جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

اصطلاح شناسی و واژه گزینی در زبان آلمانی


یكی از مهم ترین مسائل زبانشناختی معاصر, واژه سازی علمی ـ فنی است كه باید طبق قواعد خاص هر زبان واصول زبانشناختی انجام پذیرد در زبانشناسی كاربردی , همانند دیگر علوم , در تحقیق پیرامون موضوعات گوناگون ازروش مشاهده و تجربه بهره می گیرند

یكی‌ از مهم‌ترین‌ مسائل‌ زبانشناختی‌ معاصر، واژه‌سازی‌ علمی‌ ـ فنی‌ است‌ كه‌ باید طبق‌ قواعد خاص‌ هر زبان‌ واصول‌ زبانشناختی‌ انجام‌ پذیرد. در زبانشناسی‌ كاربردی‌، همانند دیگر علوم‌، در تحقیق‌ پیرامون‌ موضوعات‌ گوناگون‌ ازروش‌ مشاهده‌ و تجربه‌ بهره‌ می‌گیرند. قوانین‌ واژه‌گزینی‌ و اصطلاح‌شناسی‌ را نیز می‌توان‌ از طریق‌ مطالعه‌ و بررسی‌ آثاردانشمندان‌ ملل‌ گوناگون‌ جهان‌ و بهره‌برداری‌ از تجربیات‌ آنان‌ بدست‌ آورد. بدین‌ منظور تحقیق‌ در زبان‌های‌ دیگر به‌ ویژه‌زبان‌ آلمانی‌ كه‌ از نظر ساختاری‌ غنی‌ است‌ و دانشمندان‌ زبان‌دان‌ و زبانشناس‌ آن‌ مدت‌ها سعی‌ در معادل‌گزینی‌ علمی‌داشته‌اند، می‌تواند در معادل‌گزینی‌ زبان‌ فارسی‌ راهگشای‌ دانشمندان‌ ما در حفظ و حراست‌ و تحقق‌ امكانات‌ بالقوه‌واژه‌سازی‌ این‌ زبان‌ به‌ منظور بیان‌ مفاهیم‌ جدید، باشد.در دنیای‌ امروز كه‌ علم‌ و صنعت‌ گسترش‌ چشمگیری‌ یافته‌، ارتباطات‌ زبانی‌ نیز در سطح‌ كارشناسی‌ و تخصصی‌ ازنقش‌ تعیین‌كننده‌ای‌ برخوردارند.همزمان‌ با توسعه‌ و تعدد علوم‌ بشری‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌، میزان‌ اصطلاحات‌ علمی‌ نیز بطور مداوم‌ رو به‌ ازدیاداست‌. در این‌ میان‌، احتمال‌ خطا و سوءتفاهم‌ بین‌ متخصصان‌ و افراد عادی‌ و حتی‌ بین‌ متخصصان‌ یك‌ رشته‌ خاص‌علمی‌ نیز افزایش‌ یافته‌ است‌. از این‌رو ضرورت‌ دارد كه‌ اصطلاحات‌ علمی‌ جدید پس‌ از پیدایش‌، با سرعت‌یكسان‌سازی‌ و تثبیت‌ شوند تا كاربرد آن‌ها برای‌ دست‌اندركاران‌ سهولت‌ یابد. این‌ مسئله‌ از آن‌ جهت‌ حائز اهمیت‌ است‌كه‌ زبان‌ برای‌ نامگذاری‌ میلیون‌ها مفهوم‌ موجود كه‌ هر روز در حال‌ فزونی‌ است‌، عناصر زبانی‌ محدودی‌ را در اختیار دارد.انتقال‌ این‌ مفاهیم‌ و برقراری‌ ارتباط كلامی‌ در سطح‌ یك‌ زبان‌ خاص‌، مشكلی‌ جدی‌ است‌. این‌ مشكل‌ در میان‌متخصصانی‌ كه‌ به‌ زبان‌های‌ گوناگون‌ سخن‌ می‌گویند چندین‌ برابر می‌گردد. و در جهان‌ كنونی‌ كه‌ ارتباطات‌ وهمكاری‌های‌ علمی‌، سیاسی‌ و اقتصادی‌ در سطح‌ دنیا گسترش‌ یافته‌ به‌ شكل‌ جدی‌تری‌ درآمده‌ است‌. به‌ همین‌ نسبت‌،نقش‌ مترجم‌ متون‌ علمی‌ ـ تخصصی‌ و اصطلاح‌شناس‌ كه‌ در یك‌ یا چند رشته‌ علمی‌ تخصص‌ دارد، تعیین‌كننده‌ است‌.