سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

بررسی سیر نزولی تحدی در آیات قرآن


بررسی سیر نزولی تحدی در آیات قرآن

قرآن کریم, در پنج سوره مکی ومدنی, منکران رسالت و حقانیت قرآن را به آوردن مانندی برای این کتاب وحیانی, تحدّی کرده است

قرآن کریم, در پنج سوره مکی ومدنی, منکران رسالت و حقانیت قرآن را به آوردن مانندی برای این کتاب وحیانی, تحدّی کرده است. به رغم وحدت سیاق, گاهی به مجموعه قرآن, زمانی به ده سوره, یک سوره ویا حتی به کلامی چون قرآن, تحدّی صورت پذیرفته است.

این نوشتار, نظریات مختلف درباره علل تفاوت (متحدّی به) دراین آیات را بیان می کند و سپس دیدگاه برگزیده را ارائه می دارد.

قرآن کریم, کتابی حکیمانه است ویکی از آثار حکمت آن, شیوه نزول تدریجی این کتاب آسمانی است. این کتاب, گرچه درنزول دفعی, یکجا برآسمان دنیا یا قلب پیامبر نازل گردیده است,۱ امّا در نزول تدریجی, آیات آن در ۲۳ سال بر پیامبر(ص)نازل شد. یکی از حکمتهای نزول تدریجی قرآن, حضور وحی الهی در حوادث جامعه و شیوه تربیت تدریجی قرآن نسبت به مسلمانان و تنظیم چگونگی مباحثات و مناظرات میان پیامبر(ص) و معاندان بوده است.۲ همچنین اعلان روشن و تفصیلی بعضی از محرمات, در مراحل مختلفی انجام پذیرفته است.۳ بعضی از احکام واجب نیز پس از گذشت سالیان زیادی از بعثت, به جامعه ابلاغ گردیده است.۴ وجود نمونه های فوق, نشانگر حکمت ترتیب نزول آیات در زمانهای معین است.

از موضوعاتی که در فاصله های زمانی, به آن پرداخته شده, مسأله تحدّی قرآن در برابر معاندان است. قرآن کریم گرچه از جهات فراوانی, اعجاز دارد و آیات گونـاگونی, (آیه) معجـزه قرآن هستند, امّـا در پنج آیه, مستقیم و یــا غیرمستقیم تحدّی کرده است. با وجود مشابهت مضمون آیات تحدّی, که از اواخر دوران مکه تا اوایل دوران هجرت نازل شده است, بین آنها تفاوتهایی نیز دیده می شود. گاهی به مجموعه قرآن تحدّی شده است, زمانی به ده سوره, جایی به یک سوره و درآیه ای به سخنی مانند قرآن. پرسشی که در این مقال در جست وجوی پاسخ آن هستیم, بدین شرح است:

آیا در تفاوت مضمون آیات تحدّی, حکمتی نهفته است؟ این حکمت چیست؟ آیا آیات تحدّی, سیرنزولی را پیموده اند؟ ابتدا تحدّی به کل قرآن, سپس تحدّی به ده سوره و …, یا این که چنین سیر نزولی در میان آنها وجود ندارد. انگاره های گوناگون که از سوی مفسران دراین باره اظهار شده, چیست و کدام یک پذیرفتنی است؟

● مفهوم تحدّی

تحدّی در لغت, به معنی: منازعه درکاری برای غلبه بردیگران است ۵و نیز: از کسی خواستن تا درکاری با تو برابری کند, تا عجز او آشکار شود.۶ درعرف مسلمانان, تحدّی به امر خداوند با مخالفان ومنکران وحی و نبوّت اطلاق می شود که مفاد آن, درخواست هماوردی با کلام وحیانی قرآن است,چرا که معاندان می گفتند:

(لو نشاء لقلنا مثل هذا ان هذا الاّ اساطیر الاوّلین) انفال/۳۱

ییا اظهار می کردند:

(ان هذا الاّ قول البشر) مدثر/ ۲۵

و (انّما یعلّمه بشر) نحل/ ۱۰۳

و قرآن آنان را به تحدّی در سخن فراخواند. بعضی اظهار تحدّی را برای اثبات اعجاز و نبوّت لازم می دانند.

● آیات تحدّی

قرآن کریم, در پنج آیه, تحدّی کرده است. جز یکی از این آیات, بقیه خطاب با معاندان ومنکران وحی و نبوّت است. این آیات را به ترتیب نزول, مرور می کنیم:

۱) (قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علی أن یأتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله ولوکان بعضهم لبعض ظهیراً) اسراء / ۸۸ ترتیب نزول:۵۰

بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن را بیارند, هرگز مانند آن را نیارند, هرچند بعضی از آنان یار و هم پشت بعضی باشند.

۲) (ام یقولون افتریه قل فأتوا بسورة مثله وادعوا من استطعتم من دون اللّه ان کنتم صادقین) یونس / ۳۸ ترتیب نزول:۵۱

بلکه می گویند: آن را خود بافته است, بگو: اگر راستگویید, پس سوره ای مانند آن بیاورید وهرکه را جز خدا توانید, [به یاری]بخوانید.

۳) (ام یقولون افتریه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات وادعوا من استطعتم من دون اللّه ان کنتم صادقین) هود / ۱۳ ترتیب نزول: ۵۲

بلکه می گویند: آن را خود بافته است, بگو: اگر راستگویید, شماهم ده سوره بربافته مانند این بیاورید وهرکه را جز خدا توانید, [به یاری] بخوانید.

