یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
شکایت پیرمردی نزد طبیب
پیرمردی نزد پزشکی رفت تا او دردهایش را درمان کند. با آه و ناله گفت : «من از مغزم احساس ناراحتی می کنم، مغزم خراب شده، همه چیز را فراموش می کنم.»
پزشک : «به دلیل پیری است.»
پیرمرد : «چشمانم هم خوب نمی بیند.»
پزشک : «به دلیل پیری است.»
پیرمرد : «کمرم سخت درد می کند.»
پزشک : «خوب معلوم است که پیری است.»
پیرمرد : «غذایی که می خورم هضم نمی شود.»
پزشک : «آدم که پیر می شود دستگاه گوارشش ضعیف می شود.»
پیرمرد : «نفسم بند می آید.»
پزشک : «پیری نفس تنگی هم دارد.»
پیر مرد از کوره در رفته فریاد می کند : «ای احمق تو از علم پزشکی فقط این را یاد گرفتی که بگویی از پیری است از پیری است. درمان نمی دانی ؟!»
پزشک پاسخ می دهد : «این خشم و غضب تو هم از پیری است. وقتی آدم پیر و ضعیف شود تحمل شنیدن دو حرف را ندارد و داد و فریاد راه می اندازد.»
ذهن پیر و عادت یافته نیز چنین است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست