پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گوشه نام کوچک موسیقی


گوشه نام کوچک موسیقی

هنر و اسباب آن از هر منظر و به هر اعتباری که نگریسته شود پیوستگی زنجیرواری با طبیعت و انسان ها دارد موسیقی نیز از این امر مستثنی نیست حتماً شنیده اید که می گویند نواهای موسیقی و الهامات آهنگسازان از طبیعت سرچشمه می گیرد

هنر و اسباب آن از هر منظر و به هر اعتباری که نگریسته شود پیوستگی زنجیرواری با طبیعت و انسان‌ها دارد. موسیقی نیز از این امر مستثنی نیست. حتماً شنیده‌اید که می‌گویند نواهای موسیقی و الهامات آهنگسازان از طبیعت سرچشمه می‌گیرد. این نظر نظر درستی است اما در کنار آن اعتقادی هم وجود دارد که به تبع آن اتفاقات اجتماعی و حتی برخی مشاغل را پدیدآورنده ضرباهنگ و ریتم حاکم بر موسیقی می‌دانند.

«مدافعان این نظریه برآنند که فعالیت انسان‌های اولیه را در واقع یک فعالیت انقباضی – انبساطی بدانند که ناشی از ضرورت جست‌وجوی غذاست؛ مانند ماهیگیری یا گردآوری غذا یا جنگ یا ناشی از ضرورت یافتن یک پناهگاه است مانند به هم بستن شاخ و برگ درختان و ساختن کلبه‌های جنگلی.

اما این فعالیت‌ها بسیار پر زحمت‌اند و برای انجام آن‌ها ضرباهنگی لازم است که حرکت اندام‌ها را منظم و انجام کار را تسهیل کند و چون انسان‌های اولیه گروهی زندگی می‌کردند در انجام کار از ترانه و موسیقی سود می‌بردند. حتی می‌توان گفت ریتم کارهای سخت را امکان پذیر می‌ساخت چراکه عمل آنها را با هم هماهنگ می‌ساخت.

برای مثال پارو زدن گروهی، انداختن درخت و ... هماهنگی افراد لازم است و بهترین راه هماهنگی موزیک است. همین یک، دو، سه می‌تواند اولین ریتم‌های موسیقی باشد. ترانه‌های بافندگان، هیزم شکنان و ... برخی از این ترانه‌ها و ریتم‌ها هنوز باقی مانده است. »

حتی می‌توان برخی از عروض شعری را در برخی از شغل‌ها دید. مثلاً در نمدمالی، حلاجی و پنبه زنی.

نامگذاری دستگاه‌ها و گوشه‌ها در موسیقی نیز به طور مستقیم از همین عوامل اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و انسانی نشأت گرفته است. «از بررسی نام‌ها در ردیف می‌توان به سرنخ‌هایی درباره تاریخچه و خواستگاه‌های ردیف دست یافت.

با چند مثال می‌توان ماهیت کلماتی را که به عنوان نام دستگاه و گوشه‌ها برگزیده شده‌اند نشان داد: برخی از نام دستگاه‌ها مفهوم موسیقایی ندارند مانند «همایون»، راست (در راست پنجگاه) دشتی، برخی هم بر اساس نام ایل‌ها و اقوام مختلف انتخاب شده‌اند مثل بیات ترک(منسوب به قوم ترک)، بیات اصفهان و افشاری. برخی دیگر هم نام‌هایی هستند که صرفاً جنبه موسیقایی دارند مانند سه‌گاه، چهارگاه و ... که بر اساس درجات گام‌ها و ... نامگذاری شده‌اند. تعدادی از نام‌های دیگر هم معنای موسیقایی دارند ولی مثل گروه قبلی مفاهیم فنی و تکنیکی را القا نمی‌کنند بلکه خیلی ساده برای مشخص کردن مجموعه‌ای از مصالح موسیقی به کار رفته‌اند مانند شور و نوا. »

اما در مورد گوشه‌ها می‌توان به دریافت‌ها و نشانه‌های دقیق‌تری رسید. به بیان دیگر از این منظر که موسیقی ایرانی بسیار متنوع بوده و در سراسر این مرز کهن ریشه دارد پس انواع اقوام و فرهنگ‌های زنده در این تمدن نیز به قدر توان فرهنگی‌شان در موسیقی نیز نامی دارند و ریتم و نوایی. پس در گوشه‌های موسیقی است که ما می‌توانیم به شیوه‌ای جزئی‌تر چین و چروک‌ها و شادی ها و سرخوشی‌های مردم ایران را بنگریم. در طبقه‌بندی گوشه‌ها می‌توان نخست به نامگذاری برخی با الهام گرفتن از ادبیات کهن ایران و داستان‌های آن اشاره کرد: «خسرو و شیرین» و«لیلی و مجنون» از گوشه‌هایی هستند که در وجه تسمیه آن‌ها داستان‌های کهن ایرانی تأثیرگذار بوده‌اند.

بیان برخی مفاهیم و مباحث احساسی، دلیل نامگذاری دومین نوع از گوشه‌های موسیقی ایرانی است مانند: کرشمه، جامه دران، مویه، راز و نیاز، حزین، سوز و گداز.

سومین نوعی که می‌توان در طبقه‌بندی گوشه‌های موسیقی ایرانی عنوان کرد تقسیم بر اساس جغرافیا و محل است: خاوران، بختیاری، شوشتری، گیلکی آذربایجانی، زابل، عراق و ... .

نام‌های بزرگان موسیقی نیز محل دیگری برای الهام نامگذاری گوشه‌ها بوده‌است: حسینی، رضوی، ضرابی، نی داوود ،جوادخانی، نصیرخانی، حاجی حسنی، راک عبدالله و ... سرانجام آخرین بخش از تقسیم‌بندی وجوه تسمیه گوشه‌های موسیقی ایرانی به بخشی از عوامل طبیعی بازمی‌گردد مانند : چکاوک، عرب و عجم، سارنج، سپهر، بحر نور، نوروز، زنگوله و ...

البته موارد دیگری هم در الهام بخشی و وجه تسمیه قرار گرفتن برخی گوشه‌ها مطرح است که مجال بیشتر از این نوشتار برای بررسی کلی آنها نیاز است.‌ اگر به دقت و با در نظر گرفتن فرهنگ و تمدن حاکم بر ایران به نامگذاری‌ها توجه کنیم در‌می‌یابیم آنچه در نام‌ها پنهان است خرده‌فرهنگ‌ها و ریشه‌ها و اندیشه‌های مردمی است که هنر را نه از سر تفریح بلکه نخست از سر اینکه به زندگی‌شان شباهت داشته برگزیده و با آن همراه شده‌ و سپس به سبب تفریح از آن بهره برده‌اند. هنر در تمام دوره‌ها و در تمام سطوح خود در ایران به مردم و زندگی‌شان شباهت داشته و هر آن چیزی که غیر از این بوده باشد از منظر و اعتبار مردم افتاده و از فرهنگ آن‌ها رخت بر بسته است.

اگر گوشه‌های موسیقی نام اسباب زندگی مردم را درخود پنهان دارند به این سبب است که مردم موسیقی را به نام کوچک «گوشه» صدا می‌زنند همانگونه که دوستان و نیکان و فرزندان‌شان را .