۴) (ام یقولون تقوّله بل لایؤمنون . فلیأتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین)

طور / ۳۳ ـ ۳۴ ترتیب نزول: ۷۶

بلکه می گویند: آن را از خود فرابافته است, [نه چنین است] بلکه [به سبب گردنکشی و حسد] ایمان نمی آورند. پس سخنی مانند آن بیاورند اگر راستگویند.

۵) (وان کنتم فی ریب ممّا نزّلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله وادعوا شهدائکم من دون اللّه ان کنتم صادقین. فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النّار التی وقودها الناس و الحجارة اعدّت للکافرین) بقره /۲۳ ـ ۲۴ ترتیب نزول: ۸۷

واگر درباره آنچه بر بنده خویش فرو فرستادیم در شک وگمانید, سوره ای مانند آن بیاورید و بجز خدا گواهان [و یاران] خود را بخوانید اگر راستگویید و اگر نکردید و هرگز نتوانید کرد, پس از آتشی که هیمه اش آدمیان و سنگهاست و برای کافران آماده شده, بپرهیزید.

● ترتیب نزول آیات تحدّی

می دانیم که درباره سوره های قرآنی جدا از تقدم نزول سور مکی بر سور مدنی, برای هریک ازاین سوره ها, ترتیب نزولی نقل شده است. روایاتی که در این باب وارد شده است, سند تامّی ندارد و برخی نیز مقطوعه اند, ولی در مجموع, همگونی روایات و انطباق نسبتاً زیاد این ترتیب با آنچه از حوادث تاریخی دوران مکه و مدینه به وقوع پیوسته است, می تواند موجبات اطمینان را فراهم آورد.

ییکی از این موارد نقل, در مقدمه کتاب(المبانی) از نویسنده ای بزرگ, امّا ناشناخته در مراکش که در سال ۴۲۵ نگارش تفسیر خود را آغاز کرده, به ثبت رسیده است. سند روایت چنین است:

(قالوا: اخبرنا ابراهیم بن یوسف قال حدّثنا عمربن هارون عن عثمان بن عطاء عن ابیه عن ابن عباس.)۷

امین الاسلام طبرسی نیز همان ترتیب را در مجمع البیان نقل کرده است. سند وی از عمربن هارون با سند فوق مشترک است و به نظر می رسد همان روایت بالا را نقل کرده است. متن روایت منقول وی نیز تفاوتی ندارد.۸ آنچه در (برهان)زرکشی و (اتقان) سیوطی نیز نقل شده, گرچه سندهای دیگری نیز دارد, امّا با ترتیب بالا, تفاوت اساسی ندارد.۹ بنابر نقل قولی که در مجموعه شأن نزول سوره ها, در کتابهای (المبانی), (مجمع البیان), (البرهان) و (الاتقان) آمده, ترتیب نزول سوره هایی که درآنها آیات تحدّی قرار دارد, به ترتیب زیر است:

بنی اسرائیل(اسراء), یونس, هود, طور و بقره

ترتیب بالا تنها با ترتیب نقل شده از سوی ابن ندیم در الفهرست, مخالفت دارد. ۱۰ ترتیب سوره های بالا, دراین کتاب این گونه است:

بنی اسرائیل(اسراء), هود, یونس, طور و بقره

گرچه نقل ابن ندیم, ازجهت مورد بحث (سیرنزولی تحدّی) اشکال کمتری دارد, امّا به جهت نبود نقلهای موافق و مؤیّد, از آن درمی گذریم و ترتیب اول را اختیار می کنیم و به بحث درباره ترتیب نزولی آیات تحدّی می پردازیم. البته شایان یادآوری است که درباره اعتبار شأن نزول و ترتیب نزول سوره ها, سخن بسیار است و از مجال این مقال خارج, امّا همین جا اشاره می کنیم که: علامه طباطبایی که نقلهای بالا را درکتاب قرآن در اسلام, بی اعتبار می داند,۱۱ در تفسیرخویش, ترتیب مختار را درباره آیات تحدّی پذیرفته و براساس آن, به نقد و اصلاح و نظریه پردازی در زمینه مراحل تحدّی قرآن پرداخته است.۱۲

● خصوصیات اجمالی آیات تحدّی

آیات یاد شده دارای مضامین و وجوه مشترکند و در مواردی با یکدیگر متفاوت. دراین بخش از نوشتار, به گوشه هایی از وجوه مشترک و ابعاد متفاوت اشاره می شود:

۱) نخستین سوره ای که درآن تحدّی وجود دارد(سوره اسراء), در سالهای پایانی اقامت پیامبر(ص) در مکه نازل گردیده است و آخرین آنها (بقره), نخستین سوره مدنی است; ازاین روی, گرچه تحدّی آشکار قرآن استمرار دارد, امّا در فاصله زمانی اوج مخالفت مکّیان تا دوران ثبات و تحکیم حکومت اسلامی در مدینه, این آیات نازل شده و پیش ازاین تاریخ و پس از نزول سوره بقره, که در سال دوم هجرت نازل گردیده, آیات دیگری در تحدّی نازل نگردیده است.

۲) تمام آیات, دارای سیاق واحد و درمقام روبه رو شدن با منکران وحیانی بودن قرآن و صدق رسالت پیامبر است.

۳) بیشتر آیات تحدّی (جز آیه ۸۸ اسراء) پس از اشاره به تردید و انکار کافران نسبت به قرآن نازل شده اند.

۴) هدف از تحدّی درآیات, اثبات راستی رسالت و حق بودن کلام الهی است; از این روی, تحدّی, وسیله است و نه هدف.

۵) آیات, ستیزه گران را فرصت داده و درخواست کرده که از همه نیروی ممکن بهره برند تا بدین وسیله عجز کامل و فراگیر آنان ثابت گردد.

