جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاه فاخر فرهنگی یا نگاه نازل سیاسی


نگاه فاخر فرهنگی یا نگاه نازل سیاسی

بحثی با اصحاب اندیشه, پیرامون روش شناسی مواجهه ی مستدل , هوشمندانه و فراگیر با مخاطبان جوان

نکته ای که باید در آغاز این نوشتار یادآوری شود این است که: هم نگارنده و هم خواننده فرهیخته مطلع اند که در تحلیل مسائل فکری، از هر نوع که می خواهد باشد ( چه مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فلسفی، اجتماعی و غیره) نباید نگاه تک بعدی، انحصاری و بسته – دگم- داشته باشیم. به عبارت دیگر: نباید در تحلیل های مذکور، به برخی جنبه ها توجه و از برخی دیگر غافل شویم. حال آنکه در نوشته های روزگار ما، عموما این نکته رعایت نمی شود و اگر هم رعایت شود با اولویت بندی های جانبدارانه و بیشتر سیاسی تحقق می یابند و هر کسی از دریچه تفکر سیاسی خویش به جهان پیرامون می نگرد تا با منافع وی بیشترین همخوانی را دارا باشد و این از اولین آداب نویسندگی و محقق بودن است که متاسفانه رعایت نمی شود. ناگفته پیداست که مخاطبِ این یادآوری – تذکر- نویسندگان و محققانِ حقیقی (بی غرض و صادق در امر پ‍ژوهش) نیستند.

و اما در این نوشتار کوشش می شود تا این موضوع روشن شود که باید با کدام نگاه به همه ی مسائل جهان پیرامون بنگریم تا دچار ضعف در نگاه، ضعف در پژوهش و ضعف در عمل – کاربرد- نشویم؟

الف) هر اندیشه و فکری می تواند ابعاد مختلفی داشته باشد: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، روانی، فلسفی و مانند اینها.

ب) اغلب اندیشه ها و افکار هر یک بعد خاصی را مدنظر قرار می دهند. مثلا احزاب، مشخص است که بعد سیاسی را، خیریه ها بعد دینی و انسان دوستانه را و یا جامعه شناسان بعد اجتماعی را مورد توجه قرار می دهند و قس علی هذا...

ج) امکان دارد که برخی اندیشه ها و افکار حتی تمام ابعاد را مد نظر قرار بدهند. که البته بهتر هم هست.

د) منظور این نوشتار متوجه صاحبان کلیه ی فعالیت های فکری است، از هر جنس، نوع و نگرش که می خواهند باشند. (فرقی ندارد – مهم این است که هر کدام از آن اصحاب در اولویت بندیِ نقطه نظرات خود چقدر می خواهند و یا می توانند صداقت، حقیقت جویی و حذف انحصارطلبی را سرلوحه کار خویش قرار دهند؟)

سوال مهم: برای مواجهه ی بسیار منطقی، هوشمندانه، مستدل، مودبانه، محبت آمیز و در یک کلام تاثیرگذار با مخاطبان جوان، (در کنار توجه به تمام ابعاد) باید کدام نگاه را در اولویت قرار داد؟ چرا که باید زبان و نگاهی را برگزینیم که مخاطب توجه کند، نه اینکه دافعه ایجاد کنیم.

پاسخ اجمالی: داشتن یک نگرش سیستماتیک با اولویت نگاه فرهنگی است. به این صورت که ابتدا باید دارای یک سیستم (پیچیده و یا حتی ساده) باشیم، سپس با نگاه فرهنگی (که در ادامه تشریح خواهد شد) با مخاطب خود مواجه شویم و اندیشه خود را برای او بیان و تشریح نمائیم.

پاسخ تفصیلی:

الف) ببینیم منظور از سیستم یا تفکر سیستماتیک چیست؟

ب) منظور از نگاه فرهنگی در مواجهه با مخاطب چیست؟

الف) ابتدا باید ببینیم که تفکر و اندیشه ای را که می خواهیم برای دیگران مطرح کنیم، ظرفیت یک تفکر سیستماتیک را دارا هست یا خیر. تفکرات و اندیشه های اقتصادی، سیاسی، فلسفی، دینی و نظایر اینها می توانند که دارای یک سیستم باشند. مثلا استاد مطهری از جمله ی کسانی بودند که اسلام را سیستماتیک می دانستند (یعنی قائل بودند که اسلام برای تمام مراحل کمال انسان برنامه ریزی دارد و همه ی ابعاد وجودی انسان چه در درون وی و چه در ارتباط با جهان پیرامون و خداوند به یکدیگر مرتبط و متصل هستند و هیچ بخش و بعدی جدای از سایر بخش ها و ابعاد در نظر گرفته نمی شود. به عبارت دیگر؛ همه ی امور و ابعاد در یک سیستم جامع، منظم و هماهنگ به یکدیگر مربوط هستند) و در تبلیغ این نگرش سیستماتیک، نگاه فرهنگی را در اولویت قرار می دادند. سپس با این دو پیشفرض که

۱) سیستماتیک دانستن اسلام و

۲) اولویت دادن به نگاه فرهنگی در مواجهه با مخاطب، اندیشه های مکتب اسلام را تشریح می کردند و امروزه بر هیچ محققِ حقیقت جویی پوشیده نیست که ایشان از نظرگاه موفقیت، در کار خویش یگانه بوده اند. (این یک سیستم پیچیده و کامل تلقی می شود). شما می توانید برای اندیشه ی خود یک سیستم ساده تر داشته باشید. مثلا یک خیریه می تواند علاوه بر آنکه به فکر رفع مشکل مستضعفان است، نگرش سیستمی ساده ای را هم داشته باشد به این صورت که به ابعاد دیگر زندگی و شخصیت مستضعف هم نگاه کند. علاوه بر رفع مشکل مالی در مقطع زمانی خاص، به فکر توانمند سازی شخصت، اقتصاد، فرهنگ و غیره ی او نیز باشد و برای همه ی این ابعاد برنامه ریزی کند و نه فقط برای مشکل خاص و مقطعی وی چنانکه ذکر شد.

با دو مثال فوق که از استاد مطهری و خیریه آورده شد، مفهوم دو نوع سیستم پیچیده و ساده اندکی واکاوی شد. در ادامه بپردازیم به اینکه نگاه فرهنگی چیست و ادله ی ما برای اولویت دادن به این نگاه کدام است.

ب) منظور از نگاه فرهنگی چیست؟ برای درک صحیح این معنا به شاخصه های مهم این مفهوم اشاره می شود.

حقیقت جویی، حقیقت گویی، نفی اغراض شخصی، نفی دگماتیسم، قوت استدال و منطق، روشمندی، صداقت، احترام به عقاید دیگران، تحمل سخنان مخالفان، نوع دوستی، خلاقیت، هوشمندی، هدفمندی، تعادل و پرهیز شدید از افراط و تفریط، محبت ورزی، ادب، خوش رویی با مخاطب، تعامل مستمر با مخاطب، عمق، آزاد اندیشی، نفی تعصب، کمال جویی، احترام به مخاطب، اصالت وجدان و فطرت، زبان مشترک، بیانِ بین الاذهانی، نفی سیاست زدگی، نفی روشنفکر مابی، رعایت حقوق دیگران (احترام به قانون)، توجه به جامعه، توجه و احترام به طبیعت و محیط زیست انسان، حیوان، نبات و ... .

شاخص های فوق بخش قابل توجهی از مشخصات نگاه فرهنگی هستند و منظورمان از داشتن نگاه فرهنگی یعنی توجه اساسی به این شاخصها و بررسی تمام ابعاد دیگر از این دریچه است.

و اما ادله ی نوشتار حاضر، برای در اولویت قرار دادن نگاه فرهنگی در مواجهه ی با مخاطب کدام است؟

الف) امروزه اغلب برنامه ریزان دیگر صرفا برای انجام یک کار فرهنگی، نگاه فرهنگی را انتخاب نمی کنند، بلکه برای برنامه ریزی در ساحات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مانند اینها نیز، نگاه فرهنگی را بر می گزینند. مثلا اغلب پژوهش هایی که در حوزه ی توسعه ی شهری و روستایی صورت می گیرند دیگر آن نگاه تک بعدی و یکجانبه نگر اقتصادی را بکار نمی گیرند. بلکه اولویت ها را به این نگاه اختصاص می دهند و از این دریچه به سایر ابعاد حیات اجتماعی، اقتصادیِ آدمیان می نگرند. نمونه ی این پژوهش ها بسیار هستند و در اینجا تنها برای نمونه به چند عنوان اشاره می شود. کتاب هایی نظیر:

