یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

ز سستی, کژی آید و کاستی


ز سستی, کژی آید و کاستی

آشنایی با روان شناسی تنبلی

از میان گناهان هفت‏گانه مسیحیت که «هیرونیموس بوش» نقاش و «دیوید فینچر» فیلمساز بدان پرداخته‏اند، تاکنون به خشم، حسادت، آز و اسراف پرداخته‏ام. اکنون به تنبلی می‏پردازم تا به یاری پروردگار بخشنده مهربان در نوبت در پی، به پرخوری و در پایان، غرور بپردازم.

اما ستیز با سستی و ایستادن در برابر تنبلی، تنها در آموزه‌های مسیحیت پیش چشم و ذهن نمی‏نشیند بلکه بیشتر ادیان و مذاهب آسمانی و حتی زمینی به رویارویی با تنبلی، تن‏پروری، بیکاری، بی‌عاری و ولگردی پرداخته‏اند. تنبلی یک ویژگی آدمیان است که می‌تواند هم بخش‌های سرشتی و هم بخش‌های پرورشی داشته باشد، هرچند بنیان نخست و چیره موجودات زنده و نه فقط آدمیان و جانوران، پیچش و چرخش زنجیره‌های ژنتیک بوده و هست اما هرگز نمی‌توان بر بخش‌هایی تا اندازه‏ای سرنوشت‏ساز رشدی و پرورشی آدمیان و جانوران (دست‌کم پستانداران) چشم و ذهن فرو بست.

متاسفانه زندگی صنعتی و فراصنعتی (دیجیتال) امروزی با فراهم کردن تجهیزات و تسهیلات پرشمار برای رشد و پرورش تنبلی، امکان و احتمال فراوانی پدید آورده است تا آدمی با کمترین تکان به هیکل خود، تنها با چند کلیک روی صفحه کلید رایانه و چند تماس با تلفن همراه، کارهای روزمره خویش را از خانه انجام دهد و غذا را بی‌هیچ خم و راست شدن دم در بستاند و بر همان میز کار رهسپار معده و شکمبه سازد! این آفت در میهن ما و دیگر ملل خاورمیانه که اغلب ما همچون فرنگیان از کودکی به ورزش همگانی بامدادی و شامگاهی سرشته و پیوسته نشده‏ایم، پر گزندتر بوده و بی‏گمان در روند کنونی، طی دو سه دهه پیش‌رو، نرخ گرفتگی رگ‏های قلب، دیابت و... را چندین و چند برابر خواهد ساخت.

در آموزه‌های کهن ملی ما ایرانیان نیز، چه در چارچوب ضرب‏المثل‏های عبرت‏آموز و چه در قواره کنایه‌های پند و اندرزآلود، به موارد فراوانی برمی‏خوریم که به تنبلی و تن‏پروری به شدت تاخته شده و سستی را ریشه و سرچشمه کژی و کاستی شناسانده‏اند. ناکوشایی و بی‏کنشی در هر یک از شخصیت‌های دوازده‏گانه و شخصیت مختلط ممکن است پیش چشم و ذهن دیگران آشکار و هویدا شود، اما تنبلی بیشتر از آنکه یک اختلال روان‌پزشکی باشد، یک مشکل معنوی و اخلاقی بیشتر رشدی و پرورشی تا ژنتیک است. لوس و لاابالی بار آوردن کودک به نوجوان و جوان ننر و لوس می‏انجامد که چنین حالات بیمارگونه‏ای می‌تواند از بسیاری از اختلالات‌محور یک روان‌پزشکی ناگوارتر و بدفرجام‏تر باشد. به راستی بخشی از افزایش چشمگیر اخیر نرخ خودکشی نمی‌تواند برآمد چنین فرزندسالاری نابهنجاری باشد؟ سستی و کاهلی (که خود پیوستاری با دو سر بهنجار (هنجاری) تا نابهنجار و بیمارگونه دارد) در هر یک از شخصیت‌های دوازده‏گانه چهاردسته شخصیتی «ای، بی، سی و دی» می‌تواند معنا و مفهومی دیگرگون و جداگانه داشته باشد. برای نمونه می‌توان به تفاوت میان طفره رفتن‏های کمال‏گرایانه شخصیت منضبط- چارچوب‏مند (وسواسی‏-اجباری) با طفره رفتن‏های پوچ‏انگارانه شخصیت منتقد-افسرده (دپرسیو) اشاره کرد که هر دو در دسته (کلاستر) دی قرار می‏گیرند.

دانش‏مدارانه ساختن شیوه و اصلاح سبک فرزندپروری، بی‏گمان بنیادی‏ترین گام در پیشگیری از تنبلی و تن‏پروری از همان نخستین ماه‌ها و سال‌های رشد و پرورش آدمی است اما چیره شدن چنین حالاتی، پایان کار و فرجام ناگوار چاره‏ناپذیر نیست و «رفتاردرمانی شناختی» به خوبی از طریق تکنیک‏های «کنش‌مندسازی (فعال‌سازی) رفتاری» همچون ورزش، پیاده‏روی، دویدن سبک بامدادی یا شامگاهی، شنا، بولینگ، پرتاب دارت، یوگا و مدیتیشن، حرکت‏درمانی از طریق موسیقی و حرکات موزون و... همه و همه می‌توانند در چیره شدن بر بیماری معنوی، روحی‏-روانی و اخلاقی تنبلی و تن‏پروری سودمند باشند.

اصلاح ساختار آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالی، به همبسته و پیوسته ساختن دانش‏آموزان و دانشجویان به ورزش همگانی و قهرمانی و اردوهای گروهی (در راستای عادت دادن آنان به پیاده‏روی، دویدن، شنا، دوچرخه‏سواری، کوهنوردی، اسب‏سواری، اسکی و دیگر ورزش‏های همانند پیوسته روزانه یا هفتگی) از راهبردهای نخست بنیادین است.

برگزیدن چنین راهبردهای پرورشی، تربیتی و اخلاقی در دوران دبستان، دبیرستان و دانشگاه است که از جوانان ژاپنی، روس و آلمانی، زبده و رزمنده‏ترین جنگجویان جنگ جهانی دوم پدید آورد و این همان آموزه کهن ملی این مرز پر گزند است:

«ز نیرو بود مرد را راستی

ز سستی، کژی‌ آید و کاستی»

متاسفانه در پی نبود الگوی درست و دانش‏مدارانه فرزندپروری در دهه‌های گذشته، این روزها بیماری «تنبلی و تن‏پروری» در میان نسل نوجوان و جوان دنیازده برندپرست، چشمگیر و برجسته پیش چشم و ذهن می‏نشیند که بی‏گمان ریشه در اختلال روانپزشکی «بحران هویت» برخاسته از فرزندسالاری‏های نابجای دو دهه گذشته ۷۰و ۸۰ خورشیدی دارد.

راهبردنویسی و راهکارگزینی در راستای طراحی و انجام یک «رفتاردرمانی شناختی جمعی ملی» با آماج «کنش‌مندسازی (فعال‌سازی) تن و روان» می‌تواند پایانی همیشگی بر طفره رفتن‏های سستی‏گرایانه فراگیر، برای شتاب بخشیدن به پشت سر گذاشتن چالش‌ها و کشمکش‏های سرنوشت‏ساز پیش رویمان باشد.

دکتر بهنام اوحدی

روان‌پزشک و روان‏درمانگر