سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

درباره قرارداد کرسنت


درباره قرارداد کرسنت

همواره مردم کشورمان به صورت طبیعی رویدادهای مربوط به صنعت نفت و گاز ایران را از دید اثرگذاری بر منافع ملی نگاه کرده اند اما گاهی چنان حقیقت در پرده ابهام فرو می رود که ناآگاهانه تخریب منافع ملی بر صیانت از منافع ملی ترجیح داده می شود

همواره مردم کشورمان به صورت طبیعی رویدادهای مربوط به صنعت نفت و گاز ایران را از دید اثرگذاری بر منافع ملی نگاه کرده‌اند اما گاهی چنان حقیقت در پرده ابهام فرو می‌رود که ناآگاهانه تخریب منافع ملی بر صیانت از منافع ملی ترجیح داده می‌شود. موضوع صادرات گاز طبیعی ایران به شارجه یکی از این موارد است. پس از برداشت زودهنگام کشور قطر از میدان مشترک پارس جنوبی و مغبون شدن کشورمان در برداشت گاز از این میدان و تبدیل قطر به قدرت نوظهور گازی در منطقه، تلاش‌هایی برای ممانعت از انحصاری شدن قدرت گازی قطر در خلیج فارس از سوی برخی مقامات نظام آغاز شد، نهایتا طرح صادرات گاز به امارات به عنوان طرحی با هدف ایجاد و احیای قدرت گازی ایران در منطقه خلیج فارس مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا قرارداد کرسنت مطرح شد که بر اساس موضوع قرارداد فروش گاز ایران به شرکت کرسنت به مدت ۲۵ سال از تاریخ ۸/۱/۲۰۰۵ تا ۳۱/۴/۲۰۰۶ روزانه ۱۹۸ میلیون فوت مکعب، از تاریخ ۱/۵/۲۰۰۶ تا پایان سال ۲۰۰۷ روزانه ۳۳۰ میلیون فوت مکعب، در سال چهارم روزانه ۳۵۰ میلیون فوت مکعب، در سال پنجم روزانه ۴۰۰ میلیون فوت مکعب، در سال ششم روزانه ۴۵۰ میلیون فوت مکعب و از سال هفتم به بعد گاز تحویلی به ۵۰۰ میلیون فوت مکعب در روز افزایش می‌یافت. آنچه مسلم است قیمت گاز صادراتی به امارات اصلی‌ترین و به تعبیری آشکارترین دستمایه ادعاهای مخالفان آن بود. در اینجا بر خود لازم می‌دانم که به ذکر نکات زیر به صورت خلاصه جهت روشن شدن برخی موضوعات بپردازم:

۱-‌ قیمت گاز طبیعی به عنوان جایگزین سوخت‌های فسیلی جامد و مایع، در مقصد براساس عوامل مختلفی تعیین می‌شود و به همین دلیل چگونگی و عوامل موثر در تعیین قیمت آن از پیچیدگی فراوانی برخوردار بوده و در هر منطقه با توجه به شرایط حاکم بر آن حوزه قیمت خاص خود را پیدا می‌کند که اصطلاحا به آن قیمت منطقه‌یی گاز می‌گویند. برای مثال اینکه روس‌ها گاز خود را گران به اروپا می‌فروشند به دلایلی چون انحصار روسیه در بازار اروپا و تقاضای زیاد گاز در اروپا برمی‌گردد، یا گازی که ایران به ترکیه صادر می‌کند به دلیل اینکه ترکیه در حوزه اقتصادی اروپا قرار گرفته تقریبا گران است. اما گازی که قرار است به امارات صادر شود باید با مبنا و معیار نرخ‌های منطقه خلیج فارس سنجیده شود. به‌طور مثال بهتر است بدانیم نرخ گازی که کشور قطر با توجه به شرایط قراردادش به امارات متحده عربی می‌فروشد ارزان‌تر از قیمت‌های توافق شده در طرح صادرات گاز ایران به شارجه (کرسنت) است. به عبارت دیگر نرخ فروش این کالای استراتژیک براساس رویه بین‌المللی رایج در تجارت جهانی گاز، به‌طور منطقه‌یی تعیین می‌شود اما عده‌یی به اصطلاح کارشناس اصرار دارند گازهای ترش میدان سلمان به نرخ منطقه اروپا در بازار خلیج فارس به فروش برسد! این دوستان معتقد هستند حتی اگر گاز را در مشعل آتش بزنیم آن را کمتر از قیمت گاز صادراتی روسیه به اروپا نخواهیم فروخت در حالی که حداقل طی سال‌های اخیر شریک قطری بارها این فرضیه را به اثبات رسانده است که ماهیت بازار گاز خلیج فارس و اروپا با یکدیگر تفاوت بسیار دارد.

