جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
راه تحقق عدالت اجتماعی چیست
![راه تحقق عدالت اجتماعی چیست](/web/imgs/16/151/evk9i1.jpeg)
●مقدمه
اجرای احكام و اصول سیاسی اسلام، هدف اصلی نظریهپردازیهای سیاسی است. تأملات نظری درباره مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، جامعه مدنی و ... هنگامی مورد قبول و مؤثر واقع میشود كه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینههای اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم شود. بیتردید، هدف از تولید علم و نظریهپردازی در جامعه كنونی ایران، رفع مشكلات نظری برای شفاف شدن مسیر عمل است. پژوهش حاضر نیز به بیان شاخصها و ابعاد عینیتر عدالت اجتماعی برای بالا بردن توان عملی و اجرایی آن در جامعه میپردازد. وقتی تصویر ذهنی كارگزاران از عدالت اجتماعی شفافتر گردد، میتوان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.در این پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت اجتماعی اشاره شده است و در ادامه، سازوكارهایی كه به تحقق این ابعاد یاری میرسانند، در سه بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. عدالت فردی و شخصی نیز به عنوان بعدی مجزا در كنار سه بعد فوق مطرح شده است، گر چه میتوان آن را در ذیل عدالت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز بیان كرد.در مورد عدالت اجتماعی پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و هر اندیشمندی به اقتضای بحث خود تعریفی از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشهای از مفهوم عدالت را روشن میكند. نگارنده با توجه به این مسئله، سعی كرده به ابعادی از عدالت كه به نظر میرسد در نیل به مفهومی روشنتر و كاملتر از عدالت یاری میرساند، اشاره نماید.
الف) مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعی
۱ـ برابری و مساوات
برابری از مهمترین ابعاد و بلكه اصلیترین معنای عدالت است. معنای برابری این است كه همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزای كار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند. مبنای برابری این است كه: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند... و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند». یا به فرمایش رسول اكرم(ص): «الناس كأسنان المشط؛ مردم مثل دانههای شانه هستند». اما آیا برابری ذاتی انسانها سبب برابری آنها در همه زمینهها میباشد؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگیهای افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمیشود؟
ارسطو برابری را در لحاظ نمودن افراد در برخورداری از ثروت، قدرت و احترام میداند و معتقد است باید با هر كس مطابق با ویژگیهایش برخورد كرد. از سوی دیگر، عدهای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادی، معقول میدانند تا میدان برای فعالیت كلیه افراد فراهم گردد:
به موجب این كه مقدار فعالیتها و كوششها یكسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید: یكی جلو میافتد و یكی عقب میماند؛ یكی جلوتر میرود و یكی عقبتر... به عبارتی، معنای مساوات این است كه هیچ ملاحظه شخصی در كار نباشد.برابری اجتماعی در سه عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نمود مییابد. بسط و توضیح هر یك از این موارد در قسمتهای مربوط به عدالت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان خواهد شد.
۲ـ قانونمندی
قانون مجموعه مقرراتی است كه برای استقرار نظم در جامعه وضع میگردد. كارویژه اصلی قانون، تعیین شیوههای صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد میخواهد مطابق قانون رفتار كنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی میشود كه طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت میگردد؟
در پاسخ باید گفت كه هر قانونی توان چنین كاری را ندارد. قانون در صورتی تعادلبخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است كه منبع قانون، قانونگذاران و مجریان آن عادل باشند. تنها در چنین صورتی است كه قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها میگردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز مواجه شود كه البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را میپذیرند و به آن عمل میكنند.در جامعه دینی كه اكثریت آن را مسلمانان تشكیل میدهند، قانون حاكم، قانون اسلام است، زیرا منبع آن را مردم پذیرفتهاند، لذا قانون میتواند امر و نهی كند و عمل به آن عادلانه است. به طور كلی، هماهنگی مستمر انسان با هنجارهای اجتماعی و سنن و آداب منطقی جامعه، از مظاهر عدالت انسانی است و فرد را جامعهپسند و استاندارد معرفی میكند. علامه محمدتقی جعفری در این مورد مینویسد:
زندگی اجتماعی انسانها دارای قوانین و مقرراتی است كه برای امكانپذیر بودن آن زندگی و بهبود آن وضع شدهاند، رفتار مطابق آن قوانین، عدالت و تخلف از آنها یا بیتفاوتی در برابر آنها، ظلم است.
۳ـ اعطای حقوق
منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است كه برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفاند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند.
طبق تعریف مذكور، عدالت زمانی تحقق مییابد كه به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفی كه حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معنای ذكر شده به معنای آن چیزی است كه باید باشدـ چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد ـ نه به معنای آن چه كه هست.هر چیزی در جامعه دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر میگردد كه این حقوق مراعات شود؛ برای مثال، یكی از بزرگترین حقوقی كه افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. برای اجرای خوب این بعد از عدالت اجتماعی، كارهایی باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویتها و آزادیهای افراد معین و مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستی و از سوی افراد و مراجع ذیصلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزماند. سعادت و كمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است كه بر گردن اوست.
۴ـ توازن
توازن با توزیع عادلانه ارتباط بسیاری دارد. البته نه تنها به این معنا كه امكانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، بلكه علاوه بر آن، امكانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چیزی كه اجتماع لازم دارد، باید به اندازه كافی موجود باشد.
نكته دیگر در بحث توازن، این است كه امكانات به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد؛ برای مثال، در جامعه كارهای فراوانی در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و ... وجود دارد. اولاً: این كارها باید میان افراد تقسیم شود و ثانیاً: تقسیم كار باید به اندازه كافی و ضروری باشد و طبق نیازهای هر بخش، بودجه و نیرو مصرف گردد. عدل به این معنا، سبب دوام و بقا و تأمین عدالت در كل مجموعه میشود، همچنین از پیدایش شكاف طبقاتی و ایجاد طبقه مرفه و ثروتمند در سویی، و طبقات فقیر و نیازمند در سوی دیگر جلوگیری میكند. توازن، مصلحت كل جامعه را تأمین میكند و به این مسئله توجه دارد كه توزیع نقشها و امكانات، بخشی، مقطعی و محدود نباشد، بلكه همه جانبه بوده و كلیه بخشها و افراد را در بر گیرد.ابعاد مذكور تصویر روشنتری از عدالت را به ذهن متبادر میسازد و در تعیین سازوكارهای تحقق آن یاری میرساند. در نتیجهگیری از آنچه آمد میتوانیم برقراری مساوات، توازن و روحیه اطاعت از قانون در اجتماع، به نحوی كه با مراعات حقوقِ تمامی شهروندان همراه باشد، را به عنوان تعریف عدالت اجتماعی پیشنهاد كنیم. مباحث مقاله حاضر بر اساس همین تعریف ارائه شده است.
ب) سازوكارهای تحقق عدالت اجتماعی
۱ـ وجود عدالت در كارگزاران
كوتاهترین و باصرفهترین راه برای دستیابی به عدالت اجتماعی، وجود انسانهای عادل و با تقوایی است كه نهاد آنان مزین به ملكه عدالت شده است و راه پر پیچ و خم نیل به عدالت جمعی را به دور از دغدغه شیوههای سازمانی و نهادمند پیچیده امروزی طی مینمایند. در این مفهوم، انسانهای عادل همانند مهرههای شطرنج تلقی میشوند كه بدون نیاز به بازیگری در صحنه، خود جابهجا میشوند و بازی را به پیش میبرند. انسان عادل به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت آشناست و همه آنها را در اعمال، گفتار و رفتار خویش رعایت میكند، در پی احقاق حقوق خویش است، به خوبی با حقوق خود و سایرین آشناست، به قوانین عمل میكند و سعی در ایجاد توازن و برابری در جامعه دارد تا جامعهای فارغ از تبعیض و امتیازات ناعادلانه ایجاد گردد.از نگاه اندیشمندان مسلمان، جهان و همه هستی بر محور عدل و داد حركت میكند و این اصل در تمام وجوه هستی برقرار است. یكی از وجوه كوچك هستی، نفس آدمی است كه فطرتاً با عدالت آشنا میباشد. انسان، به عنوان نقطه پرگار و اصل و اساس آفرینش مكلف به نهادینه كردن عدالت در خود و برقراری عدالت در جامعه است. لذا برخی در تعریف عدالت گفتهاند:
عدالت روحیه و نیرویی است كه همواره متعادل عمل میكند و مطابق حق و واقعیت پیش میرود و حق هر كسی را به وی میدهد و جلوی احساسات نفع طلبانه شخصی یا انتقامجویی و بدخواهی و یا رفتار برابر سلیقه و میل خود را میگیرد و در یك كلمه، تابع حق و قانون است.
علمای اسلامی قبل از بحث در مورد عدالت اجتماعی، به عدالت شخصی و فردی عنایت داشته و در این خصوص بر عدالت شخصی حاكم نیز تأكید نمودهاند. مصادیق توجه به عدالت فردی از تعاریفی كه از آن ارایه شده، پیداست: اعتدال قوای شهویه، غضبیه و عقلیه؛ استقامت بر شرع و طریقت اسلام؛ داشتن مروت و مردانگی كه مروت به معنای سازگاری با هنجارهای اجتماعی و سرپیچی ننمودن از آن است و تعریفی كه خواجه نصیرالدین طوسی بیان كرده و محاسنی همچون صداقت، الفت، وفا، شفقت، صله رحم، مكافات، حسن شركت، حسن قضا، تودد، تسلیم، توكل و عبادت را برای عدالت ذكر میكند.فقها نیز عدالت را ملكه راسخهای تعریف كردهاند كه سبب ملازمت بر تقوا در ترك محرمات و انجام واجبات میشود و یا در تعریفی دیگر، عدالت را ملكه راسخهای دانستهاند كه فرد را از انجام كبائر و اصرار بر صغایر باز میدارد.در این كه چرا به عدالت فردی به خصوص در شخص حاكم توجه فراوان شده است، دلایلی وجود دارد: یكی، تحقق عدالت اجتماعی را بدون عادل بودن مجری یا مجریان آن ناممكن دانستهاند و شخص غیر عادل را در ایجاد جامعهای عدالتْمحور ناتوان میدیدند. به عبارت دیگر، مباحثی مثل عدالت نهادهای اجتماعی كه امروزه در برابر عدالت افراد مطرح میشود، در باور آنها نمیگنجیده است.دلیل دیگر، اعتقاد علمای اسلامی به الگو بودن حاكم جامعه است. آنان بر این باورند كه مردم پیرو فرمانروایان خود هستند و اگر آنان دادگرانه عمل كنند، شهروندان نیز عدالت را پیشه خود میسازند. سخنی از امام علی(ع) وجود دارد كه در آن به خوبی میتوان نمودِ این اندیشه را یافت:رایت عدالت را در میان شما برافراشتم و از حدود حلال و حرام آگاهتان كردم و از عدالت خویش، جامه عافیت بر تنتان پوشاندم و معروف را با گفتار و كردارم در میان شما گسترش دادم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست