چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

غدیر تجلی خانه سعادت و هدایت


غدیر تجلی خانه سعادت و هدایت

شیعه را عقیده بر آن است که لطف و مهر گسترده خدای سبحان و نیز حکمت بی انتهای او ایجاب می کند که پس از پیامبر ص نیز مردم بی راهبر و راهنما نباشند آن هم راهبری معصوم و دانا که درستی گفتار و کردارش تضمین شده و نمونه راستین یک انسان برتر و بشر برگزیده از سوی خداوند متعال باشد تا زمام جامعه مسلمانان را در دست بگیرد و با دانش و بینش وسیع و بی اشتباه خویش که از پیامبر ص الهام گرفته آنان را هدایت و رهبری کند زیرا خدایی که در فکر جامعه زمان پیامبر اسلام ص بوده است دلیلی ندارد که حکمش دگرگون شده و نظرش برگشته باشد

شیعه را عقیده بر آن است که لطف و مهر گسترده خدای سبحان و نیز حکمت بی‌انتهای او ایجاب می‌کند که پس از پیامبر(ص) نیز مردم بی‌راهبر و راهنما نباشند آن هم راهبری معصوم و دانا که درستی گفتار و کردارش تضمین شده و نمونه‌ راستین یک انسان برتر و بشر برگزیده از سوی خداوند متعال باشد تا زمام جامعه مسلمانان را در دست بگیرد و با دانش و بینش وسیع و بی‌اشتباه خویش که از پیامبر(ص) الهام گرفته آنان را هدایت و رهبری کند؛ زیرا خدایی که در فکر جامعه زمان پیامبر اسلام(ص) بوده است دلیلی ندارد که حکمش دگرگون شده و نظرش برگشته باشد.

کوتاه سخن آنکه: همان فلسفه‌ای که بعثت پیامبر(ص) را ایجاب می‌کرد بی‌کم و زیاد حکم می‌کند که خدا توسط پیامبر(ص) جانشین او را معرفی و تعیین کرده باشد. قرآن کریم، مأخذ اسلامی هرگونه تفکر اسلامی است. چونان سرچشمه‌ای فیاض که جویبارهای بینش، همه از آن می‌جوشد. اعتبار و حیثیت مأخذهای دیگر دینی هم به او است. اما به دلایلی که برخواهیم شمرد، در راهبری و حل اختلاف‌های جوامع اسلامی و برآوردن نیاز توده‌های مسلمان، تنها به قرآن گرامی اکتفا نمی‌توان کرد:

۱) اینکه قرآن و محتوای بلند آن نیاز به تفسیر و توضیح دارد چرا که همه قرآن برای هرکسی روشن نیست.

۲) تأویل و باطن قرآن را شریک قرآن می‌داند که در حدیث نبوی آمده (انی تارک فیکم الثقلین! کتاب الله عزوجل و عترتی...)

۳) قرآن: ضامن اجرایی معصوم می‌خواهد، قرآن چون قانون اساسی است. پس همانگونه ضامن اجرا و قوه مجریه لازم دارد. اما زمامداری می‌تواند ضامن اجرای فرامین و قوانین آن باشد که همانند پیامبر (ص) پاک باشد وقرآن را به شایستگی بفهمد و بداند.

● سرگذشت غدیر

پیامبر گرامی اسلام (ص) در سال دهم هجرت هنگام بازگشت از حجة‌الوداع در نقطه‌ای به نام غدیر خم نزدیکی «جحفه» دستور داد کاروان متوقف شود تا رسالت بزرگی که خدا بردوش او نهاده است به انجام رساند، در این نقطه که مرکز جداشدن عراقی‌ها، مصری‌ها و... بود، منبری ترتیب داد و برروی آن قرار گرفت و خطابه‌ای خواند و در مقدمه آن فرمود: «نزدیک است من از میان شما بروم و من دو یادگار گرانبها در میان شما می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیت من است». آنگاه افزود: «آیا من اولی و شایسته‌تر به جان و مال شما از خود شما نیستم؟»

صدای تصدیق از همگان بلند شد. آنگاه فرمود: (من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم ولل من والاه و عاد من عاداه) «هرکه من مولای او هستم این علی مولای اوست. خدایا دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار».

