چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم و سلطه گری


تروریسم و سلطه گری

وضعیت وخیم و دردناکی که برجهان حاکم است نتیجه اندیشه های استعماری و اقدامات قدرت های سلطه گر نسبت به کشورهای ضعیف است و این وضعیت نامطلوب از طریق ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق ملت ها و انسان ها شکل گرفته است که تروریسم و اندیشه های تروریستی در پیدایش این وضعیت نقش تعیین کننده ای داشته اند, زیرا استعمار ملت ها بدون استفاده از عملیات خشونت آمیز و جنایات سازمان یافته امکان پذیر نمی باشد

نگاهی گذرا به جهان کنونی و تحلیل نوع تعامل جوامع نشان از واقعیت های تلخی دارد که این وضعیت متاثر از نحوه برخورد مغرب زمین به ویژه آمریکا با دیگر جوامع است. شیوه زندگی و تضادهای طبقاتی حاکم برجهان حاکی از بحران های خطرناکی است که از زیاده طلبی و افزون خواهی سلطه گران و قدرت طلبان ناشی شده است، زیرا زندگی یک و نیم میلیارد نفر در فقر مطلق و درد و رنج نیمی از مردم جهان ناشی از سو تغذیه وبیماری های مرتبط با آن، مرگ و میر روزانه ۵۰ هزار نفر از مردم جهان براثر گرسنگی و به ویژه ناامنی های گسترده حاکم بربخش هایی از جهان از یک سو و چپاول منابع کشورهای مختلف جهانی به شیوه های گوناگون، دخالت های گسترده در کشورهای گوناگون، رعایت نکردن استانداردهای زیست محیطی و نادیده گرفتن حقوق اولیه ملت ها از طرف قدرت های مسلط جهانی از سوی دیگر گوشه ای از آثار و پی آمدهای استعمار کشورهای ضعیف از سوی قدرت های سلطه گر را نشان می دهد.

وضعیت وخیم و دردناکی که برجهان حاکم است نتیجه اندیشه های استعماری و اقدامات قدرت های سلطه گر نسبت به کشورهای ضعیف است و این وضعیت نامطلوب از طریق ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق ملت ها و انسان ها شکل گرفته است که تروریسم و اندیشه های تروریستی در پیدایش این وضعیت نقش تعیین کننده ای داشته اند، زیرا استعمار ملت ها بدون استفاده از عملیات خشونت آمیز و جنایات سازمان یافته امکان پذیر نمی باشد.

استعمار و استثمار ملت های قاره آفریقا و به یغما بردن منابع آن سرزمین بدون حمایت از رژیم ها و عوامل دست نشانده استعمارگران امکان پذیر نبوده است. تسلط برمناطق استراتژیکی و چپاول منابع انرژی کشورهای اسلامی و به ویژه حوزه خلیج فارس بدون روی کارآوردن وحمایت از رژیم های دست نشانده ای چون رژیم پهلوی، آواره ساختن ملت فلسطین و غصب سرزمین آن ها بدون استفاده از تروریسم و بدون حضور یک رژیم تروریستی چون اسرائیل ، امکان پذیر نبوده است. این موارد براثر سیاست های سلطه گرانه و استعماری تحقق یافته است که رابطه تروریسم و سلطه را بیان می کند.

درشرایط کنونی نیز حمایت از رژیم تروریستی صهیونیستی و سپردن مسئولیت کنترل کشورهای منطقه به آن، سازماندهی جریانات تروریستی در کشورهای تحت اشغال و ... را قدرت های سلطه گر برای تثبیت سلطه خود در محور برنامه هایشان قرارداده اند. نتیجه این وضعیت ها آواره شدن ۴میلیون فلسطینی، ۴ میلیون عراقی، افزایش ناامنی و گسترش فقر در افغانستان است که در این مناطق روزها صدها کشته و هزا ران مجروح از انسان های بی گناه و بی پناه به جای می ماند.

حمایت نهان و آشکار آمریکا از صدام و نقش پیچیده آمریکا در ایجاد و تقویت طالبان و القاعده و حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی که همه آنها در راستای گسترش و تعمیق اقدامات تروریستی نقش محوری داشته و دارند از یک سو و به خاک وخون کشیدن ملت های مسلمان منطقه از ناحیه آمریکایی ها و متهم نمودن جریانات استقلال طلب و مردمی به «تروریسم» که از حقوق اولیه و سرزمین خود دفاع می کنند از سوی دیگر حاکی از نگرش دوگانه و گزینشی آمریکا نسبت به پدیده «تروریسم» است. به این ترتیب پیوند تنگاتنگی میان سیاست ها، برنامه ها و اقدامات دولتمردان آمریکایی و پدیده تروریسم وجود دارد که هر دو فرصت ساز اقدامات و تحولات یکدیگر هستند.

دکتر عباسعلی فرزندی

صبح‌ صادق