۶) در سه آیه از آیات بالا, تحدّی به گونه ای مستقیم و رو در روست (با آوردن امر فأتوا), ولی در دو مورد نیز تحدّی غیر مستقیم است و غیابی(با آوردن صیغه غائب: فلیأتوا و یا لایأتون.)

۷) موضوع تحدّی به ترتیب نزول, عبارت است از مثل القرآن, سورة مثله, عشرسور مثله مفتریات, حدیث مثله, سورة من مثله.

۸) پیامدهای تحدّی و مجازات ستیزه گران, در آیات یکسان یاد نشده است. درآیه نخست (سوره اسراء), در حد گلایه از ناسپاسی و کفران:

(فأبی اکثرالناس الاّ کفوراً) اسراء / ۸۹

درآیه دوم, به دروغ گویی ستیزه گران و پیروی آنان از گذشتگان شده و به گونه ای اجمالی به سرنوشت آنان اشاره شده است:

(بل کذّبوا بمالم یحیطوا بعلمه و لمّا یأتهم تأویله کذلک کذّب الّذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبة الظالمین) یونس / ۳۸

درآیه سوم, ضمن اشاره به روحیه دنیا طلبی آنان, به حبط اعمال و باطل بودن ادعا و عمل آنان اشاره گردیده است. (هود / ۱۴ ـ ۱۶)

درآیه چهارم نیز به بی ایمانی آنان اشاره کرده است و ضمن یادکرد ادعاهای باطل آنان, پیامبر را به وانهادن آنان فرمان می دهد. (طور / ۳۳ ـ ۴۵)

در آیه آخر, ضمن اخبار غیبی به ناتوانی دائمی آنان در مقابله با قرآن, آشکارا آتش سوزان را برای آنان وعده می دهد. در مجموع, می توان در بیان وعید و مجازات, سیر تدریجی از خفیف به شدید را برداشت کرد.

۹) افزون بر تفاوت متعلق تحدّی, دو تفاوت تعبیر در آیات دیده می شود:

در آیه سوره هود در کنار(مثله) تعبیر (مفتریات) آمده است, ولی این تعبیر, در هیچ یک از آیات تکرار نشده است. از سوی دیگر در آخرین آیه ( ۲۳ / بقره), میان کلمه (سورة) و (مثل) (من) ذکر شده (فأتوا بسورة من مثله), درحالی که هیچ یک از آیات دیگر, چنین ویژگی را ندارد. به نظر می رسد این ویژگی اخیر در ارائه تفسیر منطقی از سیر نزولی تحدّی مؤثر افتد.

● دیدگاههای اندیشه وران درباره مراحل تحدّی

آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفته, بررسی ترتیب میان سه آیه تحدّی است که درآغاز نازل شده اند: (آیات سور اسراء, هود, یونس), زیرا آیه سوره طور که تحدّی به (حدیث مثله) در آن شده است, تحدّی به بیشتر از یک سوره از قرآن محسوب نمی شود, چرا که مسلّماً بر یک سوره قرآنی, کلام تامّ و حدیث صدق می کند. آخرین آیه نیز که دراین باره نازل گردیده (آیه مبارکه سوره بقره) تحدّی به یک سوره کرده است. از این جهت, دست کم می توان گفت در دیدگاه بیشتر دانشمندان, مراحل اخیر از تحدّی یکسانی در مقدار درخواستی آیات و سوره ها برای معارضه, برخوردار بوده است.

با توجه به این نکته, به طرح دیدگاههای گوناگونی که ارائه شده, می پردازیم:

الف) نظریاتی که بر یکسانی موارد تحدّی و پذیرش ترتیب مشهور استوار است:

۱) خداوند در آغاز به تمام قرآن, پس از آن به ده سوره و درآخر به یک سوره تحدّی کرده است. این نظریه از سوی گروهی از مفسران ابراز شده است.

جصاص در احکام القرآن,۱۳ زرکشی در البرهان,۱۴ زمخشری در الکشاف,۱۵ و از متأخران و معاصران نیز رافعی در اعجازالقرآن ۱۶ به این نظریه باور دارند. البته به نظر می رسد اینان به ترتیب تاریخی نزول سوره ها توجه نداشته و یا فهرست ابن ندیم و ترتیب وی را برگزیده اند.

قرطبی, در تفسیر خویش, ترتیب آیات تحدّی را مشابه آنچه ذکر شد, می داند. وی بدون اشاره به سوره یونس, ترتیب نزول سوره های قرآنی را این گونه دانسته است: اسراء, طور, هود و بقره و از این روی, مراحل تحدّی از دیدگاه او عبارتند از:

مجموعه قرآن, سخنی مانند آن, ده سوره و یک سوره که با توجه به گستره مفهوم حدیث می تواند ترتیب نزولی مناسبی به شمار آید.۱۷

شهید سیدمصطفی خمینی در تفسیر خویش, ترتیب سوره ها را گونه ای دیگر دانسته و ترتیب نزولی را نیز مشابه آنچه گذشت تصویر کرده است. وی ترتیب سوره ها را به ترتیب: اسراء, هود, طور, یونس و بقره دانسته ودرنتیجه سیر نزولی تحدّی را به صورت تحدّی به قرآن, ده سوره, یک حدیث و یک سوره فراهم آورده است.۱۸

نکته ای که در برابر همه دیدگاههای یادشده وجود دارد, مخالفت چگونگی ترتیب نزولی که اینان یاد کرده اند, با نقلهای معتبر است. مشکل اساسی تقدم سوره یونس بر هود در ترتیب نزول است که جز فهرست ابن ندیم, دیگران به این پیش بودن تصریح کرده اند. نزول یک آیه از سوره یونس پس از تمام شدن سوره هود هم, احتمال داده نمی شود, چرا که موارد اختلافی نزول را بیشتر مورد توجه قرار داده واین آیه و آیات دیگر تحدّی, هیچ کدام در دایره اختلاف زمان صدور (درخارج از زمان صدور کل سوره ) نیستند. تنها احتمالی که وجود دارد آن است که کسی بر اساس لزوم وجود ترتیب میان آیات تحدّی, به زمان نزول سوره ها پی ببرد ویا در ترتیب نزول سوره ها آن گونه که نقل و اختیار کردیم, تردید کند. فخررازی همین شیوه را پیموده است. دیدگاه او را, در نظریه دوّم نقل خواهیم کرد.

