دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

۲۷ نوامبر ـ ادامه نگرانی هایی که به جنگ سال ۱۸۵۷ انگلستان و ایران انجامید تا به امروز


۱۵۲ سال پیش در این روز (۲۷ نوامبر) نیروهای انگلیسی مستقر در هند با چندین ناو توپدار از تنگه هرمز گذشتند و وارد خلیج فارس شدند تا با ایران وارد جنگ شوند. ۲۷ روز پیش از آن (یکم نوامبر …

۱۵۲ سال پیش در این روز (۲۷ نوامبر) نیروهای انگلیسی مستقر در هند با چندین ناو توپدار از تنگه هرمز گذشتند و وارد خلیج فارس شدند تا با ایران وارد جنگ شوند. ۲۷ روز پیش از آن (یکم نوامبر ۱۸۵۶) دولت انگلستان به ایران ـ ایرانی که در شمال و جنوب به دریا متصل است ولی فاقد نیروی دریایی موثر بود اعلان جنگ داده بود. دولت لندن که بر شبه قاره هند مسلط شده و خودرا مالک آن می پنداشت مایل بود که میان هندوستان لندن و متصرفات روسیه و قلمرو دولت تهران که روابط بهتری با روسیه داشت، منطقه حایل ایجاد کند و ایران خاوری را که افغانستان نامیده بود به سران طوایف آن بسپارد و جدا کند. دولت لندن در سپتامبر و اکتبر آن سال از تهران خواسته بود که نظامیان و ماموران خودرا از هرات و مناطق تاجیک نشین که ساختار قبیله ای نداشتند خارج سازد و چون تهران به جای پاسخ موافق برشمار نیروها و ماموران خود در آن مناطق افزود پس از یک اخطار، اعلان جنگ داده بود و شش روز در انتظار واکنش تهران به این اعلان جنگ نشسته بود. لندن در این فاصله چون پاسخی دریافت نداشت ششم نوامبر به حکمران خود در هندوستان دستور اعزام نیرو و ناو توپدار برای تصرف بوشهر و خرمشهر داد. لندن از وضعیت تهران به خوبی آگاه بود و می دانست که نه نیروی کافی برای اعزام به جنوب را دارد و نه حال بسیج نیروهای محلی جنوب را. لرد «پالمرستون» نخست وزیر وقت انگلستان فرماندهی جنگ با ایران را برعهده «سر جیمز آوت رام» گذارده بود.

نیروهای انگلیسی یکم ژانویه سال ۱۸۵۷ (درست دو ماه پس از روز صدور اعلان جنگ) بوشهر را تصرف کردند و دولت وقت ایران را مجبور به صرف نظر کردن از هرات ساختند که قرنها حاکم نشین خراسان و زادگاه شاه عباس و یکی از مراکز فرهنگ و ادب ایران بوده است.

مورخان مولف تاریخ انگلستان در دوران برتری و مستعمره گیری درباره لشکرکشی انگلستان به ایران با مضمونی مشابه چنین نوشته اند:

انگلیسی ها در سال ۱۸۵۵ و در پی یک درگیری پرتلفات با پشتون ها، در پیشاور با دوست محمد خان (افغان) قرارداد صلح امضاء کرده بودند و سیاستشان بر این بود که یک افغانستان ملوک الطوایفی هوادار انگلستان که حایل میان روسیه و هند باشد به وجود آید. انگلیسی ها که متوجه نفوذ فرهنگی صدها ساله ایران در میان هندی ها شده و از تصرف دهلی توسط نادرشاه و بعدا یک خان افغان اطلاع داشتند از آن نگران بودند که یک نادرشاه، یعقوب لیث، مرداویز و اردشیر پاپکان دیگری در ایران برسر کار آید، به اندیشه احیاء امپراتوری سابق افتد و جهانگیری از سربگیرد و این بار روسها هم به او کمک کنند. لذا با ادامه یکپارچه بودن ایران در بخش شرقی، که دربار آن متمایل به روسیه بود مخالف بودند و به همین سبب هرات و نواحی دیگر افغانستان و همچنین بخش شرقی بلوچستان (مکران) را از ایران جدا کردند. «افغانستان» نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند. جنگ سال ۱۸۵۷ انگلیسی ها با ایران سبب شد که روسها در تصرف مابقی آسیای میانه شتاب کنند و متصرفات خودرا تا آمودریا (جیحون) گسترش دهند و تثبیت کنند. در اینجا بود که دولت لندن به سازش با روسها روی آورد و طبق این سازش شفاهی قرارشد که مرز متصرفات دو دولت، «آمودریا» باشد. این توافق دهها سال رعایت می شد تا اینکه مسکو و این بار دولت کمونیستی بنای دوستی با دولت بیطرف کابل را گذارد و انواع کمک ها ازجمله کمک تسلیحاتی بلاعوض کرد و سپس با سرباز به کمک دولت کمونیستی کابل شتافت که با این عمل، همان نگرانی و همان سیاست های نیمه قرن نوزدهم زنده شده است و ادامه دارد.

تفسیرنگاران غرب سال گذشته (سال۲۰۰۷) رفت و آمدهای دهه یکم قرن ۲۱ مقامات تاجیکستان و سران تاجیک افغانستان به تهران و استقبال بی سابقه از آنان بویژه اسماعیل خان (خان هرات) و احمد ضیاء مسعود (برادر احمدشاه مسعود و معاون ریاست جمهوری افغانستان) را مورد تحلیل قرارداده و ابراز نظر کرده بودند که لندن و واشنگتن نگران این دوستی تنگاتنگ شده و این نگرانی را به سایر دولتهای عضو «ناتو» منتقل کرده اند و این نگرانی ازهمان دست نگرانی هایی است که دولت لندن در نیمه قرن نوزدهم داشت ولی این بار، نه این ایران ـ ایران مفلوک قرن نوزدهم است و نه آن چین مفلوکتر از آن. هند دیگر «هندوستان لندن» نیست و دولت کنونی مسکو یار و بازار می خواهد نه مستعمره، زیرا که بیش از نیاز خود زمین حاصلخیز و منابع معدنی و نیز کارشناس دارد. به علاوه، ایرانیان که در طول سالهای نیمه دوم قرن بیستم از جریان مقاومت خودجوش و قهرمانانه بوشهری ـ کارزونی ها در سال ۱۸۵۷ در برابر تجاوز انگلیسی ها با خبر شده اند پس از انقلاب فوریه ۱۹۷۹ تلاشهای پیگیری را برای آماده ساختن مردم و ایجاد نیروی بسیج جهت ایستادگی دربرابر هرگونه پیشامدی بعمل آورده اند که اقدامی بازدارنده است و طرف مقابل را پیش از هرگونه اقدام، به «تفکر دوباره» مجبور می کند. تا اواخر دهه ۱۹۶۰، دولتهای برتری جو تلاش کرده بودند که ایرانیان از مقاومت مردمی سال ۱۸۵۷ در جنوب (منطقه تنگستان) با خبر نشوند، حتی در کتابهای درسی تاریخ به آن اشاره نشده بود که در آن دهه فیلمسازان و تلویزیون دولتی ناگهان به طرح آن و در سطحی وسیع دست زدند و ادامه یافت و رئیس جمهور فعلی ایران (احمدی نژاد) به محل مقاومت رفت و نسبت به گور فرمانده این مقاومت خودجوش و جانانه ادای احترام کرد.