پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی پرنوسان براون


دیپلماسی پرنوسان براون

از خلال سخنرانی های گوردون براون در دوران نخست وزیری وی و همچنین اسناد تازه ای که توسط «دفتر امور خارجه» و «دفتر کابینه» درباره اروپا منتشر شد, می توان دیدگاه های وی درباره نقش انگلیس در جهان را بهتر درک کرد جهانی که به اعتقاد براون در قرن بیست و یکم جهانی بدون مرز است

از خلال سخنرانی های گوردون براون در دوران نخست وزیری وی و همچنین اسناد تازه ای که توسط «دفتر امور خارجه» و «دفتر کابینه» درباره اروپا منتشر شد، می توان دیدگاه های وی درباره نقش انگلیس در جهان را بهتر درک کرد. جهانی که به اعتقاد براون در قرن بیست و یکم جهانی بدون مرز است.

از یک منظر کلان، اهداف و خطوط اصلی سیاست خارجی و امنیتی انگلیس اغلب مشابه همان سیاست هایی است که توسط تونی بلر، یک سال قبل در اوضاع و شرایط بحرانی ترسیم شد.

با این که به وضوح گفته نمی شود اما از سخنان نخست وزیر انگلیس چنین استشمام می شود که بهترین سیاست از نگاه دولتمردان امروز لندن، سیاست تعامل و کنش متقابل با کشورهای مشترک المنافع، آمریکا و اتحادیه اروپاست.

اما واقعیت این است که به طور طبیعی، انگلیس جایگزینی برای تداوم این سیاست ندارد که قدرت خود را بر پایه اتحاد استراتژیک با کشورهایی قرار دهد که دارای همان ارزش های سیاسی - اقتصادی این کشور هستند.

طبیعتاً در آغاز قرن بیست و یکم تمامی جهان همانند نقش این سه مجموعه (اروپا، آمریکا و دول مشترک المنافع) به طرز چشمگیری دچار تغییر و تحول شد به طوری که حتی ماهیت این اتحادهانیز تغییر کرده است.

قبل از این سیاست دولت ها بر تداوم دو هدف مبتنی بود: رشد اقتصادی و همبستگی اجتماعی. اما از این پس جنبه های سومی نیز به این اهداف اضافه شده است و آن رفاه، عدالت و حفاظت از محیط زیست است و در شرایطی که منابع طبیعی(به عنوان نیاز اصلی قدرت جهانی از دوره استعمار تاکنون) رو به اتمام است، رقابت برای به دست آوردن آنها بسیار شدیدتر شده است.

بنابراین در رابطه با اهداف جدید سیاست خارجی انگلیس حفظ منافع این پادشاهی طبیعتاً از نخستین وظایف دولت به شمار می رود.

تثبیت و اشاعه ارزش های دموکراسی غرب و اقتصاد آزاد بازار در محیط رقابتی جهانی دومین هدف است که به طور همزمان لندن در تحولات جهانی دنبال می کند.

در بافت جدید جامعه بین المللی لندن دریافته است که ادامه حیات انگلیس و سایر کشورها با انزوا طلبی تأمین نمی شود بلکه برعکس همکاری برای نوسازی و بازسازی قوانین بین المللی، نهادها و شبکه های تأثیرگذار جهانی لازمه این امر است.

بر این اساس براون در آغاز دولتش کوشید از نوعی همگرایی جهانی سخن بگوید و بر ایجاد جامعه جهانی تأکید ورزد که باعث نزدیکی و دوری انسان ها از هم می شود. او مدعی شد انگلیس به عنوان یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل وظیفه دارد تا پیشنهادهای معمولی را برای احیای این ارزش های از درست رفته ارائه کند و مبارزه با فقر و حفاظت از محیط زیست به عنوان پشتوانه های جامعه نوین جهانی محسوب می شوند.

