شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

انباشت قدرت مخالفان دیروز موافقان امروز


انباشت قدرت مخالفان دیروز موافقان امروز

حدود دومیلیارد نفر در كشورهای شكست خورده, منزوی و رو به سقوط در جهان زندگی می كنند بی توجهی به دولتهای وامانده و شكست خورده, عواقب خطرناك از جمله خطر تجزیه و از هم پاشیدگی كشورها را در پی خواهد داشت این نوع كشورها حتی می توانند با اقداماتشان, ثبات و امنیت كشورهای قدرتمند را به خطر بیندازند

«آمریكا در حال حاضر بیشتر از سوی كشورهای شكست خورده و منزوی مورد تهدید است تا كشورهای قدرتمند» این جمله، نتیجه گیری شورای امنیت ملی آمریكا در سال۲۰۰۲ بود. چنین ارزیابی از كشوری كه سیاست خارجی اش در قرن بیستم در مبارزه با قدرتهای بزرگی چون آلمان، ژاپن و روسیه سیاست غالب بود، قابل تأمل است.

نه تنها آمریكا پی به خطر كشورهای منزوی برده، بلكه «كوفی عنان» نیز هشدار داده است كه «نادیده گرفتن كشورهای منزوی موجب مشكلاتی می شود كه بعضاً اقدام به نیش زدن ما می كنند.» «ژاك شیراك» نیز صحبت از «تهدید حكومتهای منزوی به آرامش جهان» می كند. دورانی رهبران جهان نگران انباشته شدن قدرت بودند، ولی حالا نگران غیبت آنند.

دولتهای منزوی و وامانده، حوادث قابل ملاحظه ای از حاشیه تا اعماق مركز سیاست جهانی آفریده اند. در دوران جنگ سرد، ورشكستگی دولتها از درون منشور اختلافات میان ابرقدرتها دیده می شد و به ندرت مورد توجه قرار می گرفتند. هرچند كه كشورهای وامانده در سالهای ،۱۹۹۰ توجه تنها ابرقدرت جهان را به خود جلب می كردند، اما عموماً در زمره ولایت فعالیت حقوق بشری و انسان دوستانه قرار می گرفتند كه در نهایت، منجر به دخالت این ابرقدرت در كشورهایی چون سومالی، هائیتی و بوسنی می شد. برای دستگاه به اصطلاح سیاست خارجی آرمانگرا، كشورهای شكست خورده مشكلاتی می آفرینند كه بسیار مخرب است.

هم اكنون به نظر می رسد قدرتها به این كشورها توجه دارند. خطر صادرات دولتهای شكست خورده از تروریستهای بین المللی گرفته تا قاچاقچیان بزرگ موادمخدر و سلاحهای كشتارجمعی، همه و همه، موضوع مذاكره بی پایان و نگرانی كارشناسان جهان است. با همه یافته هایی كه تاكنون از مشكلاتی كه كشورهای وامانده می توانند ایجاد كنند، هنوز تعریف این مشكلات در هاله ای از ابهام است. برای مثال، وقتی كه با یك كشور وامانده مواجه می شوید، چگونه می توانید ورشكستگی آن را تشخیص دهید؟ البته دولتی كه نظارت و استفاده مشروع از زور بر مناطق تحت امر خود را از دست داده باشد، برچسب دولت وامانده می خورد و قطعاً مشكل آفرین خواهد بود. آیا همه كشورهای ورشكسته از همین نوعند؟ یقیناً ماهرانه تر و مشخص تر از این، می توان دولتهای ورشكسته را دسته بندی كرد. برای مثال، برخی از دولتها توان حاكمیت و ظرفیت و یا تصمیم گیری برای خدمات رسانی به مردم را ندارند. در برخی دیگر از كشورها، مردم تنها به بازار سیاه متكی هستند و از پرداخت مالیات فرار و یا از نافرمانی گسترده مدنی پیروی می كنند. دخالت خارجی در این كشورها نیز می تواند هم یك علامت شكست و هم به عنوان جرقه ای برای سقوط دولت وامانده به كار رود. یك دولت ورشكسته ممكن است مجبور به ایجاد محدودیتهایی غیرداوطلبانه مانند تحریم سیاسی و اقتصادی، حضور نیروهای بیگانه در خاكش و یا سایر الزامات نظامی مثل منطقه پرواز ممنوع در قلمرو خود شود.

چه تعداد از دولتها به شدت با خطر ورشكستگی مواجهند؟ بانك جهانی ۳۰ تا از كشورها با درآمد پایین و در مضیقه را مشخص كرده و این در حالی است كه وزارت بین المللی توسعه انگلیس، نام ۴۶ دولت شكننده را در لیست خود وارد كرده است. سیا نیز شمار دولتهای ورشكسته را ۲۰ عدد خوانده است.

برای به تصویر كشیدن بهتر گستره مشكل دولتهای ورشكسته، سازمان تحقیقات مستقل بنیاد صلح و فارن پالیسی با استفاده از ۱۲ شاخص اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، ۶۰ كشوری كه در قبال خشونت های داخلی وضعیت شكنندگی دارند، فهرست كرده است. در این ارتباط، سازمان تحقیقات مستقل، اطلاعات خود را برای هر یك از مؤلفه ها از هزاران منابع مطبوعاتی بین المللی و داخلی كشورها در نیم سال دوم ۲۰۰۴ سود جسته است.

تصویری كه از این تحقیقات به دست می آمد، بی نظمی جهان تازه در قرن بیست و یكم را نشان می دهد. از سوی دیگر، این تحقیقات مشخص كرده كه مشكل دولتهای ضعیف و شكست خورده جدی تر از آن است كه تاكنون درباره آنها فكر می شده است. در حال حاضر، حدود ۲میلیارد نفر جمعیت در جهان در كشورهای ناامن با مقیاس متنوعی از شكنندگی در برابر درگیری های گسترده داخلی زندگی می كنند.

شاخص های بی ثباتی كه در این تحقیقات به دست آمده است، بسیار زیادند. در جمهوری دموكراتیك كنگو یا سومالی، سالهاست كه واماندگی دولت آشكار شده كه از طریق درگیری های نظامی، خشكسالی، شیوع بیماریها و آوارگی بروز كرده است. اغلب اوقات، جرقه عناصر فاسد كننده برای آغاز دشمنی در این نوع كشورها زده نشده و ممكن است فشارها هنوز شكل نیافته باشند. بی قانونی در حاشیه بسیاری از كشورها حاكم است. ولی هنوز این بی قانونی منجر به انقلاب علیه حاكمیت نشده است.

ممكن است درگیری های داخلی حول محور خودمختاری یا جدایی مانند روسیه و فیلیپین ظاهر شود. در تعدادی از كشورها، بی ثباتی به شكل درگیری عارضی، مافیای موادمخدر و یا تسلط ژنرال های جنگی بر قلمروی حاكمیت مانند افغانستان، كلمبیا و سومالی بروز می كند. در بعضی از كشورها، سقوط دولتها یكباره انجام می گیرد و مرگ اكثر دولت های ورشكسته مانند زیمباوه و گینه با وخیم شدن نهادهای سیاسی و اجتماعی به صورت آهسته و پیوسته رخ می دهد. برخی از كشورها مانند سیرالئون و آنگولا ممكن است پس از یك سری درگیری های داخلی در حال ترمیم باشند، ولی اینها نیز در خطر طی كردن سیر قهقرایی هستند. بانك جهانی در یافته هایش پیش بینی كرده است كه نیمی از دولت های رهایی یافته از جنگ داخلی در عرض پنج سال ممكن است دوباره وارد درگیری شوند و یا سقوط كنند.

