پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مقایسه ی نظام های فدرالی
ریشهی واژهی فدرالیسم، کلمه لاتینی «foedus » است. این واژه به معنای «پیمان» آمده است. در برخی منابع دیگر از معنای این واژه به صورت «اجتماع» ( League)، «معاهده دو گروه یا بیشتر» ( Treaty)، «پیمان» (Compact)، «هم پیمانی» (Alliance) ، «قرارداد بستن» (contract) یا «انعقاد قرارداد» (Marrige contract) سخن به میان آمده است. گمان میرود واژهی لاتینی (foedus) با واژهی (fides) از یک ریشه باشند.
در دایره المعارف علوم اجتماعی نیز با اشاره به واژهی (federation) ، چهار معنا استخراج شده است:
۱ ) هم پیمانی (Alliance)
۲ ) اجتماع (League)
۳) کنفدراسیون (Confederation)
۴ ) اتحاد (Union)
همچنانکه دیده شد واژهی فدرالیسم، دارای معانی متفاوتی است به شیوهای که زمینههای ابهام را پدید میآورد.
«ور» (Whear) نویسندهی کتاب «حکومت فدرالی» (corernment federd) میگوید: واژهی «حکومت فدرالی» در حالات و معانی گوناکون مورد استفاده پژوهشگران سیاسی قرار گرفته و به ندرت میتوان، معنایی روشن و مشخص برای آن یافت.
دکتر «محمد همهوندی» میگوید: دولت فدرالی، از چند کیان قانونی متفاوت به وجود میآید که هر یک دارای سیستمی قانونی ویژه و مستقل است و همه تابع قانون فدرالی هستند. دولت فدرال، یک نظام حقوقی و سیاسی مختلط است».
«هوریا» (Hauria) درباره فدرالیسم میگوید: «فدرالیسم، اشتراک چند دولت با یکدیگر مبتنی بر اطاعت از یک قانون داخلی است». از نگاه «هوریا» فدرالیسم از یک سو ، تابع قانون اساسی دولت فدرالی و از سوی دیگر مقید به هم پیمانی سیاسی میان اعضای فدراسیون است:
«دیورانف»(Dearanf) نیز میگوید:«نظام فدرالی چارچوب قانون یک محیط سیاسی است».
دکتر «اسماعیل غزالی» در مورد «دولت فدرال» نظر دیگری دارد: «دولت فدرال، مجموع دولتهایی است که بر سر ایجاد یک دولت مرکزی به توافق رسیدهاند. قانون دولت مرکزی در این حالت، قانون مسلط و قانون مادر (قانون اساسی) است».
هر نظام فدرالی از چند «حریم» (Territarial) به وجود میآید که هر یک واجد ویژهگیهای مختص به خود است. این نظام تلاش میکند آزادی گردهمایی را که در آن چارچوب زندگی میکند، تضمین نماید.
هر نظام فدرالی یک «پارلمان فدرالی» است که نمایندگان تمام حریمها در آن گرد هم میآیند. «پارلمان فدرال»، پارلمان تصمیمسازی و تصمیمگیری در مورد «سیاست خارجی» و «دفاع» است. چگونگی انتخاب نمایندگان به لحاظ کمی(تعداد) و کیفی(چگونگی)توسط «قانون اساسی فدراسیون»مشخص میشود.
قانون اساسی فدراسیون به دلیل جامعیت، به ندرت دستخوش دگرگونی میشود. به عنوان مثال،در مدت «تدوین قانون اساسی آمریکا» این قانون حداقل ۲۲ و حداکثر ۲۴ بار اصلاح شده است. در ایالات متحده آمریکا تغییر یا اصلاح قانون اساسی مستلزم پیشنهاد کنگره، تصویب ۳/۲ اعضای پارلمان و موافقت ۴/۳ ایالات است.
حقوقدانان کلاسیک، حوزهی اختیارات «دولت فدرال» و «دولت متحد» را با «درجه قدرت» آنها پیمانه میکنند. به نظر این گروه، رضایت ایالات به «حق قانونگزاری»، عامل تمایز دولت فدرال و دولت متحد است چرا که در «دولتهای متحد»، حوزه ی اختیارات «ایالات»، تنها «حوزهی اجرایی» و نه «حوزهی قانونگزاری» است.
از سوی دیگر، گروهی از حقوقدانان معتقدند که عامل این تمایز «درجهی قدرت» نیست بلکه چگونگی به کار بردن قدرت و استقرار، عامل تمایز «دولت فدرال» و «دولت متحد» است.
● پیدایی فدراسیون
نظام فدرال در شکل نوین آن، به سال ۱۷۸۷ و هنگامی بازمیگردد که در «کنفرانس فیلادلفیا» «دولتهای آمریکا» به نام «ایالات متحدهی آمریکا» در کنار یکدیگر گردآمدند.
پژوهشها نشان میدهند که دولت فدرال به یکی از سه شیوهی زیر ظاهر میشود:
۱ ) فروپاشی یک دولت متحد و اتحاد مجدد ایالات آن بر اساس یک قانون فدرال.
مثال: دولتهای مکزیک(۱۸۵۷ و ۱۹۱۷)، آرژانتین(۱۸۶۰)، برزیل(۱۸۹۱) اتحاد جماهیر شوروی سابق و چکسلواکی پیشین.
۲ ) توافق چند حریم یا چند دولت مستقل برای به وجود آوردن یک «حکومت فدرال».
