چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

چگونه داوری می شویم


چگونه داوری می شویم

فیلم علی عطشانی, یکی از جذاب ترین و در عین حال تکرار شده ترین موضوعات داستانی سینمای ایران را دستمایه کار قرار داده که اتفاقا علاقه مندان زیادی هم میان مخاطبان ایرانی دارد اما آنچه مهم تر از این علاقه مندی و جذابیت است, مسلما به رویکردهای تازه و نگاه جدید فیلمساز برمی گردد که «دموکراسی تو روز روشن» متاسفانه فاقد آن است

فیلم علی عطشانی، یکی از جذاب‌ترین و در عین حال تکرار شده‌ترین موضوعات داستانی سینمای ایران را دستمایه کار قرار داده که اتفاقا علاقه‌مندان زیادی هم میان مخاطبان ایرانی دارد؛ اما آنچه مهم‌تر از این علاقه‌مندی و جذابیت است، مسلما به رویکردهای تازه و نگاه جدید فیلمساز برمی‌گردد که «دموکراسی تو روز روشن» متاسفانه فاقد آن است.

یک حادثه یا اتفاق مهم قهرمان داستان را به کما می‌برد و همین خروج موقت روح از دنیای زمینی بهانه‌های مرور و یادآوری زندگی را برای قهرمان فراهم می‌کند.

فیلم علی عطشانی به طور مشخص مولفه‌های پیشین این داستان را در ساختار فیلمنامه‌اش تکرار کرده است. دموکراسی تو روز روشن موفق نمی‌شود مضمون مذهبی‌اش را با نگاهی دقیق و رویکردی تازه به تماشا بگذارد و به جای تاکید و توجه بر تاثیرگذاری مضمون به سراغ جذابیت‌های سطحی دیگر رفته است.

● مذهب و بخشش گناهان

تاثیر و نتیجه اعمال دنیا بر زندگی پس از مرگ و بازخورد آن در جهان ماوراء نخستین مساله‌ای است که در فیلم به صورت پررنگ محمل پرداخت قرار گرفته است. قهرمان فرصت عبور از دنیا را پیدا می‌کند و با یادآوری گناهانش، فرصت جبران آنها و بخشیده شدن را می‌یابد. نمونه‌های این چنینی از پرداخت داستان البته با ساختارهای متفاوت و بسترهای تماتیک متفاوت در سینمای ایران و جهان همواره تکرار شده است.

شاید آشناترین نمونه آن «روز فرشته» باشد که ۲ دهه پیش ساخته شد و در زمان خودش به واسطه برخی تازگی‌ها در موضوع و پرداخت آن مورد استقبال هم قرار گرفت؛ اما این مضمون در دموکراسی تو روز روشن با سطحی‌ترین و ساده‌ترین شکل مطرح شده است. هیچ حقیقتی درباره نوع سنجش اعمال و هیچ برداشت روشنی درباره شیوه قضاوت آن در زندگی ارائه نمی‌شود.

زندگی، شخصیت و حتی دنیای اعتقادات قهرمان داستان آنقدر متزلزل، متضاد و مبهم است که در مورد رفتار، بازخورد و تاثیر آن نمی‌توان داوری روشنی داشت.

امیر ستوده، قهرمان داستان است. پس تمام مناسبات داستان براساس شخصیت او، اعمالش در دنیا و یادآوری زندگی و جبران آن در ادامه تعریف می‌شود؛ اما بدون شناخت درست شخصیت این قهرمان چگونه می‌توان مسیر حضور او در دنیا و برزخ را مورد ارزیابی قرار داد؟

امیر ستوده یک متظاهر ریاکار است؟ یک قهرمان جنگ است؟ انسانی دنیاگریز و خداشناس است؟ ترسوست؟ همه اعمال او که در فرصت کوتاه و شتابزده برزخ مرور می‌شوند، مجموعه متضاد و آشفته‌ای از همه این ویژگی‌ها را نشان می‌دهند که زمان فیلم حتی فرصت باور برخی از آنها را به تماشاگر نمی‌دهد. شاید تنها مفهوم روشن مذهبی که از تحلیل این داستان و پرداخت مذهبی، دستگیر تماشاگر می‌شود بتواند همین دو جمله باشد که از زبان وکیل امیر ستوده در برزخ بیان می‌شود: «شما رو فرستادن تو جزیره که با زندگی قیمت پیدا کنید، نه این که به هر قیمتی زندگی کنید!»

بنابراین همان کلیشه‌های مرموز مربوط به زندگی پس از مرگ تنها چیزی است که فیلم عطشان به عنوان مولفه جذاب و تاثیرگذار از آن استفاده می‌کند. این موضوع در تقابل با زندگی، به خودی خود آنقدر ناشناخته و اسرارآمیز است که حداقل باعث درگیر شدن مخاطب با اثر شود.

● از بدر تا بدر

حوزه مهم دیگری که دموکراسی تو روز روشن به طور مشخص بر آن تاکید داشته، مقوله جنگ و شهادت است.

دهه سوم سینمای جنگ در ایران، بیشتر بر قهرمانان جنگ و زندگی و رفتار آنها پس از سال‌های جنگ متمرکز بود. دسته رزمندگان و جانبازان خالص و گروهی از آنها که از امتیازات حضورشان در جبهه‌ها برای موقعیت کنونی سوءاستفاده کرده بودند. در این دست آثار به نوعی متفاوت از آثار پیشین محور توجه قرار گرفته بودند. فیلم عطشانی را هم می‌توان در ادامه همین سینمای جنگ در دهه سوم حیات آن مورد ارزیابی قرار داد.

کلیشه‌های مرموز مربوط به زندگی پس از مرگ تنها چیزی است که فیلم «دموکراسی تو روز روشن» به عنوان مولفه جذاب و تاثیرگذار از آن استفاده می‌کندبحث بر سر اهداف قهرمانان جنگ در دوران دفاع مقدس و چالش میان این اهداف و زندگی شخصی و اجتماعی ۲ دهه پس از پایان جنگ موضوع اصلی بسیاری از فیلم‌های چند سال اخیر سینمای جنگ ما بوده است. اما در «دموکراسی تو روز روشن»‌ این رویکرد در اولویت نیست و درعین حال به طور جدی در اولویت‌های بعدی (پس از مضمون مذهبی)‌ قرار می‌گیرد.

● شعارهای امروزی

علی عطشانی برای عبور از کلیشه‌های تکرار شده در سینمای دفاع مقدس و حوزه‌های مذهبی مشابه تکرار شده در سینمای ایران، سعی کرده تا هر موقعیت و موضوعی از داستانش را به نحوی در مسائل اجتماعی روز دخیل کند، اما از آنجا که نگاه اجتماعی جایگاه پررنگی در هیچ کجای داستان فیلمنامه او ندارد، تمام کنایه‌ها و اشاره‌های اجتماعی تنها در حد شعارها و گفتارهای سطحی در کلام شخصیت‌ها امکان حضور پیدا می‌کنند.

● کمدی گفتار

همان‌گونه که قبلا اشاره شد، عطشانی با بسته قرار دادن دو حوزه نزدیک به هم جنگ و مذهب در داستان و پرداختی سطحی، به اسارت کلیشه‌های تکرار شده در این حوزه از سینما درآمده است و شاید مهم‌ترین نگرانی‌اش در زمینه استقبال تماشاگر به واسطه موضوع و موقعیت‌‌‌های تکراری باعث شده تا سراغ کمدی برود.

حضور حمید فرخ‌نژاد در دموکراسی تو روز روشن و سبک و شیوه بازیگری او، تصویری ساده و نزدیک به فضاهای امروزی را برای روایت موضوع با لحنی کمیک فراهم آورده است.

اما اگر حضور فرخ‌نژاد در مرکز توجه رویدادهای فیلم وجود نداشت، بازهم بعید به نظر من رسید که نوع کمدی و پرداخت آشفته آن تنها در حوزه گفتار بتواند در جلب توجه مخاطب موفق نشان بدهد.

نکته دیگر در ساخت و تولید فیلم و در حوزه پرداخت ساختار بصری به بازسازی فضاهای غیرواقعی مربوط می‌شود که متاسفانه با وجود همه امکانات و پیشرفت‌های تکنیکی سینمای امروز جهان تصاویر سطحی و نازیبایی را در کنار هم آرایش داده است. تروکاژهای ابتدایی و بازی با نور و رنگ و نیز صحنه‌آرایی تلویزیونی و ساده در طول سکانس‌های مربوط به جهان پس از مرگ هیچ‌گاه توقعات مخاطب را برآورده نمی‌سازد و چیزی بر فضاهای آشنا و قدیمی ذهن تماشاگر درخصوص این نوع فضاها نمی‌افزاید.

در کنار همه این‌ها شاید مهم‌ترین مولفه و نقطه جذاب فیلم بویژه در زمینه جلب و جذب مخاطب را بتوان در آرایش ترکیب بازیگران آن مورد جستجو قرار داد. ترکیب حضور محمدرضا گلزار، نیکی کریمی، حمید فرخ‌نژاد، نیوشا ضیغمی، نیما شاهرخ‌شاهی و ... شاید بتواند مهم‌ترین نقطه قوت فیلم در استقبال احتمالی تماشاگران از آن باشد.

مهدی نصیری