۲- قیمت گاز در قرارداد کرسنت بر اساس دو مولفه قیمت جهانی نفت و ارزش حرارتی تعیین شده است. بر همین اساس و با عنایت به اینکه در زمان تدوین قرارداد، قیمت نفت در حدود ۱۸ دلار به ازای هر بشکه بوده است، هر هزار متر مکعب گاز قابل صدور به امارات ۵/۱۷ دلار ارزش‌گذاری شد، متاسفانه مخالفان قرارداد کرسنت زمانی که نرخ جهانی نفت به سه رقم نزدیک می‌شد، فروش گاز بر مبنای نفت ۱۸ دلار را حجتی بر فروش ناعادلانه ثروت ملی دانستند، غافل از آنکه در یکی از بندهای متن قرارداد (که با درایت مسوولان وقت شرکت ملی نفت ایران در قرارداد گنجانده شده بود) با پیدایش تکان‌های جهانی در قیمت نفت، امکان تجدیدنظر در قیمت گاز فراهم می‌شد. ضمنا این نکته را از یاد نبریم که تجدیدنظر در قیمت قرارداد با توجه به بروز تغییرات قابل ملاحظه در بازار نفت طبق قرارداد می‌توانست مقدور باشد و باید در دولت قبل که قیمت نفت رکوردشکنی کرد به صورت جد مورد پیگیری قرار می‌گرفت.

۳-‌ عدم راه‌اندازی و به کارگیری نیروی انسانی متخصص، تجهیزات و تاسیسات مرتبط شامل مجتمع دریایی سلمان، ایستگاه تقویت فشار سیری، دو خط لوله سلمان به سیری و سیری به مبارک در طول سالیان گذشته، علاوه بر ضررهای سرمایه‌یی خسارات جبران‌ناپذیری به این تجهیزات به علت عدم بهره‌وری از آنها وارد کرده است، ناگفته‌ها و ایرادات کارشناسی دقیق در این زمینه بسیار است و حداقل با خود رو راست باشیم و مشکلات پیش آمده برای خط لوله دریایی سلمان به سیری که به نوعی معلول عدم راه‌اندازی و بهره‌وری به موقع این تاسیسات است را به فراموشی نسپریم.

۴-‌ یادآور می‌گردم تاسیسات دریایی میدان سلمان در ۷۷ مایلی دریایی جنوب جزیره لاوان واقع شده؛ و یکی از عظیم‌ترین تاسیسات بهره‌برداری دریایی در خلیج فارس است. براساس آمارهای اعلام شده توسط مدیران شرکت نفت فلات قاره ایران و مناطق عملیاتی آن تولید نفت خام از میدان نفتی سلمان در سال‌های اخیر بین ۴۰ تا ۶۰ هزار بشکه بوده است و میزان تولید گازهای همراه تولید این میدان بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون فوت مکعب در روز بوده است. ضمنا بهتر است بدانیم که به علت کاهش فشار لایه‌های نفتی مخزن سلمان تولید از این میدان به روش تولید مصنوعی (گازرانی) صورت می‌گیرد که در نتیجه این امر سال‌هاست سوزانده شدن روزانه ۲۵۰ میلیون فوت مکعب گاز در روز گزارش می‌شود. از حسرت عدم فروش این مقدار گاز ناگزیر از تولید هم که بگذریم از سوختن بیهوده فلرها و پیامدهای محیط زیستی آن نمی‌توان به آسانی گذشت آن هم در شرایطی که به راحتی امکان جلوگیری از این امر و حتی تولید ثروت برای کشور وجود داشت.

۵-‌ خسارت به منافع ملی به همین‌جا ختم نمی‌شود، بهتر است بدانیم قرارداد کرسنت، به یکی از میدان‌های مشترک با امارات (میدان سلمان) مربوط می‌شود. این میدان دارای دو مخزن مستقل نفت و گاز بوده و نسبت سهم ایران؛ دو برابر امارات است. از یاد نبریم که تاسیسات و تجهیزات نصب شده در مناطق عملیاتی لاوان و سیری و خطوط دریایی سلمان به سیری و سیری به مبارک برای بیش از ۵۰۰ میلیون فوت مکعب در روز طراحی شده و در نتیجه سال‌هاست ناخواسته حق صادرات نه تنها روزانه ۲۵۰ میلیون فوت مکعب گاز در روز بلکه ۵۰۰ میلیون فوت مکعب در روز را از خود گرفته‌ایم، به خود بیاییم این میدان مشترک است ما برداشت نکنیم طرف دیگر برداشت خواهد کرد؛ چنانچه در حال حاضر طرف دیگر با تمام توان در حال استحصال از این میدان مشترک است. براساس گزارشات طرف اماراتی بیش از ۱۰ سال است که گاز این میدان را استخراج می‌کند.

حجم تولید امروزش حداقل ۶۰۰ میلیون فوت مکعب در روز است. براساس داده‌های علمی برداشت مداوم سالیان گذشته امارات و تعلل و غفلت ایران منجر به کاهش حجم قابل توجه ذخیره ایران شده است. با احتساب برداشت سالیان گذشته کشور امارات که از این مخزن مشترک، تخمین زده می‌شود که تاکنون بیش از ۲۲۰۰ میلیارد فوت مکعب گاز تولید کرده است. اگر ایران نیز طبق برنامه از سال ۲۰۰۵ دست به برداشت روزانه ۵۰۰ میلیون فوت مکعب گاز در روز می‌زد، آنگاه تاکنون بیش از ۱۴۰۰ میلیارد فوت مکعب گاز بایستی برداشت کرده بود محاسبات نشان می‌دهد که عدم‌النفع ایران از سال ۲۰۰۵ تاکنون به دلیل عدم تولید؛ سالانه حدود یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار و عدم‌النفع کل در این هشت سال بالای دوازده میلیارد دلار بوده است. در زمانی که هر روز عقب افتادن اجرای این قرارداد، حجم ذخیره میدان مشترک گازی سلمان را به ضرر ایران کاهش می‌دهد آیا لزوم صیانت از منافع ملی کشور حکم نمی‌کند که با سرعت بخشیدن به برداشت گاز در سوی ایرانی میدان سلمان، مانع از دست رفتن اصل ذخیره گازی این میدان شویم؟ بیایید واقع‌بین باشیم و منافع ملی را بازیچه مطامع سیاسی نگردانیم و بدانیم عدم برداشت حداکثری ما از این مخزن مشترک چیزی جز عبور از منابع ملی نیست.

آیا بهتر نیست فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار خود از پژوهشگاه وزارت نفت در اواخر سال ۹۰ که فرمودند استخراج از این منابع (مشترک) باید در اولویت وزارت نفت قرار گیرد را به یاد آورده و در جهت کاهش تنش، همبستگی و حمایت از منافع ملی گام‌برداریم؟ امیدوارم که قرار نباشد که سال‌های آتی هم از دست برود و آنگاه بنشینیم و بر سر یک میدان خالی مجادله کنیم!

محمد جعفر اسلامی

معاونت اسبق برنامه‌ریزی و توسعه وزارت صنایع و معادن