مثال: ایالات متحدهی آمریکا(۱۷۸۷)، سوئیس(۱۸۷۴)، آلمان(۱۹۴۹)، امارات عربی متحده
(۱۹۷۱)و...
توافق سوریه ومصر در دههی پنجاه میلادی نیز نمونهی خام این نظام فدرالی به شمار میآید.
۳ ) اتحاد چند حریم و ایالت بر اثر حمایت یا حضور نیروی خارجی.
مثال۱: به وجود آوردن فدراسیون در مستعمرات توسط انگلیس، فرانسه و هلند به هنگام مواجهه با تهدید.
مثال۲: در مورد فدراسیونهای متأثر از نفوذ خارجی: فدراسیون قفقاز میان آذربایجان، ارمنستان و گرجستان(۱۹۳۶)، فدراسیون اتیوپی ـ اریتره(۱۹۵۰)، فدراسیون مالی و سنگال(۱۹۵۹)و...
در فدرالیسم، دو اصل ناهمسان در کنار یکدیگر جمع میشوند: «اتحاد» و «استقلال اقلیمی» گوهر واقعی فدرالیسم، « جمع» این دو اصل نا همسان در کنار یکدیگر است.
در «اتحاد»، چند ایالت یا دولت، میان خود یک فدراسیون به وجود میآورند. بسیاری اوقات، ایالات، فاقد توان دفاع از موجودیت خود به تنهایی هستند. در این حالت، به خاطر منافع اقتصادی و اجتماعی، یک اتحاد سیاسی در قالب فدراسیون، میان ایالات به وجود میآید. فدراسیون سوئیس در سال ۱۲۹۱ میلادی و فدراسیون بادن در ۱۳۱۲ مثالهایی در این مورد بشمار میآیند.
در این فدراسیون، «اتحاد»، بر اساس «منافع مشترک» به وجود میآید. به عنوان مثال، به وجود آمدن فدراسیون «زولفرین»(zollverin) در «عصربیسمارک» که سرآغاز اتحاد «آلمان» به شمار میآید، ابتدا به ساکن بر اساس یک «توافق گمرکی» شکل گرفت.
اتحاد ایالات آمریکا و شش امیر نشین امارات عربی متحده در خلیج فارس نیز تابع منافع «سیاسی» و «اجتماعی» بوده است.
گوهر سیاسی اصل «خودمختاری» نیز از «فروپاشی یک دولت متحد» به یک «دولت فدرالی» است. «دولت فدرالی» نیز محاط نمودن دو اصل «اتحاد» و «استقلال اقلیمی» (اتونوس) در یک چارچوب معین است.
● ویژهگیهای دولت فدرال
دولت فدرال بر اساس چند ویژهگی از دولت متحد متمایز میشود:
۱ ) اتحاد چند ایالت در چارچوب یک دولت
۲ ) توافق ایالتهای اتونومی
۳ ) مشارکت ایالات در حاکمیت
۱ ) اتحاد:
اصل «اتحاد» سنگ بنای دولت فدرال و هدف «ایالات» و «دولتهایی» است که در چارچوب یک «دولت» گردهم میآیند. از ویژهگیهای این اتحاد، وجود یک رژیم سیاسی ـ قانونی سراسری است که در آن، ملت، ارتش، سرزمین، نژادنامه، سیاست خارجی و دفاع برای «حکومت مرکزی» به رسمیت شناخته شده است.
الف) حق قانونگزاری:
در تمام دولتهای فدرال، به استثنای کامرون، قانونگزاری در دو مجلس انجام میشود، چون سیستم دو پارلمانی ویژهی رژیم سیاسی قانون دولت فدرال است.
پارلمان نخست، مجلس نمایندگان همهی اعضا و «پارلمان ملی» است. به عنوان مثال در ایالات متحدهی آمریکا «سنا»(senat)، مجلس نمایندگان کشور در آلمان، انجمن ایالتی(Bundesrat)، در سویس انجمن ایالات و در هندوستان «راجیا سابها» است. در اتحاد جماهیر شوروی سابق، «مجلس ملل» «پارلمان ملی» به شمار میرفت. در «پارلمان ملی»، حضور مساوی نمایندگان منتخب صرفنظر از قدرت اقتصادی یا دمکراتیک، مانع تأثیر نفوذ یک یا چند ایالت بر سایر ایالات میشود و زمینهی مساوات اجتماعی و سیاسی را در فدراسیون فراهم میآورد.
در شیوهی دوم حق قانونگزاری، همه ایالات، نمایندگان مساوی ندارند و تعداد نمایندگان از یک ایالت به ایالت دیگر ـ بر اساس فاکتورهای مشخص ـ تفاوت میکند. به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا هر ایالت دارای ۱۰ نماینده در مجلس سنا و در سویس، هر «کانتون» دارای دو نماینده در مجلس سراسری است، اما در هندوستان، تعداد نمایندگان بر اساس جمعیت هر ایالت متفاوت است. در آلمان هر ایالت، از ۳ تا ۵ نماینده در Bandensrat دارد و در کانادا هم در حالی که ایالات «نووا...کوشیا» و «نیوپرنس» هر یک ۲۴ عضو در پارلمان ملی دارند، سایر ایالات بین ۴ تا ۶ نماینده به پارلمان می فرستند.
اما «مجلس ملی» نمایندگان در هر فدراسیون، در انتخابات سراسری و بر اساس «جمعیت شمار» انتخاب می شوند. در ایالات متحده «مجلس نمایندگان»، در آلمان «بوندستاگ»، (Bundestag) در سویس «مجلس میهنی»، در هندوستان «مجلس خلق»، (لوگسابها) «مجلس ملی» به شمار میآیند.
لازم به تذکر است که دولتهای فدرالی در روند «تشکیل مجلس» متمایز از یکدیگرند. به عنوان مثال، در کانادا، اعضای مجلس ایالتی بدون برگزاری انتخابات، برگزیده میشوندو مدت تصدی پست آنها «مادامالعمر» است.
قوانین انتخابات مجالس ایالتی نیز از یک فدراسیون به فدراسیون دیگر متغیرند. در ایالات متحده و استرالیا، اعضای مجلس در انتخابات سراسری تعیین میشوند، در هندوستان نیز ۲۵۰ عضو «راجیا سابها» در انتخابات عمومی، انتخاب میشوند و ۱۲ عضو مجلس توسط رئیسجمهور منتصب خواهند شد.در قانون فدرالی سال ۱۹۴۹ آلمان نیز به این موضوع اشاره رفته است که منتخیبن مجلس عالی از نمایندگان حکومت اقلیم انتخاب میشوند.
در امارات عربی متحده «مجلس عالی متحد» بالاترین مرجع قانونگزاری برای هر شش امیرنشین است.
دولتهای فدرال هر دو مجلس، «وظایف مهمی» دارند. به عنوان مثال ایالات سوئیس، تقریباً واجد همهی اختیارات «مجلس میهنی» هستند، اما در ایالات متحدهی آمریکا، «مجلس سنا» اختیاراتی فراتر از «مجلس نمایندگان» دارد. علت این امر نیز به قلت تعداد اعضای مجلس بازمیگردد.
هنگامی که میان دو مجلس (سنا و نمایندگان) بر سر یک موضوع اختلافی ایجاد میشود، نظر مجلس سنا، در اولویت قرار خواهد گرفت. در آلمان نیز مصوبات «بوندسرات» بر اساس اصل ۸۱ قانون اساسی، نسبت به مصوبات «بوندستاگ» ارجحیت دارد.
۲ ) قوه مجریه:
قدرت اجرائی بر اساس شیوه رژیم و درجهی پای بندی آن به اصول، از یک نظام به نظام دیگر متفاوت است. دولتهای معاصر سه شیوهی حکومتی دارند:
۱ ) رژیم رهبری
۲ ) نظام حکومتی پارلمانی
۳ ) نظام پارلمانی
در مورد نظام رهبری، مشاهده میکنیم که در کشوری مانند ایالات متحده، رئیس بالاترین مقام تصمیمگیرنده است. در این کشور رئیس جمهور به طور مستقیم از طریق انتخابات برگزیده میشود. پروسهی انتخابات نیز در دو مرحله انجام میشود:
ـ در مرحله نخست نمایندگان از سوی احزاب معرفی میشوند.
ـ در مرحله دوم کاندیداهای معرفی شده توسط احزاب در انتخابات مستقیم رقابت میکنند رئیس جمهور نیز پس از به دست گرفتن قدرت، وزرا، مشاوران، قضاوت دادگاه و... را انتخاب میکند. ایالات متحده نخستوزیر ندارد و سطح مسئولیت از رئیس جمهور به سوی معاونت رئیس جمهور (از هرم به قاعده) تغییر میکند.
مهمترین ویژهگی رژیم سیاسی ایالات متحده آمریکا تمایز قوهها از یکدیگر است به این ترتیب که کنگره ( به ویژه مجلس سنا) و دادگاه فدرال، هر یک در حوزه اختیارات خود فعالیت میکنند و در این حوزه، اختیارات رئیس جمهور را کاملاً محدود کرده اند.
در برزیل و مکزیک نیز، رئیس جمهور با آرای مستقیم مردم انتخاب میشود. دوران تصدی پست ریاست جمهوری در برزیل ۵ سال و در مکزیک ۶ سال است. بر خلاف ایالات متحده که رئیس جمهور در صورت موفقیت در انتخابات دوم میتواند به مدت چهار سال دیگر بر کرسی صدارت تکیه زند (دوران تصدی چهار سال است) در برزیل و مکزیک، هر رئیس جمهور تنها یک بار حق شرکت در انتخابات دارد. اما مثال بارز حکومت پارلمانی، کشور سوئیس است. در سوئیس مجلس فدرال که از ۷ عضو تشکیل میشود، بالاترین مقام تصمیمگیرنده است. از میان این ۷ عضو، هر سال یک نفر به عنوان رئیس جمهور انتخاب میشود. در سوئیس تفکیک قوا به صورتی است که در ایالات متحده دیده میشود وجود ندارد، و اعضای ۷ گانه عالیترین مرجع پارلمانی، اجرایی و قضایی کشور به شمار میآیند.
در مورد نظامهای پارلمانی میتوان از آلمان، آفریقای جنوبی و هندوستان به عنوان نمونه یاد کرد. در آلمان، رئیس جمهور عالیترین مقام اجرایی کشور است. برای انتخاب رئیس جمهور، اعضای مجلس نمایندگان (بوندستاگ) و تعدادی از نمایندگان مجلس قانونگزاری، اقدام به گزینش رئیس جمهور میکنند. پس از رئیس جمهور، صدراعظم بالاترین مقام اجرایی آلمان به شمار میآید.
در آفریقای جنوبی نیز مجلس قانونگزاری، رئیس جمهور را برای مدت ۷ سال انتخاب میکند. در هندوستان رئیس جمهور که بر اساس مادهی ۵۳ قانون اساسی، رئیس فدراسیون نیز هست، توسط پارلمان برای مدت ۵ سال انتخاب میشود. رئیس حکومت نیز که نمایندهی حزب اکثریت است، در برابر پارلمان پاسخگو است.