امروزه‌ میزان‌ كار در زمینه‌ ترجمه‌ متون‌ علمی‌ و همراه‌ با آن‌، میزان‌ مشكلات‌ ترجمه‌ بالا رفته‌ و فرهنگ‌ها وواژه‌نامه‌های‌ گوناگون‌ نمی‌توانند از لحاظ كمی‌ وكیفی‌، پابه‌پای‌ رشد سریع‌ علم‌ و فن‌آوری‌، این‌ مشكلات‌ را مرتفع‌سازند. مترجم‌ تنها زمانی‌ قادر به‌ ترجمه‌ دقیق‌ متون‌ علمی‌ است‌ كه‌ از گنجینه‌ لغات‌ غنی‌ و معادل‌های‌ علمی‌ دقیق‌ در یك‌رشته‌ خاص‌ بهره‌مند شود. از این‌رو اغلب‌ مجبور می‌شود قبل‌ از ترجمه‌ یك‌ متن‌، مطالعاتی‌ درباره‌ موضوع‌ مورد نظرانجام‌ دهد، كه‌ این‌ كار زمان‌ زیادی‌ را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد. به‌ همین‌ علت‌ در بسیاری‌ از موارد فرصت‌ مناسب‌ ازدست‌ می‌رود و چاپ‌ كتاب‌ زمانی‌ صورت‌ می‌گیرد كه‌ از تازگی‌ یك‌ مطلب‌ علمی‌ مدت‌ زمانی‌ گذشته‌ است‌. به‌ این‌دلایل‌، وجود اصطلاح‌شناسان‌ اهمیت‌یافته‌ و كار مداوم‌ و منظم‌ جمع‌آوری‌ واژه‌های‌ علمی‌ نیز می‌باید به‌ صورت‌اصطلاح‌نگاری‌ درآید. اصطلاح‌شناس‌ در تهیه‌ واژه‌نامه‌های‌ یك‌ زبانه‌ یا چندزبانه‌، و یكسان‌سازی‌ اصطلاحات‌، وواژه‌سازی‌ و معادل‌گزینی‌ علمی‌ در كار اطلاع‌رسانی‌ نیز نقش‌ مؤثری‌ ایفا می‌كند.مبادله‌ اطلاعات‌ علمی‌ در سطح‌ جهانی‌ و در كشورهایی‌ كه‌ دارای‌ زبان‌های‌ متفاوت‌ هستند، دو مشكل‌ اساسی‌ رادرپی‌ دارد: یكی‌ اختلاف‌ سطح‌ علمی‌ كشورها، و دیگری‌ نابرخورداری‌ زبان‌های‌ گوناگون‌ از عناصر و اجزای‌ زبانی‌ یكسان‌برای‌ واژه‌سازی‌ علمی‌. این‌ مشكلات‌ بویژه‌ در مبادله‌ اطلاعات‌ علمی‌ و فنی‌ بین‌ كشورهای‌ صنعتی‌ پیشرفته‌ و كشورهای‌در حال‌ رشد مشهود است‌. در این‌ جا هرچند اغلب‌ مهندسین‌ و متخصصان‌ آشنایی‌ كافی‌ به‌ زبان‌ علمی‌ دارند، و در این‌سطح‌ مشكل‌ كم‌تری‌ به‌ چشم‌ می‌خورد، اما در مرحله‌ عمل‌، پیاده‌ كردن‌ طرح‌ها و در دسترس‌ قرار دادن‌ این‌ اطلاعات‌ درسطح‌ وسیع‌تر، مشكلات‌ و موانع‌ بسیاری‌ را به‌ دنبال‌ دارد. چنانچه‌ علم‌ یا صنعت‌ جدیدی‌ به‌ كشوری‌ صادر گردد و آن‌علم‌ در كشور مزبور بی‌سابقه‌ یا در مراحل‌ اولیه‌ فن‌آوری‌ باشد، باید صرفا به‌ منظور تضمین‌ اجرای‌ صحیح‌ و دقیق‌ آن‌طرح‌ علمی‌، اصطلاحات‌ جدیدی‌ را وضع‌ كرد. این‌ جریان‌ خلاق‌ به‌ شرطی‌ انجام‌ می‌پذیرد كه‌ مترجم‌ در رشته‌ تخصصی‌خود از معلومات‌ كافی‌ و شیوه‌ صحیح‌ كار در این‌ زمینه‌ مطلع‌ باشد.واژه‌سازی‌ و معادل‌گزینی‌ علمی‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ پژوهشی‌ رواج‌ دارد، ولی‌ تاكنون‌ به‌ صورت‌ رشته‌ مستقلی‌درنیامده‌ است‌. كار در این‌ محدوده‌ باید به‌ صورت‌ نظام‌یافته‌ و دقیق‌ انجام‌ پذیرد. از این‌رو در سال‌های‌ اخیر علمی‌ به‌ نام‌اصطلاح‌شناسی‌ پدید آمده‌ كه‌ در تعریف‌، علم‌ درك‌ مفاهیم‌ و نامگذاری‌ آن‌ها در سطح‌ تخصصی‌ رشته‌های‌ گوناگون‌است‌. این‌ علم‌ بسیار جوان‌ است‌، ولی‌ همواره‌ محققین‌ و دانشمندان‌، گرچه‌ به‌ صورت‌ پراكنده‌، در صدد برآمده‌اند كه‌اصطلاحات‌ تخصصی‌ رشته‌ خود را نظم‌ بخشند و به‌ یكسان‌سازی‌ آن‌ها بپردازند.

