سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

تاملاتی چند در باب جنبش دانشجویی


تاملاتی چند در باب جنبش دانشجویی

جنبش دانشجویی از جنبش های اجتماعی فعال در یکی دو سده اخیر بوده است

جنبش دانشجویی از جنبش‌های اجتماعی فعال در یکی دو سده‌‌ اخیر بوده است. جنبش اجتماعی از دید جامعه‌شناسان کوششی هماهنگ و مستمر است که توسط یک گروه اجتماعی برای رسیدن به هدف مشترک اعمال می‌شود (گیدنز، ص۶۷۱). این کوشش می‌تواند ناظر بر تغییر، حفظ، جایگزینی و یا انهدام یک پدیده یا نهاد اجتماعی باشد.

بسته به این‌که کدام یک از اقشار یا صنوف اجتماعی بدنه‌‌ جنبش را تشکیل می‌دهند و یا مطالبات یا دغدغه‌های چه قشر و گروهی باعث ایجاد جنبش شده است، عنوان و نام هر جنبش معین می‌گردد؛ بر این اساس، نام جنبشی را «جنبش زنان»، نام جنبش دیگر را «جنبش سیاهان»‌ و نام جنبشی را «جنبش دانشجویی» نهاده‌اند. یکی از جامعه‌شناسان معروف، به نام نیل اسملسر، شش شرط را در پیدایش جنبش‌های اجتماعی لازم می‌داند:

۱)‌ زمینه‌‌ ساختاری (structural conduciveness): شرایط کلی اجتماعی که مشوق یا مانع تشکیل انواع مختلف جنبش‌های اجتماعی است

۲) فشار ساختاری (structura strain): تنش‌ها (یا در اصطلاح مارکس، تضادها)یی که باعث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه می‌‌شود و فشار ناشی از آنها در شکل نگرانی درباره‌‌ آینده، اضطراب‌ها و ابهامات ابراز می‌شوند؛

۳) ‌باورهای تعمیم‌یافته (generalized bliefs): ایدئولوژی‌های معینی که نارضایی‌ها را متبلور ساخته و راه‌های عملی رفع آنها را نیز نشان می‌دهند

۴) عوامل‌ شتاب‌دهنده‌ (precipitating factors): حوادث یا رویدادهایی که موجب می‌شوند کسانی که در جنبش شرکت می‌کنند مستقیماً وارد عمل شوند؛ به عنوان مثال، واقعه‌‌ امتناع روزاپارکز از نشستن در قسمتی از اتوبوس که برای سیاهان در نظر گرفته شده بود، به آغاز جنبش حقوق مدنی آمریکا کمک کرد. ۵) گروه هماهنگ‌کننده‌ (co-ordinated group): هسته‌ای از اشخاص با پشتوانه‌ای از منابع مالی که افراد جنبش را هدایت و هماهنگ می‌نماید. ۶. عملکرد کنترل اجتماعی (operation of social control): واکنشی که حاکمان و نهادهای قدرت سیاسی در برابر جنبش نشان می‌دهند و طیفی از سرکوب تا سازش را در بر می‌گیرد. حال با توجه به تعریف و ویژگی‌های جنبش‌های اجتماعی، می‌توان مواردی را درباره‌‌ جنبش دانشجویی ایران مطرح نمود:

۱) اساساً حضور یک جنبش فعال در جامعه، نشانه‌‌ وجود ناهنجاری، نابرابری یا نارضایتی خاصی در نظام اجتماعی است که این جنبش برای رفع آن به وجود آمده است. بنابراین همان‌گونه که عوارضی چون تب و سرفه و درد نشانه‌‌ بیماری بوده، به خودی خود امور مطلوبی نیستند، وجود جنبش‌های اجتماعی نیز از آن جهت که بازتابنده‌‌ بیماری‌های اجتماعی هستند، نباید پدیده‌های زیبا و مطلوبی تلقی شوند.