اما واقعیت این است که حتی در دوره براون تفکر جهانی لندن از واشنگتن فاصله نگرفته است. اتحاد با آمریکا هنوز سنگ بنای سیاست ائتلاف های امنیتی لندن به شمار می رود. البته در این میان گوردون براون سعی کرده است تا ائتلاف خود را با فرانسه و آلمان نیز تقویت کند. به همین علت است که امروزه آهنگ مراودات لندن و واشنگتن متوقف نشده است. در سایه همراهی انگلیس، آمریکا و اروپا همکاری نزدیک تر بر روی طرح جامعه جهانی و کشورهای گروه ۸ پیش گرفته اند. شاید تفاوت بارز دولتمردان جدید لندن با سلف شان این باشد که آنها به روش های عصر بلر لعاب اخلاقی پوشانده اند، به نحوی که گوردون براون به نظر می رسد وظیفه خود می داند که در خارج از مرزهای ملی در زمان بروز بحران مداخله کند. به این ترتیب است که براون خواهان آن شده که مجوزهای الزام آور برای غنی سازی اورانیوم صادر شود یا این که با ایجاد یک بانک سوخت هسته ای به کشورها امکان دستیابی به انرژی هسته ای داده شود که در این زمینه امروزه مهمترین بحث، مسأله هسته ای ایران است که انگلیس و براون باید امتحان خود را در آن پس دهند.

در زمینه صادرات تسلیحات، نخست وزیر انگلیس پیشنهاد داده است تا تجارت اسلحه های مدرن محدود شود. همچنین وی خواستار ممنوعیت ساخت، ذخیره سازی و استفاده از سلاح و مهمات در سطح جهانی شده است.

براون در زمینه نهادهای بین المللی مدعی آن شده که اصلاحات گسترده در گروه ،۸ سازمان ملل، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به وجود آید تا این نهادها امکان مقابله با چالش های قرن بیست ویکم را پیدا کند. با این تفکر قابل قبول نیست که شورای امنیت حداقل به روی ژاپن، هند، برزیل یا یکی از کشورهای آفریقایی بسته باشد.

یکی از جنجالی ترین سرفصل هایی سیاست براون نگاه او به اروپا است. درباره اتحادیه اروپا براون معتقد به این است که این اتحادیه تبدیل به سازمانی منعطف شود تا بتواند به چالش های جهانی سازی پاسخ دهد.

او به این صورت سعی دارد از رفتار امثال سارکوزی که دروازه اروپا را به روی کشورهایی مانند ترکیه بسته اند، فاصله گیرد.

در زمینه مناطق مورد مناقشه انگلیس عملیات های نظامی خود را در افغانستان متمرکز کرده است. واگذاری اختیارات به نیروهای عراقی در این کشور و مداخله در اوضاع کشورهایی همچون میانمار و سودان (دارفور) حمایت از ایهود اولمرت و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برای ایجاد سیستم دو دولتی مورد نظر بوش از دیگر اهداف گوردون براون به شمار می روند.

با نگاه به فهرست این اهداف می توان رگه های تضاد سیاست خارجی انگلیس در دوره براون را دریافت. مشکل براون این است که هم بر مداخله در بحران ها تأکید می ورزد هم این که برای نشان دادن تصویر انسانی و اخلاقی از سیاست خارجی خویش تلاش می کنند. از همین رو او از مبارزه با فقر و کمک به کشورهای فقیر به عنوان وظیفه خود یاد کند. نیروهای نظامی انگلیس را از بصره خارج می کند اما بر مداخله در غائله دارفور و میانمار پامی فشارد. از طرفی نمی توان از این اقدام ها و خواست ها به عنوان موفقیتی در عرصه بین المللی نام برد، زیرا دستیابی به صلح، رفع گرسنگی، توقف روند گسترش فقر و نظام مند کردن جریان های اقتصادی و مهاجرت که در فهرست اهداف براون آمده، ساز و کار خاص خود را می طلبند.

از این نظر است که این آرمان گرایی های براون از دیدگاه واقع گرایانه قدری نگران کننده می نماید. به این خاطر که انگلیس همانند سایر متحدان اروپایی امکانات کافی برای اجرای طرح های سیاسی یا عملیات های نظامی گسترده ندارد.

در واقع نخستین وظیفه براون تعیین اهداف و امکانات برای رسیدن به این اهداف است. به عبارت دیگر، خواست اصلی شهروندان انگلیس چنان که نظرسنجی ها نشان می دهند این است که نخست وزیر انگلیس باید سیاست خارجی و امنیتی این کشور را با احتساب تجربه های تلخ یک دهه اخیر و نیز بر مبنای امکانات علمی برای هر یک از سیاست ها دوباره تعریف کند.

برونو کاره ‎/ ترجمه حسین قنبری گرمی