۳ ) قوهی قضایی فدراسیون
تقسیمبندی ساختار سه قوه در فدراسیون، به شیوهای است که یک قوه نتواند در امور قوهی دیگر دخالت کند. قوهی قضاییه از جمله ساختهایی است که در امر تصمیمگیری و داوری، باید استقلال کامل خود را حفظ کند.
قوهی قضاییه در ایالات متحده و هندوستان، دادگاه عالی، در سوئیس دادگاه فدرال و در آلمان دادگاه فدراسیون است.
در ایالات متحده «دادگاه عالی» نخستین بار در سال ۱۷۸۹ تأسیس شد. رئیس و اعضای دادگاه پس از مشورت با مجلس سنا، از سوی رئیس جمهور انتخاب میشوند. در ایالات متحده آمریکا دادگاه عالی دو وظیفه دارد:
۱ ) نظارت و کنترل قضایی بر تمام مسایلی که مرتبط با سفارت و کنسولگری و کابینه و دولت است.
۲ ) وظیفهی استیناف، دادگاه عالی که مربوط به داوری در مورد پروندههای ارجاعی از سوی دادگاه فدرال است.
در هندوستان، سیستم قضایی یکپارچه است. در این کشور، سیستم دادگاه عالی آمیزه ای از سیستم دادگاه عالی ایالات متحده و دادگاه عالی بریتانیا است، اگرچه وزنه ی سیستم آمریکایی در نظام قضایی آمریکا بیشتر به نظر میآید.
دادگاه عالی هندوستان، دادگاه استیناف و مشاوره است. حل اختلاف میان ایالات (مشاوره) وصدور حکم نهایی در مورد مسائل قانونی، مدنی و جنایی (استینافی) است.
انتخاب قضات دادگاه نیز اهمیت بسیاری دارد. در آلمان، انتخاب قضات دادگاه فدرال بسیار پیچیده است، چون برخی قضات به صورت ماداالعمر انتخاب میشوند و برخی دیگر به مدت ۸ سال عهدهدار مسألهی قضایی هستند.
اما در سوئیس، دادگاه فدرال، فاقد اختیار قانونی برای نظارت بر قوانین فدرال است. این اختیار در قانون سوئیس ، مستقیماً به مردم داده شده است.
مساله به همین جا ختم نمیشودکه دولتهای فدرال، نظام قضایی فدرال دارند یاخیر بلکه مهم اقتدار دادگاه عالی است. به عنوان مثال، در سوئیس دادگاه فدرال نمیتواند قوانین مرکزی را منسوخ کند اما میتواند بر قانونهای اقلیمی نظارت و در صورت لزوم، آنها را نسخ کند، در حالی که در ایالات متحدهی آمریکا، قدرت دادگاه عالی از کنگره و مجلس اقلیمی قانونگزاری نشأت میگیرد.
▪ استقلال اقلیمی
استقلال اقلیمی ایالات هر دولت چند نژادی و چند گروهی (ملی، مذهبی، زبانی و...)، خاصیت و ویژهگیهای هر ایالت را نگهداری و حفظ میکند.
هنگامی که یک دولت فدرال از چند حریم مستقل پدید آید، هر حریم تلاش میکند وجود خود را در برابر نفوذ دیگران حفظ کند. هنگامی که یک دولت متحد نیز به هر دلیل دچار فروپاشی میشود، اصل تمرکززدایی بر سیاست ایالات پیشین حاکم می شود. به همین خاطر، هیچ دولتی اجازه نمی دهد از استقلال آن کاسته شود و از قانون میخواهد مرزهای جغرافیایی و سیاسی آن را مشخص کند.
ـ به عنوان مثال، تا سال ۱۹۶۹، چکسلواکی یک جمهوری متحد بود. از سال ۱۹۶۹ تا میانهی دههی نود به صورت فدراسیون چکسلواکی درآمد و از آن زمان به بعد به شکل دو کشور مستقل جمهوری چک و جمهوری اسلواکی اعلام موجودیت کرد.
بنیاد استقلال حریمها و ایالات، وجود یک دستگاه قانونی ویژه است. به این معنا که نباید زیر نظر حکومت مرکزی باشند و بتوانند امور خود را هدایت کنند. به این ترتیب، هر حریم، استقلال خود را حفظ خواهد کرد.
استقلال قانونی در شرایطی محقق میشود که بنیانگران به شیوهای آزادانه و مستقل، به دور از تأثیر حکومت مرکزی، یک قانون ایالتی تدوین و به تصویب برسانند. در کشوری مانند ایالات متحدهی آمریکا قدرت موسس، یا از پارلمان اقلیمی و یا از دولتهای فدرال، استقلال قانونی ایالات، یک استقلال سنی است. در کانادا، پارلمان اقلیمی هر ایالت قادر به دگرگونی قانون اقلیمی است اما این دگرگونی باید به تأیید حکومت فدرال نیز رسیده باشد.
به لحاظ ارگانیگ نیز، هر ایالتی که استقلال اقلیمی داشته باشد، از نظر قدرت قانونگزاری و قضا واجد اختیارات ویژه خواهد بود:
۱ ) مجلس اقلیمی(قوهی مقننه)
جدای از پارلمان فدرال، در هر حریم، یک پارلمان اقلیمی وجود ندارد که ساکنان آن بر اساس قوانین اقلیم اعضای خود را برگزینند. پارلمان اقلیمی، پارلمان نمایندگان ساکنان حریم است، چرا که تنها این پارلمان حق وضع قانون، تصویب بودجه و رونق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی حریم را دارد.