۲) از آنجا که شرایط جامعه مدام در حال تغییر بوده، مطالبات و کاستی‌ها و نابرابری‌ها در هر زمان، جلوه‌‌ تازه‌ای به خود می‌گیرند، نوع، ماهیت و اهداف جنبش‌های اجتماعی نیز بسته به «زمینه‌های ساختاری» یا «فشارهای ساختاری» در اجتماع، دگرگون می‌شوند. نتیجه‌ای که از این اصل کلی درباره‌‌ جنبش دانشجویی می‌توان گرفت این است که نباید انتظار داشت دانشجویان امروز همان مطالبات دهه‌‌های سی، چهل، پنجاه... و حتا هفتاد را داشته باشند. بنابراین سخن گفتن از «پیشینه»، «تبار»، «هویت» و این قبیل مفاهیم، اگر رنگ و بوی ثبوت و مانایی اهداف و مطالبات دانشجویی داشته باشند، با ماهیت «جنبشی» فعالیت‌های دانشجویان ناسازگار است.

۳) اگر هر جنبشی برای رفع ناهنجاری خاص و رسیدن به هدفی ویژه به وجود آمده باشد (که در تعریف جنبش، چنین است)، بدیهی است که پس از رخت بربست آن ناهنجاری یا تحقق آن هدف، دیگر بستری برای ادامه‌‌ حیات جنبش وجود ندارد و باید انتظار انحلال و پایان آن را داشت. به عبارت دیگر، هیچ جنبشی برای ماندن به وجود نیامده است و اتفاقاً به وجود می‌آید که زمینه‌های حیات‌بخش و به وجود آورنده‌‌ خود را سریع‌تر از بین ببرد. بنابراین جنبش دانشجویی خود باید شتابان‌تر از حاکمیت و دیگر نهادهای اجتماعی، در جست‌و‌جوی راه‌های انحلال و اتمام کار خویش باشد.

۴) نباید هواداری و عضویت در جنبش دانشجویی را با سیاست‌ورزی یکی دانست. اگر سیاست مجموعه‌ای از آگاهی‌ها، روش‌ها و فنون، برای نقد، کسب و حفظ قدرت باشد، جنبش دانشجویی حداکثر در زمینه‌‌ نقد قدرت با سیاست‌ورزان هم‌داستان است. در نتیجه، کنش‌هایی چون ارایه‌‌ لیست انتخاباتی یا تحریم انتخابات، چون از جنس سیاست‌ورزی‌اند، با ماهیت جنبش دانشجویی سازگاری ندارند.

۵) از آنجا‌که مدت زمان حضور در دانشگاه برای دانشجویان محدود است و از چند سال فراتر نمی‌رود، تجدید نسل‌ در جنبش دانشجویی امری پرتکرار و شایع است و معمولاً امکان کسب و انتقال تجارب گران‌مایه و کارساز، در بدنه‌‌ جنبش وجود ندارد. بنابراین فعالین جنبش دانشجویی باید تصویر روشنی از ظرفیت‌ها و توانایی‌های این جنبش داشته باشند. سودای آوانگاردی و تعیین استراتژی‌ها و تاکتیک‌های سیاسی؛ استهزا یا تخریب احزاب، شخصیت‌های سیاسی یا روشنفکران؛ و تنزه‌طلبی و رویگردانی از آگاهی و تجربه‌‌ سیاست‌مداران و فعالان اجتماعی با سابقه، از آفت‌های آسیب‌زای جنبش دانشجویی است.

۶) هدف اصلی حضور در دانشگاه، کسب دانایی و آگاهی و کسب آمادگی برای مدیریت دانایی‌محورانه‌‌ جامعه در آینده است. هر حرکت و فعالیتی که این هدف را بلاموضوع ساخته، یا در حاشیه قرار دهد، در نهایت، بازده مثبتی برای اجتماع به بار نخواهد آورد. آگاهی سیاسی و اجتماعی، شورمندی و دردمندی نسبت به هم‌نوعان و هم‌میهنان‌ و نظارت عالمانه و ناقدانه بر عملکرد نهادهای صاحب قدرت، هرچند امری مطلوب و بایسته است، پرداختن به این امور نباید چنان وقت و توان دانشجویان را بگیرد که کنش اصلی‌شان‌ که همان اندوختن دانش در یک حوزه‌‌ علمی خاص است، به حاشیه رانده شود. بسیاری از فعالان دانشجویی به سبب عدم توجه به این مهم، بعدها دچار ندامت شده‌اند که خوب است دانشجویان امروز از تجارب آنها بهره بگیرند.