▪ دکتر حسین عظیمی، با عنوان مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران

▪ کتاب رابرت چمبرز، توسعه روستایی و اولویت بخشی به فقرا

▪ سید احمد فیروزآبادی، بررسی سرمایه اجتماعی و عوامل موثر بر شکل گیری آن در شهر تهران

▪ منصور وثوقی، جامعه شناسی روستایی

▪ مهدی طالب، جامعه شناسی روستایی

▪ مصطفی ازکیا و غلامرضا غفاری، جامعه شناسی توسعه

▪ مصطفی ازکیا، توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران

▪ مصطفی ازکیا، جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران،

▪ فرامرز رفیع پور در کتب متعدد از جمله: موانع رشد علمی در ایران، جامعه روستایی و نیازهای آن، توسعه و تضاد، آناتومی جامعه، جامعه، احساس و موسیقی، آنومی یا آشفتگی اجتماعی و بسیاری از دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی در آثار خود چنین دیدگاهی را نسبت به نگاه فرهنگی برگزیده اند. در کتابها و پژوهش های فوق جملگی نگاه فرهنگی را موثرترین نگاه به مسائل توسعه می دانند. هر چند همگان بر این نظر اتفاق دارند که باید به همه ابعاد توجه کرد و البته نگاه فرهنگی دارای اولویت است. در سایر رشته ها و اندیشه ها نیز چنین است.

ب) دلیل دومی که نگارنده معتقد است، نگاه فرهنگی اولویت دارد، همان پرهیز از سیاست زدگی است. چاه ویلی که متاسفانه سالهاست ساحت نگاه هنرمندانه ی فرهنگی را در کام خویش بلعیده است. و به تعبیری مانعی در جهت توسعه ی همه جانبه ی جامعه، اندیشه ها و افکار متعدد ایجاد کرده است و روح اجتماعی را به محاق ناامیدی، افراط، تفریط و خستگی کشانده است.

ج) مخاطب امروز دیگر از نگاههای غیر فرهنگی – هنرمندانه- خسته شده است. هر جا که نگارنده ی این سطور با هر جوانی سخن به میان آورده است، جملگی بر این نظر اتفاق دارند که نگاه های غیر فرهنگی عمدتا خسته کننده، غیر عالمانه، منفعت طلبانه و عمدتا مغرضانه هستند.

د) اغلب کشورها علی الخصوص کشورهای استعمارگر، از طریق همین نگاه فرهنگی، سعی بر این دارند که دست به غارت درازمدت کشورهای دیگر بزنند. نمونه های این رویکرد را در انواع جنگ ها و براندازی های نرم، کودتاهای مخملی و جنگ نمادها یا سمبل ها (جنگ های خاموش تمدنی) می بینیم. هر چند این کار یک سوء استفاده از نگاه فرهنگی است و نگارنده و هر انسان آزادی خواهی با آن مخالف است. اما در اینجا هدف این بود که کارآیی این نگاه را حتی در حوزه های سیاسی هم ملاحظه نمایید. یعنی در جنگ قدرت ها هم نگاه فرهنگی اولویت و اهمیت بنیادین خود را دارد. چه رسد به اینکه بخواهیم از آن بجا استفاده کنیم. (مثالهای بیشتر جنگ تمدنی خاموش: القای شیوه ی زندگی آمریکایی، فرایند ایجاد نیاز در کشورهای در حال توسعه توسط کشورهای سلطه گر، ساخت انواع عروسک ها نظیر: باربی، شیمِی و مانند اینها. جهت اطلاع بیشتر به کتب پروفسور رفیع پور: توسعه و تضاد، جامعه روستایی و نیاز های آن و غیره مراجعه نمایید.)

● نتیجه گیری:

مخاطب عزیز، خلاصه اینکه راهی فراگیرتر، جذاب تر، زیبا تر، هنرمندانه تر، هوشمندانه تر، صادقانه تر و معقول تر از نگاه فرهنگی وجود ندارد.

این قصه سرِ دراز دارد. اما آنچه گفتنی بود گفته شد. باشد که دست اندرکاران اندیشه ها و امور، این نوشتار را به عیاری گیرند.

"و زنده شود هر کس زنده می شود با دلیل"

مجدالدین جلیلی