همین پارلمان است که با نظارت بر اداره و اجرای ایالت، به وضع مالیات و... میپردازد.
در ایالات متحده ی آمریکا همهی ایالات دارای مجلس قانونگزاری محلی هستند(به استثنای نبراسکا) که مشتمل بر دو «مجلس سنا» و «مجلس نمایندگان» است. در هندوستان، هر ایالت دارای قوهی مقننهی منحصر به فرد است که در برخی ایالات از دو مجلس تشکیل شده است: «قانونگزاری» و «مجلس قانونگزاری» . در برخی نیز تنها یک مجلس عهدهدار امر قانونگزاری است.
۲ ) قوه ی مجریه:
هر حریم، دارای یک انجمن اقلیمی است که به عنوان قوه ی مجریه شناخته میشود و در برابر پارلمان ایالتی پاسخگوست. حکومت حریم بالاترین مقام اجرایی ایالت است که عملیات اجرایی بودجه و مالیات را بر عهده دارد و سیاست کلی حریم را از جهات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پایهریزی میکند. بدون رضایت قوه ی مجریه، ارتش فدرال حق ورود به منطقه را نخواهد داشت.
در بسیاری از موارد، اعضای قوهی مجریه با انتخابات برگزیده میشوند یا آنکه مجالس اقلیمی قانونگزار یا مردم آنها را انتخاب میکنند.
گاهی اوقات نیز حکومت فدرال، اعضای قوهی مجریه را انتخاب میکند.
به عنوان مثال، در هندوستان رئیس جمهور ، فرمانداران ایالتی را برمیگزیند. در آمریکا نیز مجلس مقننهی ایالتی با انتخابات مستقیم، تعیین کنندهی فرماندار ایالتی است.
در ونزوئلا نیز استانداران و اعضای قوهی مجریه از سوی رئیس جمهور به این مقام انتخاب میشوند. در مکزیک فرماندار کل هر ایالت با رای ساکنان آن ایالت انتخاب میشود.
به این ترتیب مشاهده میشود که شیوههای انتخاب از یک کشور به کشور دیگر، از یک نظام فدرالی به نظام فدرالی دیگر در تغییر است.
۳ ) دادوری اقلیمی(قوهی قضاییه):
در نظام فدرالی، هر ایالت دارای قوه ی قضاییهی منحصر به خود است. قدرت قوهی مققنه از قانون سرچشمه میگیرد. در ایالات متحدهی آمریکا، حکم دادگاه ایالتی توسط هیچ نظام یا مرجعی نقض نخواهد شد. در سوئیس نیز در کنار دادگاه فدراسیون، هر کانتون دادگاه و سیستم قضایی منحصر به خود دارد.
● اصل مشارکت در دولت فدرال
اصل مشارکت در دولت فدرال، شامل مجموعه عوامل و فاکتورهایی است که «اتحاد» و «استقلال اقلیمی» در کنار یکدیگر قرار دارد و ماهیتی یگانه به دولت فدرال میبخشد. جورج سل (G. seelle) دربارهی اصل مشارکت میگوید: فدرالیسم، تنها هنگامی پدید میآید که اعضای فدراسیون از طریق نمایندگان خود، در تأسیس نظام فدرالی مشارکت جسته و بر آن اتفاق نظر کنند.
در هر دولت فدرال، اصل مشارکت مانند یک «اصل اولیه»ی فدراسیون در موارد زیر نمود پیدا میکند:
۱ ) هر ایالت دارای یک اقتدار دولتی است و حکومت مرکزی ادارهی کل فدراسیون را برعهده دارد. این نیز به چند شیوه عملی میشود مانند مشارکت در قانونگزاری از طریق پارلمانهای ایالتی فدراسیون، این مشارکت، در مجالسی دیده میشود که ایالات به شیوهای یکسان نماینده دارند(نمایندگان مساوی) مانند نظام فدرالی ایالات متحده، سوئیس و استرالیا.
۲ ) هنگام تغییر قانون به تمام ایالات، دیدگاه های خود را ابراز و به اتفاق نظر میرسند. در بسیاری از قوانین فدرال، بیشتر سهم قدرت به حکومت مرکزی اعطا شده است.
به عنوان مثال در اصل ۸۵ قانون سوئیس، ماده ۱۶۰ قانون یوگوسلاوی، بخش هشتم از قانون اساسی ایالات متحده، مادهی ۷۳ قانون آلمان، ضمیمهی شمارهی ۷ قانون هندوستان، مادهی ۵۱ قانون استرالیا مواد ۲۷ و ۶۷ قانون آرژانتین، مواد ۹۱ و ۹۲ قانون کانادا و ماده ۵۱ قانون اتریش به این موضوع اشاره شده است. در بسیاری از قوانین فدرال در مورد تغییر قانون به این نکته اشاره شده است که «تغییر قانون، باید با رای اکثریت هر دو مجلس سنا و نمایدگان تحقق یابد»، اگر در برخی قوانین فدرال به لزوم دو سوم آرای «مجالس ملی» نیز اشاره رفته است. پس از تایید تغییر قانون توسط هر دو مجلس(ستاد نمایندگان)، در نهایت، رفراندوم، رای به تغییر قانون خواهد داد.
۳ ) در بسیاری از موارد سازو کار ارگانیک منسجمی برای پروسهی انتخابات در قانون نظامهای فدرالی وجود ندارد و انتخابات در کشو همسطح با شرایط انجام میگردد.
۴ ) ایالتهای عضو فدراسیون در بوجود آمدن دولت فدرالی مشارکت میجویند. وظیفهی ایالات، انتخاب و انتصاب نیروهای اجرایی است.
● فدرالیسم، از تئوری تا عمل
بزرگترین مسالهی نظامهٔای فدرالی، تقسیم قدرت میان ساختهای فدرال و ساختهایی اقلیمی است. علاوه بر این، باید شیوهی بکارگیری قدرت(کمی و کیفی)با تمام جزئیات مشخص شوند. در اینجا با ذکر مثالهایی عملی از نظامهای فدرالی در جهان، وضعیت تقسیم قدرت در این نظامها را مورد بررسی قرار می دهیم:
▪ آلمان
پارلمان آلمان مرکب از دو مجلس است: مجلس ملی(بوندستاگ) و مجلس فدراسیون(بوندسرات) بوندستاگ که مجلس نمایندگان خلق و بوندسرات، مجلس نمایندگان ایالتی است.
اعضای نمایندگان فدراسون از سوی حکومت اقلیمی انتخاب میشوند به شرطی که تعداد اعضای آنها از سه عضو کمتر نباشد. ایالتی که تعداد ساکنان آن دو میلیون نفر است، ۴ نماینده و ایالات با ۶ میلیون نفر جمعیت، ۵ نماینده دارند.
مجلس فدراسیون حق پیشنهاد قانون را دارد و میتواند نارضایتی خود را در مورد قانونی که مجلس میهنی به تصویب رسانده است نشان دهد اما اگر مجلس قانون پیشنهادی را به رای گذاشته و آن را با حداکثر آرا تصویب کند «بوندسرات» نیز ناگزیر از پذیرش است. در آلمان قوهی مجریه مرکب از رئیس جمهور و صدراعظم است. برای انتخاب رئیس جمهور، کمیتهای مرکب از اعضای «بوندستاگ» و نمایندگان مجلس ایالتی، رئیس جمهور را انتخاب میکنند.
دورهی ریاست جمهوری ۵ سال است و بر اساس قانون ۱۹۴۹ قدرت اجرای محدودی دارد و حق پیشنهاد قانون ندارد. رئیس جمهور تنها در شرایط بحرانی میتواند مجلسین را منحل کند.
پس از انتخاب پارلمان جدید رئیس جمهور، صدراعظم را به پارلمان پیشنهاد میکند. در صورتی که پارلمان با انتخاب صدراعظم موفقت نماید، رئیس جمهور، آلترنایتو دیگری پیشنهاد میکند، در غیر اینصورت، پارلمان توسط رئیس قوهی مجریه منحل میشود.
بر اساس مادهی ۸۷ قانون اساسی مسئولان دستگاههای فدرال، ادارهی اتباع خارجه، دارایی مرکزی، پوست، راه آهن و کشتیرانی فدرال، توسط رئیس جمهور انتخاب میشوند.
در نظام آلمان، دادگاه فدرال، ارزش منحصر بهخود دارد. این دادگاه از ۲۴ عضو تشکیل میشود که نیمی از آنها توسط مجلس میهنی و نیم دیگر توسط مجلس فدراسیون انتخاب میشوند.
▪ ایالات متحدهی آمریکا
ایالات متحده آمریکا ابتدا بصورت چند «کولون» اداره میشد که ساکنان آن تحت تأثیر فرهنگ انگلو ساکسون، خواهان «خودگردانی» بودند ایالات متحده، ابتدا از یک کنفدراسیون ۱۳ ایالتی تشکیل شده بود اما در سال ۱۷۸۷ تبدیل به یک دولت فدرال شد. آمریکا اکنون دارای۵۰ ایالت است.
قوهی قانونگذاری ایالات متحده در کنگره متمرکز است که از دو مجلس سنا و نمایندگان نیز در انتخابات سراسری انتخاب میشوند.هر ایالت نیز دارای مجلس قانونگذاری و ساختهای اجرایی منحصر به خود است.
رئیس قوهی مجریه در ایالات متحده، رئیس جمهور است. رئیس جمهور پس از معرفی توسط احزاب یا در قالب کاندیدای مستقل در انتخابات سراسری انتخاب میشود.
در ایالات متحده، «دادگاه عالی» بر تمام امور قضایی از جمله نظارت بر اجرای قانون، تخلفات قانونی و... نظارت میکند. دادگاه عالی بالاترین مرجع قضایی در ایالات متحده است.
▪ آرژانتین
قانون اساسی آرژانتین به سال ۱۸۵۳ بازمیگردد که در سالهای ۱۴۸۶۶ ، ۱۸۹۸ و ۱۹۵۷ تغییراتی در آن ایجاد شده است. آرژانتین از دیگر کشورهای آمریکای لاتین، اروپاییتر و تنها سه درصد از مجموع ساکنان آن، از نژادهای دیگر هستند اما این کشور از سال ۱۸۶۰ به شیوهی فدرالی اداره میشود.
ماده اول قانون اساسی آرژانتین از فدرالیسم به عنوان یک نظام سیاسی نام میبرد. در مادهی پنجم نیز به این نکته اشاره شده است که هر ایالت، قانون خاص خود دارد.
حکومت فدرالی نمیتواند در امور داخلی ایالتها دخالت کند و حق مداخلهی نظامی بدون موافقت حکومت ایالتی وجود ندارد.
بر اساس قانون، تأسیس ایالت جدید با رضایت سایر ایالات امکانپذیر است. طبق مادهی ۲۷ قدرت نیروی فدرال شامل برقراری روابط سیاسی و بازرگانی خارجه و امضای پیماننامههای بینالمللی است. پیماننامهای که توسط حکومت فدرال امضا میشود، قابل اجرا در تمامی ایالات است حتی در صورتی که با قوانین مصوب ایالتی همخوانی نداشته باشد.قوهی قضاییه و قوهی مجریهی فدراسیون آرژانتین نیز تفاوت چندانی با نظام فدرالی ایالات متحده ندارد.
▪ امارات متحده عربی
بر اساس قانون اساسی امارات، قانون فدرال، بالاتر از قانون ایالتی است و بر اساس مادهی پنجم، هر ایالت، پرچم خود را دارد. مادهی دهم قانون اساسی به این نکته اشاره میکند که هر امیرنشین، استقلال، سایر امیرنشینها را به رسمیت بشناسد.
در مادهی ۱۱۸ نیز از امیرنشینها میخواهد که در حوزهی اختیارات امیرنشین خود قانونگذاری کنند.
در بند نخست از مادهی یازدهم قانون اساسی امارات، بر اتحاد اقتصادی و گمرکی کشور تاکید شده است اما سامان و منابع طبیعی هر امیرنشین بر اساس مادهی ۲۳ متعلق به همان امیرنشین است.
بر اساس مادهی ۴۵ ارکان حکومت فدراسیون شامل رئیس جمهور و نایبرئیس فدراسیون، هیأت وزیران، مجلس ملی فدراسیون و دادوری فدراسیون است. بالاترین قدرت نیز مجلس عالی فدراسیون است که از هفت امیرنشین ابوظبی، دوبی، شارجه، عجمان، امالقوین، فجیره و راسالخیمه تشکیل شده است. قطعنامههای مجلس عالی نیز با ۵ رای از ۷ رای ممکن به تصویب میرسند.(ابوظبی و دوبی دارای حق وتو هستند).
رئیس دولت و نایب رئیس نیز در ردیف هفت عضو مجلس عالی قرار دارند . رئیس به مدت ۵ سال انتخاب میشود و دورهی انتخاب نیز نامحدود است.
مجلس میهنی فدراسیون نیز حکم پارلمان کشور را دارد و از ۴۰ عضو تشکیل میشود که اعضای آن به شیوهی نایکسان انتخاب میشوند: نمایندگان ابوظبی و دبی هشت عضو، شارجه و راسالخیمه شش عضو، عجمان، امالقوین و فجیره ۴ عضو دارند. مدت زمان فعالیت هر دورهی مجلس نیز دو سال است.
مادهی ۱۲۳ قانون اساسی این حق را برای امیرنشینها به رسمیت میشناسد که قطعنامههایی با کشورهای همسایه به امضا برسانند. در مادهی ۱۲۴ نیز آمده است: «حکومت فدراسیون پیش از امضای هر پیمان و قطعنامهای که در ارتباط با یک امیرنشین است باید با آن امیرنشین مشورت و در صورت عدم توافق، آن را به دادگاه عالی ارجاع نماید. در مادهی ۱۴۲ هم، حق تشکیل نیروهای مسلح برای هر امیرنشین به رسمیت شناخته شده است. نظام سیاسی در امارات عربی متحده از فدراسیون بیشتر و از کنفدراسیون کمتر است به همین خاطر در سال ۱۹۷۹ نیروهای مسلح امیرنشینها در قالب یک نیروی مسلح متحد شدند. اگر چه این موضوع تنها در ساز و برگ نظامی و آرم ارتش واحد تحقق یافت. بسیاری معتقدند نظام سیاسی امارات، یک کنفدراسیون کامل است. هر امیرنشین حاکم بر مرزهای زمینی و دریایی خود است، پرچم اختصاصی دارد، دارای منابع زیرزمینی مختص به خود و نیروی مسلح امیرنشین است.
امارات تاکنون فاقد یک ارتش یکپارچه است از یک سو و ازسوی دیگر هنوز کشاکشهای مرزی میان امیرنشینهای امارات حل نشده است،اینها تهدیدات پیش روی امارات آینده است.
▪ هندوستان
هندوستان، یک دولت فدرالی با حکومت مرکزی مستقر در دهلینو پایتخت این کشور است. فدرالیسم هندوستان یک فدرالیسم منحصر به فرد است که سیمای نیمه فدرالی به این کشور بخشیده است. این کشور در شرایط عادی، به شیوهی فدرالیستی اداره میشود اما در شرایط ویژه سیمایی متحد به خود میگیرد.
سال ۱۹۴۹ هنگامی که قانون اساسی هندوستان به تصویب رسید، سه حریم برای آن در نظر گرفته شد: حریمA شامل حریمهای دوران سلطهی انگلیس. اتونومی که به این حریمها اعطا شد از حریم B بیشتر بود و اختیارات حریم B نیز بالاتر از حریم C ارزیابی میِشد.
یکپارچگی اتونومیک در سال ۱۹۵۶، سراسر حریمهای هندوستان را دربرگرفت پارلمان هندوستان از دو مجلس تشکیل میشود: مجلس ایالتی(راجیاسابها) و مجلس خلق(لوک سابها).
مجلس ایالتی دارای ۲۵۰ عضو است. دوازده نفر توسط رئیس جمهور انتخاب میشوند و ۲۳۸ عضو باقیمانده در انتخابات سراسری برگزیده میشوند. معاون رئیس جمهور، رئیس پارلمان است. بر اساس قانون اساسی هندوستان، هیچکس نمیتواند مجلس را منحل کند.
مجلس خلق نیرو نیز دارای ۵۲۰ عضو است که ۵۰۰ عضو آن بر اساس جمعیت توسط ایالات و ۲۰ عضو دیگر نیز توسط رئیس جمهور انتخاب میشوند.
قوهی مجریه از رئیس جمهور و نخست وزیر تشکیل میشود. رئیس جمهور، رئیس فدراسیون است و از سوی کمیتهای مرکب از پارلمان و مجلس ایالتی به مدت ۵ سال انتخاب میشود.
معاون رئیس جمهور نیز به مدت ۵ سال از سوی پارلمان انتخاب میشود. نخستوزیر نیز مانند نمایندهی حزب اکثریت از سوی پارلمان انتخاب میشود.
نظام قضایی هندوستان نیز یک سیستم ویژه است به صورتی که دادگاه عالی از تمام دادگاههای کشور با نفوذتر و حوزهی اختیارات آن بیشتر است.
هر ایالت دارای فرمانداری است که حکم او توسط رئیس جمهور تنفیذ میشود. حاکم هم در برابر رئیس جمهور و هم در برابر پارلمان ایالتی مسئول و پاسخگوست.
هر ایالت نیز دارای کابینهی وزیران است. نخستوزیر نیز از سوی فرماندار ایالتی و کابینه توسط نخستوزیر معرفی میشوند.
▪ کانادا
پارلمان کانادا از دو مجلس تشکیل شده است: مجلس عمومی و مجلس سنا. راجع به نمایندگان ایالتی در مجلس سنا، روش یکسانی وجود ندارد، به همین خاطر تعداد نمایندگان ایالات مختلف ثابت نیست. به عنوان مثال، نمایندگان کبک و اونتاریو در مجلس سنا بیشتر از سایر ایالات هستند. مجلس سنای کانادا را نمیتوان یک مجلس دموکراتیک دانست چون اعضای آن توسط فرمانداری کل انتخاب میشوند و شرط انتخاب آنها درآمد ماهیانه ۴۰۰۰ دلار و بیشتر است. فرماندار کل کانادا توسط ملکهی بریتانیا انتخاب میشود.
فرماندار کل نیز به نوبهی خود، نخستوزیر و کابینهی وزیران را از حزب اکثریت برمیگزیند.
▪ سوئیس
پارلمان سوئیس متشکل از دو مجلس است: مجلس میهنی(هر ۲۲۰۰۰ نفر یک نماینده) و مجلس ایالتی(بوندسرات) که مجلس کانتونهای سویس و مشتمل بر ۴۶ عضو ـ یعنی هر کانتون، ۲ نماینده ـ است. نمایندگان به مدت ۴ سال انجام وظیفه میکنند.
دو مجلس سویس به صورت مستقل عمل میکنند و قدرت یکسانی دارند اما در امور کلان کشور مانند انتخاب نخستوزیر، فرماندهی نیروهای مسلح، وزیران و... دو مجلس در قالب یک مجلس، مشاوره و تصمیمگیری میکنند.
قوهی مجریه که اختیارات آن توسط مجلس فدراسیون تنفیذ میشود، دارای ۷ عضو است که به مدت ۴ سال انتخاب میشوند(هر ایالت یک عضو دارد). رئیس جمهور نیز از میان این ۷ نفر و به مدت یک سال انتخاب میشود. تصمیمات مجلس فدراسیون با ۴ رای از ۷ رای ممکن ضمانت اجرا پیدا میکند.
مجلس فدراسیون نیز به دو صورت انتخاب میشود. در سویس، پارلمان به جای مردم، اعضای قوهی مجریه را انتخاب میکند. حکومت نیز تابع مصوبات پارلمان است. در مقابل، حکومت حق پیشنهاد قانون دارد و اعضای حکومت میتوانند در نشستهای پارلمان مشارکت کنند، اما حکومت نمیتواند پارلمان را منحل کند.
پارلمان، قضات دادگاه فدراسیون را به مدت ۶ سال انتخاب و اختیار تمدید آن را نیز دارد تغییر قانون ۱۸۴۷ بر قدرت دادگاههای سویس افزود.
سوئیس پس از جدایی کانتون «ژورا» اکنون دارای ۲۳ کانتون است. هر کانتون در صورت تمایل میتواند از طریق آرای عمومی همان کانتون، رای به جدایی خود از فدراسیون دهد.
▪ نیجریه
در سال ۱۹۶۰ نیجریه به عنوان یک دولت فدرال در قالب سه ایالت شمال، شرق و غرب اعلام موجودیت کرد. در سال ۱۹۶۳ ایالت شمال به دو ایالت تقسیم شد. اکنون نیجریه یک دولت فدرال با چهار ایالت است.
پارلمان نیجریه از دو مجلس سنا و مجلس نمایندگان تشکیل میشود که قانونگذاری میکنند.
پارلمانهای ایالتی نیز از دو مجلس نمایندگان و مجلس رهبران تشکیل میشوند. در هر ایالت، قوهی مجریه همان ایالت، متولی اجرایی آن است.
قوهی مجریهی فدراسیون نیز از نخستوزیران و کابینه تشکیل میشود مشروط بر آنکه نخستوزیران و همهی وزیران عضو مجلس نمایندگان باشند.
قوهی قضاییهی فدراسیون نیز شامل دادگاه عالی و زیر مجموعههای آن است.
یونس بختیاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست