چهارشنبه, ۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 26 February, 2025
مجله ویستا

خصلت های ذاتی انسان


خصلت های ذاتی انسان

انسان میان دو بی نهایت قرار دارد, یعنی از یک سو می تواند بالاتر از فرشتگان قرار بگیرد آن چنان که مورد غبطه آنان واقع شود و از سوی دیگر در سیر معکوس به پست ترین درکات سقوط نماید که از هر شیطان و دیو پلیدی پست تر گردد انسان دارای ظرفیت بی حد و نهایت است استعداد او در هیچ موردی به حد خاصی قانع نیست و رغبت و طلبش حد ندارد در این بحث به طور اختصاربه چند خصلت ذاتی انسان می پردازیم

انسان میان دو بی نهایت قرار دارد، یعنی از یک سو می‌تواند بالاتر از فرشتگان قرار بگیرد آن چنان که مورد غبطه آنان واقع شود و از سوی دیگر در سیر معکوس به پست ترین درکات سقوط نماید که از هر شیطان و دیو پلیدی پست‌تر گردد. انسان دارای ظرفیت بی حد و نهایت است. استعداد او در هیچ موردی به حد خاصی قانع نیست و رغبت و طلبش حد ندارد. در این بحث به طور اختصاربه چند خصلت ذاتی انسان می‌پردازیم.

● بی‌نهایت‌طلبی

هر چه به انسان بدهند باز هم هل من مزید می‌گوید. گاهی تا سرحد جان کندن برای دست یافتن به مطلوب خود پیش می‌رود، اما زمانی که آن مطلوب در اختیارش قرار می‌گیرد در می‌یابد که خواسته او بیش از این است و این، همان چیزی که می‌خواهد نیست. انسان به دنبال هر ایده‌ای که باشد، حس بی نهایت طلبی‌اش در همان مطلوب رخ می‌نماید. برای مثال کسی که صاحب مال است هر چه ثروت می‌اندوزد آن را برای خود کافی نمی‌داند. کسی که قدرت دارد همیشه در پی کسب قدرت بیشتر است. حتی اگر کره ماه را افزون بر کل زمین تسخیر کند باز هم کم است و به سراغ مریخ می‌رود و در طمع دست یافتن به کره دیگری است و همچنین کسی که در جست‌وجوی دانش است طلب و فراگیری‌اش پایان ناپذیر است. به هر حال انسان دارای استعداد بی نهایت و خواهان رسیدن به نامحدود است. منظور آن نیست که او هیچ گاه به بی نهایت نمی‌رسد، چرا که رسیدن به بی نهایت اساسا معنا ندارد و هرگز شدنی نیست، ولی می‌توان به سوی بی نهایت گام برداشت و حرکت کرد. نکته مهم اینکه، اشباع این ظرفیت و استعداد بی نهایت طلبی فقط در صورتی است که به مطلوب بی نهایت برسد و جان خود را از آن سرچشمه سیراب سازد.

● حب ذات

از اصیل ترین مسائل در نهاد انسان، حب ذات است. این علاقه، محرک بسیار مهمی‌در تمامی‌تلاش‌های اوست بدان معنا که هرگونه دوستی او به دوستی ذات بر گردد. دوست داشتن فرزند و زندگی و...نیز ناشی از همین انگیزه و ویژگی است. حب ذات سبب می‌شود انسان هر آنچه را کمال می‌پندارد به سمت خود بکشد و برای به دست آوردن آن، خویشتن را به رنج و زحمت وا دارد. حب ذات انسان را در راه رسیدن به هر چیزی که برای انسان به عنوان کمال و نقطه مطلوب شناخته شود به تکاپو می‌اندازد.

● مدنیت

یکی از ابعاد و جودی انسان، مدنیت اوست. مدنیت به معنای شهرنشینی و زندگی تعاونی است. بشر در اوایل آفرینش تقریبا به صورت فردی زندگی می‌کرد یعنی خودش می‌کاشت، خود برمی‌داشت، می‌پخت و خود عهده دار کارهای خود بود و برای رفع نیازمندی‌های خود می‌کوشید. او به تدریج متوجه شد که اگر بخواهد راحت زندگی کند باید زندگی فردی را رها کرده و به زندگی تعاونی و اجتماعی روی آورد، زیرا وجود انسان به گونه‌ای است که زندگی فردی، سختی‌های بسیاری برایش دارد در صورتی که جانداران این‌گونه نیستند. برای مثال کبوتر همیشه یک پوشش طبیعی بر تن دارد او را از سرما و گرما حفظ می‌کند برای تهیه غذا به تلاش زیادی احتیاج ندارد چون کشت و برداشت و پخت و پز نمی‌خواهد،بلکه هر جا دانه‌ای پیدا کند همان غذای اوست، حیوانات دیگر هم به همین صورت زندگی می‌کنند.

رفع نیازهای انسان به آسانی صورت نمی‌پذیرد او باید برای تهیه غذا تمامی‌مراحل را طی کند و اگر بخواهد تنها زندگی کند باید خودش هم بنا باشد و هم نجار، هم کشاورز و... بنابراین انسان فهمید که نیازمند زندگی اجتماعی است در زندگی اجتماعی یا تعاونی هر کس کاری را به عهده می‌گیرد. یکی پزشک، دیگری قاضی، بنا، رفتگر و دیگر مشاغل... دانشمند نتیجه ده‌ها سال زحمت خود را در اختیار جامعه می‌گذارد و در این حیات اجتماعی و تعاونی همه از نتایج زحمات یکدیگر بر خوردار می‌شوند و هر کس در حد توان خود خدماتی را به جامعه ارائه می‌دهد و برخوردار شدن از همین خدمات دسته جمعی است که این نوع حیات را زندگی مدنی و شهرنشینی گویند که مقتضای طبع انسان‌هاست.در نتیجه می‌توان گفت که با توجه به دو ویژگی منفعت‌طلبی و حب به ذات که از خصلت‌های ذاتی انسان است نیاز جامعه به قانون روشن می‌شود چرا که منافع شخصی در جامعه، همواره ایجاد تزاحم و اصطکاک می‌کند و بدین ترتیب جنگ و کشمکش در جامعه اجتناب‌ناپذیر است در این میان قانون مشخص کننده حقوق افراد در جامعه و قید و بند به حس سود جویی و منفعت طلبی اوست.

● انسان در میان دوبی نهایت

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید؛ ما انسان را با بهترین بنیه وجودی آفریدیم. هیچ موجودی جز انسان دارای چنین بنیه و استعدادی نیست در ادامه آیه می‌فرماید؛ این موجود را که دارای بهترین قوام و نیکوترین بنیه وجودی است به اسفل سافلین فرستادیم. احسنواسفل هر دو اسم تفصیل و به معنای بهترین و پست ترین هستند و این، وقوع انسان میان دو بی نهایت است؛بدان معنا که می‌تواند افزون از فرشتگان گردد آنچنان که مورد غبطه آنان واقع شود و نیز در سیر معکوس به پست‌ترین درکات سقوط نماید که از هر شیطان و دیو پلیدی ساقط‌تر گردد. قرآن کریم در جاهای مختلف به این دو سیر بی نهایت اشاره می‌کند. در جایی فرموده است؛ پست ترین جنبنده‌ها، انسان کر و گنگی است که دارای تعقل نیست و در جای دیگر آن سوی سیر را این‌گونه معرفی می‌نماید؛ چه بسیار عظیم است کتاب رقم خورده‌ای که انسان‌های مقرب آن را ملاحظه می‌کنند.

● فواید دعا در حق امام زمان (عج)

دعا برای حضرت مهدی (عج) دلیل بر اظهار محبت و دوستی به آن حضرت است و ایشان ذرّیه پیامبر (ص) است و محبت ذرّیه به آن حضرت امر خدا و مزد رسالت پیامبر است. در روایات آمده که دعا برای فرج امام زمان باعث طول عمر می‌شود. در خصوص دعا برای فرج بعد از هر نماز از ائمه(ع) روایاتی آمده است. دعا به آن حضرت نوعی ادای حق ایشان است و از حضرت امیرالمومنین (ع) آمده است که فرمود ادای حق مومن بهترین اعمال است. پس چون آن حضرت بهترین همه مومنان است ادای حق حضرتش اهم اعمال خیر و افضل آنهاست.دعا در حق حضرت مهدی (عج)، سبب رسیدن شفاعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله است. چنانکه از خود آن حضرت روایت شده و از بعضی احادیث استفاده می‌شود که موجب فائز شدن به شفاعت حضرت صاحب الامر علیه السلام است. همچنین خدا یاری می‌کند دعا کننده به آن حضرت را، زیرا که دعای به آن حضرت، نوعی از یاری دوست و یاری او یاری خداست و حق تعالی فرموده خدا البته یاری می‌فرماید هر کس که او را یاری کند. ثواب دعا عاید همه مومنین و مومنات می‌شود چون خیر ظهور آن حضرت به همه می‌رسد. باعث سرور آن حضرت می‌شود. امام صادق (ع) می‌فرمایند: هیچ عبادتی نزد خداوند بهتر نیست از مسرور ساختن مومن.دعا در زمان غیبت حضرت مهدی (عج) باعث دفع بلا از شخص می‌شود. امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف می‌فرمایند: پس برای ما بسیار دعا کنید.

زیرا که فرج و گشایش امور شما در آن است. چون حضرت حجت سلام الله علیه ظهور کنند طلب خون سید الشهدا علیه السلام نمایند پس هر گاه طلب ظهور آن حضرت کنی در ثواب آن عمل شریک خواهی بود. دعا بر آن حضرت باعث نجات از هلاکت در زمان غیبت می‌شود.شایسته است انسان زیاد دعا کند و هرگز دعا را قطع نکند به چند دلیل:۱- دعا خود عبادت و بلکه مغز عبادت است.۲- بلایی را که قرار است بر انسان نازل شود و او نمی داند آن را رد می‌کند.۳- وقتی دعایمان زیاد شد، صدایمان در آسمان آشنا می‌گردد.۴- وقتی دعا می‌کنیم بهره و نصیبی از دعای پیامبر را خواهیم برد، چون پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: خداوند بنده ای را که طلب و حاجتی دارد و بر آن پافشاری کند مورد رحمت خویش قرار می‌دهد.