چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سبکی تحمل ناپذیر هستی


سبکی تحمل ناپذیر هستی

یادداشتی در مورد کتاب بار هستی نوشته میلان کوندرا

«پارمنید شش قرن قبل از مسیح این سوال را از خود کرد. به نظر او جهان به عوامل متضاد تقسیم شده است: تاریکی و روشنایی، کلفتی و نازکی، گرما و سرما، هستی و نیستی. او یک قطب تضاد را مثبت (روشنی،گرمی،نازکی،هستی) و دیگری را منفی می‌پنداشت. تقسیم بندی عالم به قطب‌های مثبت و منفی، می‌تواند از فرط سادگی، کودکانه به نظر بیاید، اما این پرسش به هیچ وجه کودکانه نیست: سبکی یا سنگینی، کدام مثبت است؟»

رمان بار هستی نوشته نابغه داستان نویسی چک میلان کوندرا جهانی راز گونه را پیش روی چشم خواننده به تصویر می‌کشد، جهانی که در آن گاه خوشی‌ها نا خوشایند و ناخوشی‌ها خوشایند، دشواری‌ها آسان و آسان‌ها دشوار و سبکی‌ها سنگین و سنگینی‌ها سبک می‌نمایند. در دل این جهان پر رمز و راز کوندرا شخصیت‌های داستان خود را، شخصت‌هایی را که هر یک درکی متفاوت از جهان

(و زندگی) و البته نگاهی متفاوت به آن دارند، را در یک شرایط دشوار تاریخی ( اشغال سرزمین چک به دست سربازان ارتش سرخ) در معرض پاسخ به این پرسش کلیدی قرار می‌دهد: سبکی یا سنگینی، کدام مثبت است؟ پزشک جراحی به نام توما، ترزا پیشخدمت رستورانی کوچک در بوهم، سابینای نقاش و فرانز استاد دانشگاه ژنو هر کدام به شکلی با پیچیدگی‌های این جهان پیچیده روبرو می‌شوند و البته هر کدام از زاویه نگاه خود تلاش می‌کنند تا توجیهی مناسب برای این مبهم ترین تضاد هستی یعنی تضاد میان سنگینی و سبکی بیابند.

کوندرا در ادامه به تفاوت یا تضاد میان جهان بینی‌های این شخصیت‌ها می‌پردازد و درک آنها از واژگانی مانند عشق، وفاداری، خیانت و گناه را در معرض قضاوت خوانندگان قرار می‌دهد، درکی که تحمل بار هستی (سبک یا سنگین) را برای آنها تحمل پذیر یا تحمل ناپذیر می‌کند. ترزا اصالت را به وفاداری می‌دهد در حالی که سابینا خیانت را اصیل می‌داند، توما از کنار این دو مفهوم می‌گذرد و فرانز به درکی ناقص و مبهم بسنده می‌کند. سابینا تعهد را نفی می‌کند، توما از آن می‌گریزد، ترزا به آن چنگ می‌زند و فرانز به دوگانه عشق و تعهد باور دارد.

از دل این فضای تضاد گونه و از دل گفتگوی کلامی و ذهنی میان این شخصیت‌ها کوندار در جستجوی یافتن پاسخی برای پرسش کلیدی خود است: سبکی یا سنگینی، کدام مثبت است؟ اما در مسیر این جستجو خود او نیز ناگزیربه تناقض گویی دچار می‌شود، اتفاق را به دلیل تکراری نبودن اصیل و حاوی پیام می‌داند در حالی که خوشبختی را تمایل به تکرار تعریف می‌کند و دایره وار بودن زمان بشری را مانعی بر سر راه خوشبخت بودن انسان می‌بیند.

به منظور گریز از این تناقضات و رفع این ابهامات کوندرا در بخش سوم کتاب با عنوان «کلمه‌های نامفهوم» که به گمان نویسنده این یادداشت کلیدی ترین و البته جذاب ترین بخش کتاب است، تلاش می‌کند تا از زبان شخصیت‌های داستان تعریفی قابل فهم و مشخص از هر کدام از واژه‌های زن، وفا و خیانت، موسیقی، روشنایی و تاریکی، رژه و راه پیمایی، زیبایی، وطن، گورستان، نیرو و در حقیقت زیستن ارائه دهد. البته کوندرا خیلی زود خود را از این دام یعنی محدود کردن چنین مفاهیمی به تعریفی مشخص می‌رهاند و همان شیوه تز و آنتی تزی آشنای خود را در پیش می‌گیرد. برای نمونه در رابطه با مفهوم زیستن در حقیقت کوندرا به تفاوت میان نگاه سابینا و فرانز اشاره می‌کند. «سابینا در حقیقت زیستن را تنها در صورتی ممکن می‌داند که انسان با مردم زندگی نکند و معتقد است، به محض اینکه بدانیم کسی شاهد کارهای ماست خواه ناخواه خود را با آن چشمان نظاره گر تطبیق می‌دهیم و دیگر هیچ یک از کارهایمان صادقانه نیست. در مقابل، فرانز در حقیقت زیستن را برداشتن مرز میان زندگی خصوصی و عمومی تعریف می‌کند. گرفتار شدن در دام این تناقضات کوندرا را متوجه این مطلب می‌کند که نسبت به شخصیت‌های داستان خود بی انصاف بوده است و پرسشی را پیش روی آنها قرا داده است که که به تعبیر یک ضرب‌المثل آلمانی، برای یافتن پاسخ آن نیازمند داشتن امکان زندگی چند باره است. «یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یکبار زندگی کردن مانند هرگز زندگی نکردن است.» کتاب بار هستی توسط نشر قطره و با ترجمه روان و دقیق دکتر پرویز همایون پور منتشر شده است.

نویسنده : سهراب سعد الدین