پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
دروغ سیزده
تا حالا مردم را اینطور ندیده بودم. ماشینها بین خطوط پشت خط عابر پیاده منتظر ایستاده بودند تا چراغ سبز شود.
هیچکس حتی بوق هم نمیزد. همۀ ماشینها با فاصلۀ یکنواخت بین خطوط قرار داشتند. عابرین پیاده به آرامی از روی خطوط عابر پیاده رد میشدند. جوانی دست زن سالمندی را گرفته بود و او را در عبور از عرض خیابان
همراهی میکرد. دو ماشین با هم تصادف کردند. رانندگان پیاده شدند و نگاهی به خسارت وارده کردند. بعد نگاهی به هم کردند و پس از روبوسی و گفتن سرسلامتی به یکدیگر با فرستادن یک صلوات بلند سوار خودروی خود شدند و رفتند. جوانی یک آشغال را از روی زمین برداشت و داخل سطل آشغال انداخت. او سیگار نمیکشید. میوهفروشی محل پرتغال را کیلوئی ده تومان قیمت زده بود. نفس عمیقی کشیدم. هوا دود نداشت و آلوده نبود. احساس کردم یکی نامم را صدا میکند. ناگهان از خواب پریدم. چراغ را روشن کردم. تقویم رومیزی را ورق زدم. سیزدهم فروردین بود. بالا رفتیم ماست بود، پائین رفیتم دوغ بود، قصۀ ما دروغ بود.
بهمن کبیری پرویزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست