جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ساختن آینده


ساختن آینده

آینده سیاست دولت باراک اوباما درباره ایران چگونه خواهد بود

آینده سیاست دولت باراک اوباما درباره ایران چگونه خواهد بود؟ یک اشتباه رایج در پاسخ به سؤال هایی از این دست این است که تصور می شود برای این قبیل سؤال ها پاسخ هایی معین و از پیش تعیین شده وجود دارد که فقط باید آنها را «کشف» کرد. واقعیت های تجربه شده در تاریخ روابط بین الملل خصوصا تاریخ دشمنی غرب با ایران اسلامی در ۳۰ سال گذشته، نشان می دهد که چنین قطعیتی در کار نیست و غرب در مورد ایران همواره سیاستی سیال و به روز شونده را دنبال کرده است که ولو در سطح استراتژیک بر اصول ثابتی مبتنی باشد به لحاظ تاکتیکی دائما متحول شده و خود را با شرایط جدید تطبیق داده است. به همین دلیل همواره می توان درباره «سیاست های ثابت» سخن گفت اما صحبت درباره «تصمیم های ثابت» به لحاظ تحلیلی بی احتیاطی است. تصمیم ها بر اساس شرایط اتخاذ خواهند شد و شرایط -تا حدودی- قابل پیش بینی هست اما قابل پیش گویی نه.

چند ماه آینده را از این حیث که بالاخره «سیاست» ها ی غرب در مورد ایران به چه «تصمیم» هایی منجر خواهد شد، باید دوره ای بسیار حساس دانست. این دوره زمانی، با میزبانی چند پروژه به عنوان مرحله ای واسطه ای عمل خواهد کرد. این مرحله واسط در بهار ۱۳۸۸ -دوماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری- به پایان می رسد و غرب بسته به اینکه پروژه های اجرا شده دراین مرحله به چه نتایجی رسیده باشد، تصمیم های متفاوتی خواهد گرفت. به طور بسیار خلاصه رئوس پروژه هایی که انتظار می رود در این مرحله در دستور کار قرار بگیرد -و اجرای برخی از آنها از هم اکنون شروع شده- چنین است:

۱) تلاش برای ایجاد فشار اقتصادی شدید به ایران از راه هرچه پایین تر نگه داشتن قیمت نفت و اعمال تحریم های همزمان با آن.

۲) به اعتبار آنچه در مرحله ۱ اتفاق می افتند تبلیغات و گفتمان سازی وسیع برای دروغگو، بی اعتبار و فشل نشان دادن دولت و مایوس کردن مردم از آن

۳) بزرگنمایی اختلافات داخلی و تلاش برای تشدید هر چه بیشتر آنها با تمرکز بر نقاط ضعف گروه ها و شخصیت های سیاسی

۴) متحد کردن همه مخالفان دولت و نشاندن تقسیم بندی موافق دولت- مخالف دولت به جای تقسیم بندی اصولگرا- اصلاح طلب

۵) شبکه سازی از خرده جنبش های اجتماعی و زمینه سازی برای ناآرامی در شرایط ناگوار اقتصادی

۶) پررنگ کردن تهدید نظامی و امنیتی از بیرون و بحرانی و روبه سقوط نشان دادن فضای آینده کشور و نهایتا

۷) معرفی کردن برخی اصلاح طلبان به عنوان منجی یا به عبارت دیگر گذاشتن کلید قفل همه بن بست ها در جیب آنها. حجم انبوهی از اظهار نظر های پی در پی از جانب منابع غربی -خصوصا نزدیکان اوباما- وجود دارد که تاکید می کنند برای تصمیم گیری نهایی در مورد ایران باید منتظر «سال آینده» ماند و از همین اشارت ها می توان فهمید که آنها به نتیجه دادن پروژه های خود امید بسته اند. در صورتی که این پروژه ها موفق شود (یک شرط اساسی برای موفق شدن در مرحله واسط این است که برخی اصولگرایان با تخریب بی امان دولت و چراغ سبز نشان دادن به غریبه ها به بازی در زمین طراحی شده دشمن ادامه دهند.) غرب امید خود را به تسلیم ایران باز خواهد یافت و همه همت خود را برای در آوردن نتیجه مطلوب از صندوق های رای در ۲۲ خرداد ۸۸ به کار خواهد بست و متقابلا فقط در شرایطی که این پروژه ها عقیم مانده باشد غرب خود را برای فراتر رفتن از سطح عمل تاکتیکی و اعمال یک بازنگری استراتژیک در رفتار خود در مقابل ایران که لزوما با پذیرش آن به عنوان یک قدرت بلامنازع منطقه ای توام خواهد بود، آماده خواهد کرد. همه چیز به خود ما و نوع بازی که انجام خواهیم داد بستگی دارد. صحنه چند ماه آینده ممکن است از حیث جزئیات پیچیده باشد اما خطوط اصلی سازنده آن به هیچ وجه مبهم نیست. همه چیز در همین یک جمله خلاصه می شود: «راهی که ایران می رود نباید ادامه پیداکند». این یک برنامه است نه یک آرزو. برنامه ای که با کمال تاسف باید گفت برخی بازوهای اجرایی آن همین دور و برها در نزدیکی ما مشغول کارند. پیش بینی سیاست اوباما درباره ایران آسان است.

اگرچه بعد از قطعی شدن گزینه های او برای چند پست کلیدی امنیت ملی و سیاست خارجی درون کابینه برخی تحلیلگران به درستی از فاصله گرفتن او با شعارهای انتخاباتی اش خبر داده اند اما بعید بنظر می رسد اتفاق اساسی در حال وقوع باشد. همانطور که دنیس راس اخیرا گفته اوباما در پی آن است که هزینه گزاف عدم تغییر در رفتار را به رهبران ایران نشان دهد و برای این منظور به نیروهای میانه رو در ایران امید فراوانی بسته است. این آنها هستند که باید این پروژه را به سرانجام برسانند. فشار خارجی در قیاس با ماموریتی که نیروهای داخلی در اعتبارزدایی از دولت و ناامید کردن مردم از آن بر عهده دارند فقط یک عامل کمکی است. همه آنچه امروز اصلاح طلبان درباره ضرورت نجات کشور می گویند دقیقا ادامه پروژه ای است که استراتژیست های امنیتی غرب با مضمون پشیمان کردن مردم از مسیر حرکت کشور طراحی کرده اند. بلی، مسیر کشور تغییر کرده است. دیگر دزدها به راحتی دزدی نمی کنند، منابع کشور صرف مردم می شود، ویژه خواری سخت شده است، از بدنه دستگاه اجرایی کشور کار کشیده می شود، مردم بر گروه های سیاسی مقدمند، مولفه های اقتدار امنیتی و تکنولوژیک کشور رشدی شتابان دارد، پروژه های منطقه ای دشمن یکی یکی نقش برآب می شود، کشور در آستانه اصلاحات اقتصادی اساسی و خلاص شدن از نتایج اجرای دو دهه ای سیاستگذاری های وارداتی است و مهم تر از همه حرف رهبری در دستگاه اجرایی کشور زمین نمی ماند. اینها چیزهایی نیست که غرب از آنها دل خوش داشته باشد. برای متوقف کردن این مسیر هم راهی ندارد جز اینکه با تحریک «خودخواهی ها» و «قدرت طلبی ها» لشکری عظیم از منتقدان تندخو و بداخلاق وضع فعلی بوجود بیاورد که همه چیز را سیاه می بینند و می نمایانند تا بالاخره به زعم خودش «مشکل را از داخل حل کند». تا حدود ۶ ماه پیش رصد فضای تحلیلی و خبری در غرب نشان می داد که دشمنان ایران از به نتیجه رسیدن دشمنی های خود ناامید شده اند و به دنبال راهی برای زندگی با ایران قدرتمند و عادت کردن به اقتضائات آن می گردند.

کار حتی به جایی رسید که باراک اوباما و مشاورانش به صراحت اعلام کردند ایران «اولویت» برنامه سیاست خارجی و امنیت ملی آنها نخواهد بود و مشخصا قصد دارند بر پروژه های «افغانستان» و «بحران مالی بین المللی» متمرکز شوند. امروز اما تحت تاثیر آدرس های غلطی که از درون جامعه سیاسی کشور به بیرون می رود بویژه تلاش روزانه اصلاح طلبان برای «شکننده نشان دادن» وضعیت دولت و رفتارهای نامعقول برخی اصولگرایان در همراهی با آنها، نغمه ای ازجانب اسراییلی ها ساز شده است که باید ایران را به اولویت برنامه های اوباما بازگرداند چرا که «شرایط داخلی نشان می دهد امکان غلبه بر آن وجود دارد». اگر روزی دوباره منازعه ای دربگیرد اول از همه کسانی مقصرند که دشمن ناامید و آماده امتیاز دادن را، امیدوار کردند و به ورطه رویارویی کشاندند. برخی متخصصان آینده پژوهی می گویند بهترین راه پیش بینی پذیر کردن آینده ساختن آن است. نیروهای مومن به انقلاب و مدافع آن باید بدانند که امروز در آستانه آزمونی تاریخی قرار دارند. فقط اگر خود رااز میانه بردارند و به چراغ راهنمای همیشه فروزان انقلاب بنگرند خواهند فهمید که راه صحیح برای ساختن آینده چیست. اینکه ظرف چند ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد هنوز معلوم نیست. یک چیز اما مسلم است: جز از جانب خود از جای دیگری آسیب نخواهیم دید.

مهدی محمدی