جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
خانهسازی و ضرورت محاسبه هزینهها فراتر از اصول گفتمانی
عکس: آپارتمانی چهار واحدی در توکیو، طراحیشده توسط معمار معاصر ژاپنی، سو فوجیموتو
یکی از مهمترین چالشها در گفتگو با دستاندرکاران طراحی و ساخت خانهها، گفتمان صرفا و عمیقا اقتصادی آنهاست که هر موضوعی را سریعا به زببان ریاضی ترجمه کرده و به سطح حساب و کتاب میبرند. این ویژگی البته ناگزیر مهندسی و هر فعالیتی است که پیوندی جدی با امور اجرایی دارد و در برخی موقعیتها نیز، نقطه قوت مهندسان محسوب میشود ولی توسل به این ارزشها و پیروی از انها در تمام موقعیتهای ممکن، بیشتر با مفهوم تقلیلگرایی یا سطحینگری قابل توصیف است. اینکه وقتی از آنها درباره علل بیتوجهی به بسیاری از امور جزئی ولی مهم در ساختوساز پرسیده میشود و در پاسخ همواره یک گزاره کلیشهای را مطرح میکنند بیش از هر چیز این پرسش را به ذهن تداعی میکند که ذهنیت مهندسی در جامعه ما تا چه حد توان نقد درونی خود را دارد و آیا اصلا فرآیند اجرا و الزامات پیچیده آن، فرصتی برای نگریستن به شیوهای دیگر و شک کردن به برخی گزارههای ظاهرا یقینی در این حوزه را برای آنها فراهم میکند؟ و پرسش دیگر اینکه در شرایط نارضایتی عمومی افراد از کیفیت فضاهای خانگیشان و آشفتگی موجود در این حوزه که نمود بارز آنرا در ظهور قشر «صاحبخانههای سرگردان» میتوان دید، زندگی روزمره جامعه مهندسین ساختمان، خود در چه کیفیت فضاییای میگذرد؟ و آیا این موارد متعددی که ساکنان معمولی را آزار میدهد از سوی آنها نیز نه در نقش مهندسیشان بلکه در نقش یک ساکن احساس میشود؟ اگر پاسخ به این پرسش، مثبت است حال جای تعجب است که چرا این گروه دستاندرکار و مجتمع که از سالها پیش نهادهای صنفی و تخصصی خود را دارند، نهادهایی که به رسمیت شناخته میشوند اعتراضی به وضع موجود نکرده و جریانساز تحولاتی در حوزه ساختوساز نمیشوند؟ آیا در پاسخ به این پرسش میبایست به رسم خود ایشان تحلیلهای اقتصادی ارائه داد و با منطق سود و زیان سنجید؟ آیا مشکلات ساختاری کلانتری پیشروست، مثلا قدرت کافی برای تصمیمگیری، نظارت و اجرا در این حوزه وجود ندارد؟ آیا ضعف دانشی و بینشی حکمفرماست و یا خیلی ساده باید نتیجه گرفت که مهندسان کاملا در گفتمان مهندسی غالب فرورفتهاند و همانطور که در تعریف گفتمان آوردهاند، آنها معیارهای داوری خود را نیز از همینجا میگیرند؟ البته این مسئله اختصاص تام به جامعه مهندسین ساختمان نداشته و گروههای دیگری را نیز دربرمیگیرد، گروههایی مثل پزشکان که آنها نیز در جامعه امروز در جایگاه قدرت قرار دارند، قدرتی که چه به لحاظ نمادین یعنی با مدرک و رشته تحصیلی خود و در قالب «وجهه» از جامعه میگیرند و چه در قالب قدرت اقتصادی که بدونشک، این دومی نیز محصول اولی است. این پرسش از آنها که مانند جامعه مهندسین، مجتمع بوده و دارای تشکیلات تخصصی به رسمیتشناخته شده هستند نیز مطرح است که به عنوان مثال، این تعداد از مطبها و موسسات مربوط به جراحی زیبایی و این موج عمومی استقبال از جراحیهای پرهزینه و پرخطر این چنینی، به لحاظ منطق پزشکی و سلامت پایدار، چه توجیهی دارد و آیا اصلا یک پزشکی متعهد میتواند در برابر این جریان که بیش از هر چیز، فرآیندی اقتصادی و وابسته به صنعت مد است سکوت کند؟ یک فیلم مستند ایرانی معروف در این حوزه، در بخشی از تصاویر خود، مواجهه یک جراح زیبایی را با نگرانیهای مادری نشان میداد که دخترش را بالاجبار و تحت فشار او برای مشاوره درباره عمل بینی آورده بود. پزشک متخصص در پاسخ به این سوال مادر که «آقای دکتر به نظر شما آیا واقعا بینی دختر من نیاز به عمل دارد؟» با آرامش عجیبی پرسید که خوب، انجام عمل چه اشکالی دارد؟ و بعد در تکمیل صحبتهایش شروع کرد از نام بردن همسر و دختر و دو پسرش که بینی همهشان را خودش از سالها جراحی کرده و دو ماه قبل هم بینی عروس جدیده خانواده را زیر تیغ برده است! مادرِ مستاصل فیلم، ظاهرا تحت تاثیر آمیزهای از فشارهای دخترش و اطمینان دکتر و صد البته پچپچههای اجتماعی، با قضیه کنار آمد ولی مخاطب همچنان با این ابهام، تنها میماند که آیا پزشکی امروز ما میتواند فراتر از این گفتمان رایج را که از قضا پیوندی عمیق نیز با امر اقتصادی دارد ببیند و تحلیل کند؟ اسیر شدن در گفتمانهای تخصصی را باید یکی از اسارتهای دنیای جدید دانست که مفاهیمی را در ذهن اقراد به عنوان «داور» مینشاند که تنها بر ارزشهای مورد تایید آن گفتمان، یعنی ارزشهایی که به بقای آن کمک میکنند، مهر تایید میزند و نسبت به بقیه ارزشهای رقیب، هر چند نهم جدی و قابل تامل باشند تیپی از کوری را ایجاد میکند؛ مشابه همان که فمنیستها معتقدند زندگی در یک جهانِ تفکیکشده، به «کوری جنسیتی» افرادش دامن زده است.
با این مقدمه طولانی، به بحث اصلی خود درباره خانه بازگردیم. آیا باید پذیرفت که ساخت خانهها به این شیوه و با این کیفیت، بیش از هر چیز با منطق اقتصادی و کنترل قیمت تمامشده قابل توجیهند؟ انسانشناسی به طور خاص و علوم اجتماعی به صورت عام معتقدند که تغییر تعاریف، گام اول تغییر داوریهاست و تمام تلاش خود را نیز معطوف به همین بازاندیشیها و تعاریف دوباره و نقد تعاریف پیشین میکنند. اصلی که بدونشک، یادداشت حاضر نیز خود را متعهد به آن میداند. «هزینه» به چه معناست و در گفتمانهای رایج، چه مصادقی را دربرمیگیرد؟ این نقطه حرکت استدلال ماست. آنچه به صورت مرسوم، ذیل سرفصل هزینههای تمامشده یک ساختمان آورده میشود شامل قیمت مواد اولیه، قیمت مجوزها و بیمهها به منظور طی مراحل قانونی و درنهایت، حقوق پرداختی به سطوح مختلف پرسنلی است که نهایتا پس از ساخت، هزینه واسطهگری برای فروش و نیز امور ثبتی را باید به آن اضافه کرد. آیا تمام هزینهها همینهاست؟ زندگی در این ساختمان نوسازی که با «خانه» نامیدن آن قرار است بار رسالتی بزرگ و پیچیده را به دوش بکشد با چه هزینههای دیگری ممکن است مواجه باشد؟ در یک مدل از تحلیلهای اقتصادی که این روزها به بهانه مسکن مهر نیز بیشتر مورد استناد است گفته میشود برخی خانهها صرفا با موقعیتشان و گذشته از کیفیت درونیای که دارند یا ندارند، هزینههای اقتصادی زندگی ساکنان را افزایش میدهند که مهمترین شاخص در اینجا هزینههای حملونقلی و زمانی است که میبایست به این منظور صرف شود. یا تیپ دیگری از تحلیل را میتوان در استدلالهای پزشکی یافت که مثلا شیوه سکونت امروز ما، تحرک کودکان را تا حد زیادی کاهش داده و خود باعث شیوع چاقی و نیز بیشفعالی در آنها شده یا جذب ویتامین D در ساکنان به دلیل عدم بهرهمندی از نور آفتاب کاهش یافته و یا شیوه طراحی و موقعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی در بروز برخی مشکلات گوارشی موثر بوده است. همه اینها تیپی از تحلیل محسوب شده و از منظرهای مختلفی، مسئله سکونت را آسیبشناسی میکنند که گرچه مهم است ولی مقصود یادداشت حاضر نیست. نگارنده قصد دارد در مجموعه یادداشتهایی که طی هفتههای آتی در همین صفحه منتشر خواهد شد، سطوح فرهنگی و اجتماعی این مسئله را مورد بررسی قرار دهد، سطوحی نامرئیتر، دیر اثرتر و از همه مهمتر کاملا کیفی که تبدیل کردنش به عدد، گرچه ناممکن نیست ولی تکنیکهای پیچیده پژوهشی را نیازمند است.
ایمیل نویسنده: ghaznavian.m@gmail.com
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:
شماره حساب بانک ملی:
0108366716007
شماره شبا:
IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07
شماره کارت:
6037991442341222
به نام خانم زهرا غزنویان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست