چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ریاضیات و اقتصاد


ریاضیات و اقتصاد

به نظر نمی رسد که مطالعه اقتصاد نیازمند هیچگونه استعداد خاص غیر معمول و خارق العاده ای باشد با این حال اقتصاددان های خوب و شایسته از نوادر روزگار هستند

۱) اقتصاددان کیست؟ آیا اقتصاددان کسی است که صرفا دانش ریاضیات خوبی داشته باشد؟ از نوشته برخی از دوستان چنین بر می آید که بهترین اقتصاددان ها کسانی هستند که صرفا متخصص ریاضیات باشند. در حالیکه به نظر نمی رسد این ادعا چندان درست باشد. ریاضیات ابزاری است برای درک و تحلیل بهتر اقتصاد.

۲) در این میان گاه و بی گاه دوستان عزیز به کینز گیر می دهند و نقل قولهایی می آورند که بیا و ببین.

۳) در اینجا بدون حرف اضافی جمله ای را از کینز نقل می کنم تا ببینیم اولا یک اقتصاددان خوب کیست و دوما بینش او نسبت به ریاضیات چیست؟

به نظر نمی رسد که مطالعه اقتصاد نیازمند هیچگونه استعداد خاص غیر معمول و خارق العاده ای باشد... با این حال اقتصاددان های خوب و شایسته از نوادر روزگار هستند. موضوع ساده ای که در آن، تنها تعدادی ممتازند. احتمالا علت این تناقض در آن است که اقتصاددان شایسته می بایستی از ترکیبی از استعدادهای نادر برخوردار باشد. او باید به سطح بالایی از استاندارد در چندین مسیر متفاوت برسد و ترکیبی از استعدادها را که اغلب با هم دیده نمی شوند، داشته باشد. او باید تاحدی ریاضی دان، تاریخ دان، سیاستمدار و فیلسوف باشد. او باید علائم را درک کند ولی با کلمات حرف بزند.... او باید شرایط حاضر را در سایه گذشته برای مقاصد آینده مطالعه نماید. هیچ بخشی از طبیعت انسان یا نهادهای انسانی نباید خارج از چارچوب ملاحظات او قرار گیرد. او باید هدفمند و نسبت به هوی و هوس بی علاقه همانند یک فرد گوشه گیر و عزلت گزین و فساد ناپذیر همانند یک تصویرگر نقاش باشد اما با این احوال، گاهی اوقات همانند یک سیاستمدار خاکی (واقع گرا) باشد" (کینز، ۱۹۳۳).

۴) در این خصوص به نظر فریدمن هم اشاره کنیم بد نیست:

"من به همان چیزی اشاره می کنم که آلفرد مارشال در مورد اقتصاد گفت: "نتایج خود را به زبان انگلیسی تبدیل کنید و سپس ریاضیات را بسوزانید". من فکر می کنم تاکید بیش از اندازه ای بر ریاضیات وجود دارد همچنانکه بر ریاضیات به عنوان ابزاری برای درک اقتصاد تاکید نمی شود. من واقعا اعتقاد ندارم که فردی می تواند مدلی با ۴۰ معادله را بفهمد. هیچکس نمی داند که چه خواهد شد و معتقدم که این روش واقعا برای نتیجه گیری خیلی قابل اعتماد نیست" (فریدمن، ۲۰۰۲).

چنانکه فریدمن می گوید می بینیم که برخی از اقتصاددانان و دوستان عزیز فراموش کرده اند که ریاضیات تنها برای در ک بهتر اقتصاد است نه تسلط بر اقتصاد.

۵) رابرت کاتنر دیدگاه­های اقتصاددانان منتقدی همچون واسیلی لئونتیف و جان کنت گالبرات را اینگونه بیان می­­کند: "دانشکده­های اقتصاد در حال تربیت نسلی از "دانشمندان احمق (فاضلان نادان)" هستند که در ریاضیات مربوط [به اقتصاد] بسیار درخشان و برجسته بوده با این حال چیزی از زندگی اقتصادی واقعی نمی­دانند."

۶) گاهی برخی از دوستان چنان از ریاضیات دفاع می کنند که آدمی به یاد این گفته مارک بلاگ می افتد که می گفت: "لطفا از واقعیت صحیت نکنید. ما اقتصاددان هستیم".

۷) آمارتیاسن می گوید: "تردستی با چندین توپ به صورت نامناسب (خالی از ظرافت) بهتر از نمایش با وقار در تردستی تنها با یک توپ است.

۸) از سوی دیگر رابرات سولو می گوید: " تقلیل گرایی بیماری شغلی اقتصاددانان نیست بلکه شغل آنها است".

۹) اما نتیجه گیری: می بینیم که نظرات مختلف و کاملا متناقضی در میان اقتصاددانان بزرگ در این زمینه وجود دارد. به نظر من اقتصاددانان موفق کسانی هستند که در دانشکده های اقتصاد ریاضی بلد باشند اما باید بدانیم که هیچ رئیس جمهوری، هیچ بنگاه فردی در بخش خصوصی و هیچ سیاستگذاری این زبان ریاضی را نمی فهمد. بنابراین اقتصاددان موفق کسی است که بعد از استفاده از ریاضیات بتواند کار خود را به زبانی ساده و قابل فهم بیان نماید. در ضمن این اقتصاددان باید علاوه بر ریاضیات در زمینه های دیگری که اهمیت آنها هم کمتر از اقتصاد نیست مطالعات و تسلط داشته باشد.

http://farhady.blogfa.com

نوشته شده توسط محمد فرهاد



همچنین مشاهده کنید