مقصود از لفظ «مولی» در این جمله همان «أولی به نفس» است که در جمله قبلی وارد شده است و هدف این است که آن اولویت و شایستگی که پیامبر نسبت به خود مردم داشت بعد از درگذشت او در علی بن

ابی طالب مجسم و متمرکز است و اولویت فردی به انسان نسبت به جان و مال او جز، ولایت الهی چیز دیگری نیست و دارنده چنین ولایتی به خاطر این ولایت، حق امر و نهی دارد که باید همگان از آن پیروی کنیم و یک چنین مقامی که اطاعت او لازم است، همان «اولوالامری» است که در قرآن بدان اشاره شده است آنجا که می‌فرماید: (اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم) «خدا و رسول او وصاحبان فرمان را اطاعت کنید.»

مراد از اولوالامر و صاحبان فرمان همان خلیفه پیامبر و امام معصوم (ع) می‌باشند که شایستگی و لیاقت این اطاعت را به واسطه عصمت و علم و اتصال به عالم غیب دارا شده است نه هرکس که حاکم جامعه اسلامی شود و اگرچه فاسق و فاجر باشد آنگونه که اهل سنت می‌گویند.

● حدیث غدیر در هر قرنی متواتر است

حدیث غدیر در هر قرن سینه به سینه نقل شده آنگاه دانشمندان آن را در کتاب‌های خود ضبط کرده‌اند. در قرن نخست که عصر صحابه است؛ متجاوز از یکصد و ده صحابی آن را نقل کرده‌اند و در عصر دوم که عصر تابعان است گروه کثیری آن را بازگو کرده‌اند و از قرن سوم به بعد که عصر علما و نویسندگان است تا عصر حاضر قریب سیصد و شصت (۳۶۰) نفر آن را در کتاب خود آورده و بر صدور آن از پیامبر صحه گذارده‌اند.

و شاید در میان احادیث اسلامی حدیثی که از نظر تواتر به پای آن برسد، پیدا نشود و تازه اینها از اهل تسنن هستند که این حدیث را نقل کرده‌اند و اگر مدارک شیعه را بر آن اضافه کنیم موقعیت حدیث به عالی‌ترین درجه تواتر می‌رسد.

تا اینجا خلافت امیر مؤمنان حضرت علی(ع) به وسیله حدیث غدیر ثابت شده، و اما امامت پیشوایان دیگر به وسیله امام قبلی منصوص و تعیین شده است. روایاتی که در این مورد از پیشوایان ما نقل شده است در کتاب «اصول کافی» کتاب الحجة و در کتاب «اثبات الهداة بالبینات و المعجزات» جمع می‌باشد. علاقه‌مندان می‌توانند برای آگاهی از این احادیث به دو کتاب یاد شده مراجعه نمایند.

● امامت چیست؟

«امام» چنانکه از عنوانش پیداست، به معنی پیشوا و رهبر مسلمانان است، و در اصول عقاید شیعه «امام معصوم» به کسی گفته می‌شود که در همه چیز جانشین پیامبر است. با این تفاوت که پیامبر مؤسس مکتب می‌باشد، و امام حافظ و پاسدار مکتب است. بر پیامبر(ص) وحی نازل می‌گردد ولی بر امام وحی نازل نمی‌گردد. او تعلیماتش را از پیامبر(ص) می‌گیرد و دارای علم فوق العاده‌ای می‌باشد.

از نظر شیعه، امام معصوم تنها به معنی رهبر حکومت اسلامی نیست، بلکه رهبری معنوی و مادی؛ ظاهری و باطنی، و خلاصه رهبری همه جانبه جامعه اسلامی را برعهده دارد. او پاسداری عقاید و احکام اسلامی را بدون هیچگونه اشتباه و انحراف برعهده دارد و او بنده برگزیده خدا است.

● فلسفه وجود امام

بحث‌هایی که درباره لزوم بعثت پیامبران هست تا حد زیادی ما را به لزوم وجود امام بعد از پیامبر آشنا می‌سازد. چرا که در قسمت مهمی از برنامه‌ها اشتراک دارند، ولی به عناوین ذیل اشاره می‌شود:

۱) تکامل معنوی در کنار وجود رهبران الهی

۲) پاسداری شرایع آسمانی

۳) رهبری سیاسی و اجتماعی امت

۴) لزوم اتمام حجت

● شرایط و صفات ویژه امام

قبل از هر چیز در این بحث توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه:

از قرآن مجید به خوبی استفاده می‌شود که «مقام امامت» برترین مقامی است که یک انسان ممکن است به آن برسد، حتی برتر از مقام «نبوت» و «رسالت» است، زیرا در داستان ابراهیم(ع)، پیامبر بت‌شکن چنین می‌خوانیم:

(و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین) «خداوند ابراهیم را با امور مهمی آزمایش کرد. او از عهده همه آزمون‌های الهی برآمد، خداوند به او فرمود: تو را به مقام امامت و پیشوایی مردم منصوب کردم. ابراهیم گفت: از فرزندانم نیز (علاقه دارم حائز این مقام شوند) فرمود: (چنین خواهد شد ولی بدان) عهد امامت هرگز به ستمکاران نمی‌رسد، ولو آنها که آلوده شرک یا گناهی باشند ممکن نیست به این مقام والا برسند».

به این ترتیب ابراهیم بعد از پیمودن مرحله نبوت و رسالت و پیروزی در آزمون‌های مختلف الهی به این مقام ارجمند، یعنی مقام پیشوایی ظاهری و باطنی و مادی و معنوی مردم ارتقا یافت.

پیامبر اسلام نیز علاوه بر مقام نبوت و رسالت‌ دارای مقام امامت و رهبری خلق بود، گروهی از پیامبران دیگر نیز دارای چنین مقامی بودند. از سوی دیگر می‌دانیم شرایط و صفات لازم برای به عهده گرفتن هر مقام با وظایف و مسئولیت‌هایی که شخص باید در آن مقام انجام دهد متناسب می‌باشد. یعنی هر قدر مقام والاتر و مسئولیت‌ها سنگین‌تر باشد، به همان نسبت شرایط و صفات لازم سنگین‌تر خواهد بود.

مثلاً در اسلام کسی که عهده‌دار مقام قضا و حتی شهادت دادن و امام جماعت بودن می‌شود، باید عادل باشد. وقتی که برای ادای یک شهادت یا به عهده گرفتن حمد و سوره در نماز جماعت، عدالت لازم باشد، پیداست که برای رسیدن به مقام امامت، با آن اهمیت فوق‌العاده‌ای که دارد، چه شرایطی معتبر است.

از مجموع شرایط امام به اهم آنها اشاره‌ای می‌کنیم با ذکر این نکته که وجود این شرایط در امام حتمی است.

۱) معصوم بودن از گناه و خطا

۲) علم سرشار

۳) شجاعت

۴) زهد و وارستگی

۵) جاذبه اخلاقی

● آیا امت می‌تواند اقدام به نصب جانشین پیامبر کند؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست، اگر امامت را به معنی زمامداری ظاهری جامعه مسلمین بدانیم انتخاب زمامدار از طریق مراجعه به آرای مردم کار متداولی است. ولی اگر امامت را به همان معنی که قبلاً شرح دادیم و از قرآن مجید استفاده کردیم بدانیم بدون شک هیچ کس جز خدا و یا پیامبر (آن هم به الهام الهی) نمی‌تواند امام و خلیفه را تعیین کند. زیرا شرط امامت طبق این تفسیر داشتن علم وافر به تمام اصول و فروع اسلام است. علمی که از منبع آسمانی مایه بگیرد و متکی به علم پیامبر باشد تا بتواند از شریعت اسلام حفاظت کند. محاسبات اجتماعی ثابت کرد که مصلحت امت در تعیین امام بود، نه در واگذاری آن به امت، اتفاقاً در عمل نیز این امر تأیید شد.

شرط دیگر آن است که امام معصوم باشد یعنی از هرگونه خطا و گناه مصونیت الهی داشته باشد تا بتواند مقام امامت و رهبری معنوی و مادی، ظاهری و باطنی امت را برعهده گیرد و همچنین زهد و پارسایی و تقوی و شهامتی که لازمه تصدی این پست مهم است.

تشخیص این شرایط مسلماً جز به وسیله خدا و پیامبر امکانپذیر نیست، اوست که می‌داند روح عصمت در درون جان چه کسی پرتوافکنی می‌کند و اوست که می‌داند حدنصاب علم لازم برای احراز مقام امامت و زهد و وارستگی و شجاعت و شهامت در چه کسی موجود است. آنها که نصب امام و خلیفه پیامبر را به دست مردم سپرده‌اند در حقیقت مفهوم قرآنی امامت را تغییر داده و محدود به زمامداری و سامان دادن به امور دنیای مردم دانسته‌اند وگرنه شرایط امامت به معنی جامع و کامل آنها به وسیله پروردگار قابل تشخیص است و اوست که از این صفات باخبر است. درست همانگونه که شخص پیامبر را نمی‌توان از طریق آرای مردم برگزید، بلکه باید حتماً از سوی خداوند انتخاب و از طریق معجزات معرفی گردد زیرا صفات لازم در پیامبر را جز خدا کسی نمی‌تواند تشخیص دهد.