۲) فخررازی می نویسد:

(تحدّی به یک سوره در سوره بقره و یونس آمده است, پیش بودن سوره هود بر سوره بقره روشن است, چرا که سوره هود مکی و بقره مدنی است. وپیش بودن هود بر یونس نیز اشکالی ندارد, چرا که همان گونه که دلیل آوردیم اگر چه این دو سوره, هردو مکی هستند, ولی برای حفظ ترتیب نزولی تحدّی, باید سوره یونس پس از هود نازل شده باشد.)۱۹

ییکی از نویسندگان معاصر نیز, بر اساس همین استدلال, به ترتیب نزول نقل شده از سوی محمدبن عبدالکریم شهرستانی که از مصحف امام صادق(ع) نقل کرده است اشکال کرده و ترتیب منطقی آیات تحدّی را دلیل بر باطل بودن نقل شهرستانی دانسته است.۲۰

درمقابل دیدگاه فخررازی, باید گفت: آنچه وی یاد کرده هرگز دلیلی بر کشف انّی ترتیب نزولی سور نخواهد بود; چرا که اوّلاً ممکن است ترتیب خاصی مورد نظر قرآن نباشد (همان گونه که برخی از قرآن پژوهان اظهار کرده اند) یا این که با فرض پیش بودن سوره یونس, ترتیب منطقی پسندیده ای را ارائه کنیم.

خلاصه آن که, دیدگاه رازی بردو مقدمه استواراست: لزوم حفظ ترتیب در تحدّی و عدم امکان اثبات تنزل در تحدّی جز با پیش داشتن سوره هود بر یونس; امّا به نظر می رسد که درهردو مقدمه می توان مناقشه کرد و در نتیجه نمی توان آن را پذیرفت.

۳) احتمال دیگر آن که بدون خدشه در ترتیب سوره ها, نسبت به زمان نزول آیات تحدّی دراین سوره ها بگوییم: اگرچه سوره یونس پیش از سوره هود نازل شده است, امّا آیه تحدّی در سوره هود پس از آیه مشابه در سوره یونس نازل شده است.۲۱

این احتمال گرچه ممتنع نیست امّا ثابت کردن آن نیازمند دلیل است و آماده سازی آهنگ تنزّل در آیات تحدّی, دلیل مناسبی برای این احتمال نخواهد بود.

ب) ادعای ترتیب نداشتن آیات تحدّی

۱) امین الاسلام طبرسی, در ذیل آیه ۱۳ سوره هود می نویسد:

(اگر گفته شود چرا تحدّی زمانی به ده سوره و گاهی به یک سوره و گاهی نیز به (حدیث مثله) صورت گرفته است؟

جواب می گوییم: تحدّی به مقداری صورت گرفته که درآن اعجاز قرآن کریم نسبت به کلمات منظوم عرب روشن شود. پس اشکالی ندارد که گاهی اعجاز, به یک سوره باشد یا ده سوره.)۲۲

طبرسی در این بیان, با پذیرش نبود ترتیب منطقی بین موارد تحدّی, در حقیقت به هدف اساسی آیات تحدّی اشاره کرده است.

امّا در پاسخ این کلام, همان گونه که علامه طباطبایی گفته است باید بگوییم:

این وجه, تنها مصحح اختلاف متعلق تحدّی است, ولی مسأله ترتیب نزولی داشتن یا نداشتن, نیازمند دلیلی دیگر است.۲۳

۲) نویسنده تفسیر(فی ظلال القرآن) ضمن طرح مسأله و ردّ انگاره هایی که پیش از او ارائه شده است, نبود ترتیب منطقی را پذیرفته و سرّ اختلاف در متعلق تحدّی را, شرایط زمانی مختلف و درخواستها و یا طعنه های ستیزه گران می داند, وی می نویسد:

(به گمان من (و خدا داناتر است) مسأله آسان تر از این پیچیدگیهاست[اشاره به نظریه رشید رضا] و در تحدّی, حالت نسبت دهندگان افتراء به پیامبر(ص) و زمان گفتار در نظر گرفته شده است, چرا که قرآن, با مخالفتهای بسیار ستیزه گران روبه رو می شد. ازاین روی, گاهی می گفت: مانند قرآن را بیاورید, گاهی ازآنان درخواست ده سوره یا یک سوره را می کرد, بدون آن که, ترتیب زمانی خاصی در نظر باشد. چرا که تحدّی نسبت به هرجزء قرآن صورت گرفته چه همه قرآن, چه ده سوره و یا یک سوره. پس تحدّی نسبت به نوع قرآن است نه مقدار آن. و عجز نیز, نسبت به نوع قرآن است نه مقدار آن و دراین مسأله مجموعه قرآن یا بعض آن ویا یک سوره مساوی است. واین[اختلاف در تحدّی] براساس اختلاف حالات مخاطبان و سخنانی است که پیش از نزول هر یک از این آیات گفته اند… و مااکنون, به جزئیات کلمات و شرایط مربوط به زمان نزول آگاه نیستیم.)۲۴