در میان كشورهای جهان، ۱۰ دولت به وضوح نشان داده اند كه كاملاً در خطر واماندگی هستند. ساحل عاج، كشوری كه با جنگ داخلی به دو بخش تقسیم شد، كاملاً در حال از هم پاشیدگی است. اگر سازمان ملل متحد، نیروهایش را از این كشور خارج كند، سقوط كامل آن قطعی است. دولت های كنگو، عراق، چاد، سومالی، سودان، لیبریا، یمن، سیرالئون و هائیتی سرنوشت مشابهی دارند. كشورهای دیگری كه به ظاهر از شكنندگی كمتری برخوردارند، مانند بنگلادش، گواتمالا، مصر، عربستان سعودی و روسیه به ترتیب در ردیف های ۱۷ ، ۳۱ ، ۳۸ ، ۴۵ و ۵۹ قرار دارند.

كشورهای ضعیف عموماً در آفریقا هستند، ضمن این كه در آسیا، اروپای شرقی، آمریكای لاتین و خاورمیانه نیز از این نوع كشورها وجود دارند. كارشناسان سال ها است كه حول محور كمان بی ثباتی گفت وگو می كنند. اصطلاح «هلال اسلامی» از افغانستان تا جمهوری های اتحاد شوروی سابق در دهه ۱۹۷۰ مورد بحث بود. مطالعات ما نشان می دهد كه چنین دركی از هلال اسلامی با واقعیت فاصله بسیاری دارد. هم اكنون جغرافیای كشورهای ضعیف از مسكو تا مكزیك تشكیل می شود و این خیلی فراتر از یك كمان است و علاوه بر آن، فقط به كشورهای مسلمان ختم نمی شود.

مطالعات ما، پاسخ آسانی برای كسانی كه در پی در پرتگاه قرار دادن كشورها هستند، نخواهد داد. انتخابات به عنوان یك عامل جهانی برای كاهش درگیری ها كمك كننده خواهد بود. بنا بر این اگر در اوج مبارزات انتخاباتی تخلفی انجام بگیرد یا انتخابات با مشاركت كم مردمی روبه رو شود، اینگونه انتخابات نه تنها برای ثبات یك دولت بی اثر است، بلكه مضر نیز خواهد بود. دموكراسی انتخاباتی تأثیر بسیار كمی بر ثبات كشورهایی چون عراق، روآندا، ونزوئلا، نیجریه، كنیا و اندونزی داشته است. در سال گذشته به دلیل بحث تخلف در انتخابات، وضعیت اوكراین به شدت شكننده شد.

بارزترین نشانه هشدار دهنده درباره یك دولت وامانده چیست؟ دو شاخص از ۱۲ شاخص دولت وامانده همواره در صدر قرار دارند. در اكثر كشورهای مورد مطالعه، توسعه نامتوازن بالا بوده است. این نشانگر وجود اختلاف و نابرابری در درون دولت است. لذا تنها فقر باعث افزایش بی ثباتی نخواهد شد، بلكه اختلافات درون حكومتی نیز بی ثباتی می آورد. غیر مشروع بودن حكومت كه در آن به دفعات جرم و جنایت رخ می دهد نیز شكنندگی آن را می رساند. نهادهای دولتی كه فساد، غیر قانونی و یا غیر مؤثرند، از جمله دولت های شكننده هستند.

در مواجهه با اینگونه دولت ها، مردم همواره در وفاداری به حاكمان تغییر موضع می دهند و به رهبران احزاب مخالف، سرداران جنگ، ملی گراهای قومی، مذهبی و یا نیروهای چریكی می پیوندند. فاكتور آمارگیری، بویژه فشارهای جمعیتی ناشی از آوارگی، جابه جایی مردم در داخل و برخورد تحقیرآمیز با مردم در اكثر كشورهایی كه نقض حقوق بشر مداوم انجام می گیرد، شكنندگی حكومت ها آشكارتر است. مشخص كردن نشانه های دولت های ورشكسته آسانتر از پیدا كردن مهارت راه حل آن است. اما شناسایی دولتی كه در حال سقوط است، اولین گام كار است.

مجله «فارن پالیسی»

ترجمه: سلیمان حیدرپور



همچنین مشاهده کنید