دیدگاه سید قطب را نیز نمی توان پذیرفت, زیرا:

▪ اولاً, لازمه سخن او که می نویسد: (همه قرآن, بعض آن و یک سوره یکسان است), آن است که همه سوره های قرآنی را در بلاغت و فصاحت و دیگر جهاتی که به آنها تحدّی شده است, دریک پایه بدانیم که در نتیجه اگر کسی برفرض محال, به آوردن یک سوره موفق شد به آوردن همه قرآن نیز موفق شود.ولازمه دیگر آن است که در تحدّی به مجموعه قرآن و تحدّی به یک سوره یک چیز اراده شده باشد وبه مطالب فراسوره ای مانند ارتباط سوره ها (تنوع خطاب سوره ها) اصولاً تحدّی نشده باشد. این دو مطلب نه تنها ثابت نیست, بلکه اصولاً در بیان بعضی از معاصران, خلاف آن نیز استظهار شده است.۲۵

▪ ثانیاً, پاسخ یادشده, اظهار عجز از تبیین ترتیب منطقی آیات تحدّی است. و نشانگر آن است که مؤلف به ناآگاهی از شرایط زمانی نزول آیات تحدّی اعتراف دارد. در نتیجه, تنها براساس حدس و گمان ترتیب آیات تحدّی را انکار کرده است.

۳) نویسندگان تفسیر نمونه نیز, ترتیب بین آیات تحدّی را نپذیرفته اند: خلاصه نظریه ایشان آن است که: با توجه به وجود کاربردهای گوناگون برای دو واژه (قرآن) و (سوره) اصولاً تفاوت محتوایی در این تعبیرات وجود ندارد دراین تفسیر می خوانیم:

(احتمال دیگری که برای حل این مشکل وجود دارد,این است که اصولاً واژه (قرآن) واژه ای است که بر همه قرآن و نیز بر بعضی از آن اطلاق می شود. مثلاً در اول سوره جن می خوانیم:

(انّا سمعنا قرآناً عجباً)

ما قرآن عجیبی شنیدیم.

پیداست که آنها قسمتی از قرآن را شنیده بودند. اصولاً قرآن از ماده قراءت است و می دانیم که قراءت و تلاوت هم برکل قرآن صادق است وهم بر جزء آن, بنابراین, تحدّی به مثل قرآن,مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و حتی یک سوره نیز سازگار می باشد.

از سوی دیگر سوره نیز در اصل به معنی مجموعه و محدوده است وبرمجموعه ای از آیات نیزتطبیق می کند هرچند یک سوره کامل به اصطلاح معمول نبوده باشد. به تعبیر دیگر,سوره در دو معنی استعمال می شود: یکی به معنی مجموعه آیاتی که هدف معینی را تعقیب می کند و دیگری یک سوره کامل که بین دو بسم اللّه باشد….

بنابراین فرق چندانی میان قرآن, سوره و ده سوره از نظر مفهوم لغت باقی نمی ماند; یعنی همه اینها به مجموعه ای از آیات قرآن اطلاق می گردد. نتیجه این که, تحدّی قرآن به یک کلمه یا یک جمله نیست… بلکه تحدّی به مجموعه ای از آیات است که هدف مهم را تعقیب می کند.)۲۶

دیدگاه اخیر نیز نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرد, زیرا:

اولاً, اطلاق قرآن بر جزء و کلّ آن, گرچه صحیح است و ریشه این کلمه نیز, رواست از قراءت باشد که برجزء و کل اطلاق می شود, امّا اشتراک معنوی واژه قرآن را اثبات نمی کند. بلکه محتمل است (همان گونه که از بیشتر موارد استعمال این واژه به دست می آید) این کلمه اسم علم برای مجموعه قرآن باشد واستعمال آن دربعض قرآن, به قرینه حالیه و مقالیه صورت پذیرد (استعمال مجازی با قرینه صارفه) بالاتر آن که درآیه اول سوره جنّ این احتمال نیز می رود که قرآن در مفهوم وصفی استعمال شده باشد, نه مفهوم اسمی.

▪ ثانیاً, اگر مطالب یاد شده درباره قرآن, ده سوره و یک سوره را بپذیریم, برابری مفهومی قرآن با سوره و ده سوره و مجموعه قرآن صحیح می شود, امّا مسلماً بین ده سوره و یک سوره هیچ برابری مفهومی نیست وآنچه در تحدّی به ده سوره خواسته شده با تحدّی به یک سوره, متفاوت است.

ج) دیدگاههایی که براساس تفاوت وجوه تحدّی بنا شده اند.

۱) فخررازی از ابن عباس نقل می کند: این سوره ها [ده سوره] که به آنها تحدّی صورت گرفته, معین است وآنها عبارتند از: بقره, آل عمران, نساء, مائده, اعراف, انفال, توبه, یونس وهود; وآیه شریفه: (فأتوا بعشر سور مثله) به سوره های ده گانه قبل از این سوره اشاره دارد.۲۷

این کلام گرچه احتمالاً در مقام ردّ اشکال مورد بحث ما طرح نشده است, امّا به گونه ای متعلق اعجاز را عوض می کند; چرا که در سوره یونس مطلق سوره, مورد طلب واقع شده و در این جا فقط ده سوره خاص.

اشکال این نظر آن است که اولاً, هرنوع تفاوت در متعلق اعجاز, ترتیب منطقی را به وجود نمی آورد, بلکه این گفته, مسأله را دشوارتر کرده است و چگونه پس از طلب یک سوره نامشخص, ده سوره طولانی و مشخص در تحدّی ذکر شده است؟

اشکال دیگری که فخررازی خود نیز اشاره کرده است, آن که: تمامی ده سوره پیش از سوه هود در قرآنهای مدوّن, مکّی نیستند, بلکه بعضی ازآنها پس از دوران مکه و پس ازآیه تحدّی در سوره هود, نازل شده اند.

۲) رشید رضا در تفسیر المنار, به این پرسش در مورد آیات تحدّی پرداخته است. وی, درهرسه موضعی که به تفسیر آیات تحدّی پرداخته (سوره بقره, یونس و هود) به بررسی اجمالی, متوسط و تفصیلی مراحل تحدّی پرداخته است. ۲۸ کلام طولانی وی, از تشویش و اضطراب خالی نیست. کسانی که دیدگاه وی را نقل کرده اند, کمتر به نقل همه جوانب کلام وی پرداخته اند. ابتدا خلاصه ای از دیدگاه وی را با توضیح و تلخیص ارائه و پس ازآن, بخشی از سخنان وی را یادآور می شویم:

وی, نخستین آیه ای را که ما آورده ایم اصولاً آیه تحدّی نمی داند. آیه سوره طور را, که چهارمین آیه از جهت نزول است, دربردارنده تحدّی به تمام قرآن می داند و آیه سوره بقره را, تحدّی به یک سوره که از شخصی چون پیامبر صادر شود ابراز می کند.

درباره سوره یونس و جمله(فأتوا بسورة مثله) که دردیدگاه وی, نخستین آیه از آیات تحدّی است, نکته ای خاص بیان نکرده است. تفاوت عمده دیدگاه وی, در سوره هود و تعبیر به (عشرسور) است. وی اعتقاد دارد که این (ده سوره) مطلق نیست, بلکه ده سوره دارای قصص و نازل شده پیش از سوره هود است. در حقیقت, آنچه دراین آیه تحدّی مورد نظراست با آیات دیگر تفاوت اساسی دارد. در این آیه, پس از درخواست ده سوره, تعبیر(مفتریات) وجود دارد, یعنی شما ده سوره مانند قرآن را از جهت نظم واسلوب که درآن مطلب واحدی به تعابیر گوناگون ارائه شده است, بیاورید, گرچه از جهت محتوا, ساختگی وباطل باشد.

رشید رضا می نویسد:

(یکی از شبهات مکّیان در اعجاز, این بود که برای هر معنایی چند قالب لفظی امکان دارد که تنها یکی ازآنها بهترین است. پس اگر کسی معنایی را درقالب لفظ بهترین ارائه کرد, دیگران از آوردن آن ناتوانند, امّا نه به خاطر عجز, بلکه بدان جهت که الفاظ تاب ارائه یک معنی را دردوقالب اعجاز و نیکو ندارند; از این روی, قرآن دراین آیه, آنان را ازهماوردی با توجه به رعایت معانی قرآن معاف کرده است و تنها آنان را به این نکته توجه داده که شما هم چون قرآن که معارف و اخلاق واحکام و قصص دارای یک مضمون را در قالبهای شیرین و اعجازآمیز متعددی بیان می کند, به آوردن ده سوره که از چنین ویژگی در تفنن عبارتهای هم معنی برخوردارباشد, اقدام کنید که خداوند باآنان مدارا کرده به سوره های ساختگی نیز رضایت داده است. در نتیجه مراحل چهارگانه تحدّی قرآن کریم چنین است:

۱) درخواست آوردن سوره ای چون قرآن, از جهت دربردارندگی غیب و هماهنگی با واقع ورعایت بلاغت و فصاحت و….

۲) درخواست آوردن ده سوره چون قرآن, از جهت رعایت بلاغت در اسلوبهای متعدد با یک مفهوم و یک سخن.

۳) درخواست آوردن مانند قرآن, از جهت دربردارندگی غیب و هماهنگی با واقع و رعایت بلاغت و فصاحت.

۴) درخواست آوردن سوره ای از قرآن از سوی فردی امّی مانند پیامبراکرم(ص)با ویژگیهای تحدّی مرحله اول.

ازاین توجه به کلام رشید رضا, نشانگر آن است که این تصویر از آیات تحدّی هیچ گونه نظم منطقی را برنمی تابد.

از این روی, در بخشی از گفتار که مجموعه نظریات خود را جمع بندی می کند, این گونه اظهار می دارد:

(پس از درنگ در آیات تحدّی و تاریخ نزول سوره ها پی بردم آن گونه که بیشتر مفسران پنداشته اند, ترتیب تاریخی[سیرنزولی طلب تحدّی] در رودررویی با مشرکان در کار نبوده است ـ بلکه هرآیه به مناسبت سیاقی که درآن سوره بوده است, نازل گردیده است.)۲۹

آن گاه خود به اجمال, به موارد تحدّی اشاره کرده و می نویسد:

(سوره طور که درآن آیه: (ام یقولون تقوّله بل لایؤمنون. فلیأتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین) وجود دارد, بعد از دو سوره یونس و هود نازل شده که در سوره نخست تحدّی به یک سوره و در دوّمین سوره تحدّی به ده سوره شده است. سوره اسراء, گرچه قبل ازاین سوره نازل شده, ولی درآنها به ناتوانی انسان و جن از آوردن مثل قرآن بسنده کرده است و تحدّی ندارد. آخرین آیه که در تحدّی نازل شده(آیه سوره بقره) تحدّی در برابر تردید کنندگان در وحی الهی[یهود] بوده ; چرا که در سال دوّم هجری نازل شده است.

خلاصه آن که, مشرکان جز شبهه سحر نسبت به قرآن شبهه ای نداشتند (به جهت آشنایی به زبان) مگر این که قرآن از نزد پیامبر بوده و به خدا بسته است! قرآن, آنان را به آوردن همه قرآن و سوره ای مانند آن تحدّی کرد که سوره ای بیاورند با همه مزایای آن چون نظم و اسلوب و علوم و تأثیر هدایت و سلطه بر جانها; تنها شبهه ای که برای آنان باقی ماند, این بود که پیامبر اظهار می کرد قصص قرآنی خبرغیبی است و آنان می پنداشتند دروغ و اسطوره های پیشینیان است واین شبهه ویژه قصص قرآن بود… پس آنان را به آوردن ده سوره ساختگی تحدّی کرد.)۳۰

۱. در باره چگونگی فرودآمدن یکباره ای قرآن,دیدگاههای گوناگونی مطرح است: طبرسی به دو نظریه, سیوطی به سه نظریه و بعضی از معاصران به چهار نظریه در این باره اشاره کرده اند. دو نظریه مشهور و قابل قبول تر آن است که: اول قرآن در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل شده و در مدت بیست و سه سال بر پیامبر به تدریج نازل گردیده است.

دوم: قرآن کریم هر سال به مقداری که در آن سال, تدریجاً نازل می شد, در شب قدر بر قلب پیامبر نازل می شد. سپس در هر سال به گونه ای تدریجی همان آیات دو باره بر پیامبر نازل می گردید. رک: سیوطی, عبدالرحمن, الاتقان فی علوم القرآن, (بیروت, دارابن کثیر), ۱۲۹/۱ ـ ۱۳۱; طبرسی, فضل بن الحسن, مجمع البیان فی تفسیر القرآن, (بیروت, داراحیاء التراث العربی), ۵۱۸/۱.

۲. از موارد مشهور در تحریم تدریجی, حکم خمر و حرمت نوشیدن آن است. البته بعضی از مفسران در این باره نظر دیگری دارند ( مانند علامه طباطبایی ) اما بیشتر آیات چهارگانه ای را در مراحل تحریم خمر ذکر می کنند که هر یک از معنی خاص خود بر خوردار است و کم کم مسأله تحریم قطعی و شدید آن را می رساند. سیوطی از ابن عمر این گونه نقل کرده است:

(در باره شراب سه آیه نازل شده است: اول آیه شریفه ( یسئلولک عن الخمر و المیسر قل فیهما إثم کبیر و منافع للناس و إثمهما أکبر من نفعهما) ( بقره/ ۲۱۹ ) پس گفته شد خمر حرام گردید, آن گاه مردم به پیامبر (ص) گفتند ما را واگذار که از آن بهره گیریم آن گونه که خداوند گفته است. پیامبر ساکت شد تا آیه دوم نازل شد: (لاتقربوا الصلاة و أنتم سکاری) (نساء/ ۴۲) باز گفتند شراب حرام گردید پس گفتند یا رسول الله [ همان گونه که آیه فرموده است ] ما نزدیک نماز نمی نوشیم [ که در نماز مست نباشیم ] پیامبر ساکت شد تا آیه سوم نازل شد: (یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر…) (مائده/ ۹) پس پیامبر فرمود که شراب حرام شد.) ر ک: سیوطی, عبدالرحمن, الاتقان, ۸۴/۱.

بعضی بر این مراحل آیه دیگری را که در مرحله اول قرار می گیرد, افزوده اند و آن این آیه است: (ومن ثمرات النخیل والأعناب تتخذون منه سکرا ورزقاً حسناً).

۳. حجتی, سید محمد باقر, تاریخ قرآن کریم, (تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ۴۶/ ـ ۵۲.

۴. مانند آیه وجوب زکات (خذ من أموالهم صدقة…) که در سوره توبه و در اواخر دوران هجرت نازل گردیده است.

۵. طریحی, فخرالدین, مجمع البحرین, (تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامی), ۴۷۶/۲.

۶. بیهقی, تاج المصادر.

۷. ابن عطیه (محتمل), مقدمتان فی علوم القرآن, (مصر, مکتبه الخانجی) ۱۰/.

۸. طبرسی, فضل بن الحسن, مجمع البیان, ۴۰۴/۱۰ ـ ۴۰۵.

۹. سیوطی, عبدالرحمن, الاتقان, ۸۰/۱ ـ ۸۳.

۱۰. ابن ندیم, الفهرست, (بیروت, دارالمعرفة) ۴۵/.

۱۱. طباطبایی, سید محمد حسین, قرآن در اسلام, (تهران, دارالکتب الاسلامیه, ۱۳۵۳)/ ۱۸۶.

۱۲. طباطبایی, سید محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, (قم, اسماعیلیان), ۱۶۲/۱۰ به بعد.

۱۳. جصاص, احمد بن علی, احکام القرآن, (بیروت, داراحیاء التراث العربی), ۳۴/۱.

۱۴. زرکشی, محمد بن عبدالله, البرهان فی علوم القرآن, (بیروت, دارالمعرفة), ۱۱۰/۲.

۱۵. زمخشری, محمودبن عمر, الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل, (قم, نشر ادب الحوزه), ۳۴۷/۲.

۱۶. رافعی, مصطفی صادق, اعجاز القرآن و البلاغة النبویة, (دار الکتب العربی) ۱۹۶/.

۱۷. قرطبی انصاری, محمدبن احمد, الجامع لاحکام القرآن, (بیروت, داراحیاء التراث العربی), ۷۷/۱.

۱۸. خمینی, سید مصطفی, تفسیر القرآن العظیم, (تهران, وزارت ارشاد اسلامی), ذیل آیه ۲۳ سوره بقره.

۱۹. فخر رازی, محمد بن عمر, التفسیر الکبیر, ( بیروت, دارالکتب العملیه), ۱۵۴/۱۷.

۲۰. صدر الدینی, علیرضا, نقدی و درآمدی بر ( سیر تحول قرآن ) و (پیامبری و انقلاب), (تهران, ماجد)/ ۱۳۸.

۲۱. مکارم شیرازی, ناصر, ( با همکاری جمعی از نویسندگان ), تفسیر نمونه, (تهران, دارالکتب الاسلامیه), ۴۳/۹; طباطبایی,سید محمد حسین, المیزان, ۱۶۴/۱۰.

۲۲. طبرسی, فضل بن الحسن, مجمع البیان, ۱۴۷/۶.

۲۳. طباطبایی, سید محمد حسین, المیزان, ۱۶۴/۱۰.

۲۴. سید قطب, فی ظلال القرآن, (بیروت, دارالشروق), ۱۸۶۱/۴ ـ ۱۸۶۲.

۲۵. طباطبایی, سید محمد حسین, المیزان, ۱۶۶/۱۰ ـ ۱۶۷.

۲۶. مکارم شیرازی, ناصر, تفسیر نمونه, ۴۳/۱۲ ـ ۴۵.

۲۷. فخر رازی, محمد بن عمر, التفسیر الکبیر, ۱۵۶/۱۷.

۲۸. رشید رضا, محمد, تفسیر القرآن الحکیم ( تفسیر المنار), (بیروت, دارالمعرفة), ۱۹۲/۱ ـ ۱۹۴, و۳۶۹/۱۱ ـ ۳۷۱ و۳۱/۱۲ ـ ۴۵.

۲۹. همان, ۴۴/۱۲.

۳۰. همان, ۴۴/۱۲ ـ ۴۵.

۳۱. بغوی شافعی, حسین بن مسعود (م: ۵۱۶ هـ), تفسیر البغوی المسمی معالم التنزیل, (بیروت, دارالمعرفة), ۱۱۲/۳.

۳۲. ابن عطیه اندلسی, قاضی ابومحمد, ( م: ۵۴۶ هـ), المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز, (بیروت, دارالکتب العلمیة), ۴۸۳/۳.

۳۳. موارد استعمال کلمه (قل) در قرآن کریم از سیصد مورد نیز تجاوز می کند, ولی با نگاه اجمالی به آنها می توان نکته مذکور در متن را به دست آورد. به مواردی از استعمال آن اشاره می شود: (یسئلونک عن الأهلّة قل هی مواقیت للناس و الحج)ّ (بقره/ ۱۸۹ ), (فان حاجّوک فقل أسملت وجهی لله) ( آل عمران/ ۲۰۱), (یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلالة …)(نساء/ ۱۷۶), (فان کذبوک فقل ربکم ذو رحمة واسعة) (انعام/ ۱۶۷), (فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم اول مرة) (اسراء/ ۵۱). در همه این موارد, مسبوق بودن کلمه (قل) به یک سؤال, موضع گیری و کلام مورد نظر است و آیه شریفه مورد بحث نیز این گونه است.

۳۴. طباطبایی, سید محمد حسین, المیزان, ۱۶۷/۱ ـ ۱۶۹.

۳۵. جواب دوم و سوم با الهام از کلام علامه طباطبایی است. ر ک: المیزان, ۱۶۵/۱۰ ـ ۱۶۶.

۳۶. همان, ۱۶۳/۱۰.

۳۷. همان, ۱۶۶/۱۰.

۳۸. همان, ۱۶۶/۱۰ ـ ۱۶۷.

۳۹. همان, ۱۶۳/۱۰.

۴۰. همان, ۱۶۲/۱۰.

۴۱. همان, ۱۷۲/۱۰.

۴۲. فاضل لنکرانی, محمد, مدخل التفسیر, (قم, دفتر تبلیغات اسلامی) ۳۸/ ـ ۳۹.

۴۳. ر ک: همین مقاله.

۴۴. طباطبایی, سید محمد حسین, المیزان, ۱۶۶/۱۰.

۴۵. طوسی,محمدبن الحسن, التبیان فی تفسیرالقرآن, (بیروت, داراحیاء التراث العربی), ۴۵۷/۵.

۴۶. طبرسی, فضل بن الحسن, مجمع البیان, ۱۴۷/۶.

۴۸. جرجانی, عبدالقاهر, الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن, طبع ضمن ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن, (مصر, دارالمعارف) ۱۵۰/ ـ ۱۵۱.

۴۹. همان.

۵۰. بقاعی, ابراهیم بن عمر, نظم الدررفی تناسب الایات و السور, (بیروت, دارالکتب العلمیة), ۵۱۰/۳.

۵۱. ابن منظور, لسان العرب, (بیروت, داراحیاء التراث العربی), ۷۶/۳.

۵۲. طباطبایی, سید محمد حسین, المیزان, ۵۸/۱.

۵۳. سیوطی, جلال الدین, معترک الاقران فی اعجاز القرآن, (بیروت, دارالکتب العلمیة), ۱/ ۱۲ـ ۳۸۷.

۵۴. برداشت فوق را از کتاب آقای دکتر عبدالعزیز عبدالمعطی عرفة: قضیة الاعجاز القرآنی و اثرها فی تدوین البلاغة العربیة, (بیروت, عالم الکتاب, ص ۶۱) الهام گرفته ایم.

با تشکر از کتابخانه مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم که امکان استفاده از آن مجموعه غنی کتابهای علوم قرآنی را فراهم آوردند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.