۲- زبان‌ آلمانی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌

كاربرد زبان‌ آلمانی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌، مسئله‌ای‌ است‌ كه‌ باید از دو دیدگاه‌ مورد بحث‌ و بررسی‌ قرارگیرد. یكی‌ ازدیدگاه‌ خود زبان‌ آلمانی‌ و دیگری‌ از نظرگاه‌ علم‌.زبان‌ آلمانی‌ زبانی‌ است‌ شامل‌ زبان‌ عامه‌، ادبیات‌، و زبان‌ آموزش‌ و تحصیل‌، كه‌ با زبان‌ علم‌ (تخصصی‌) رشته‌های‌گوناگون‌، احاطه‌ شده‌ است‌. در واقع‌ همواره‌ باید واژه‌ها از یكی‌ به‌ دیگری‌ جریان‌ یابد و سبب‌ رشد و شكوفایی‌ آن‌ شود.از سوی‌ دیگر از دیدگاه‌ علم‌، زبان‌ بهترین‌ وسیله‌ شناخت‌ و تفهیم‌ و تفاهم‌ محسوب‌ می‌شود. اما این‌ سؤال‌ مطرح‌است‌ كه‌ برای‌ بیان‌ مفاهیم‌، كدام‌ یك‌ از زبان‌های‌ موجود دنیا اولویت‌ دارد؟ و دیگر این‌ كه‌ چه‌ دلایلی‌ له‌ و علیه‌ كاربردزبان‌ آلمانی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌ وجود دارند؟ و نیز این‌ كه‌ آیا استفاده‌ از زبان‌ انگلیسی‌ ـ آمریكایی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌ برتر دنیا، صحیح‌ است‌؟امروزه‌ متخصصین‌ و كارشناسان‌ زبده‌ آلمانی‌ با استفاده‌ از زبان‌ انگلیسی‌ تبادل‌نظر می‌كنند، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ درمحاورات‌ عادی‌ نیز از این‌ زبان‌ استفاده‌ می‌شود. از این‌رو درباره‌ این‌ موضوع‌ سؤالات‌ زیر از سوی‌ زبانشناسان‌ مطرح‌است‌:

ـ در زبان‌ علم‌، مرز بین‌ كاربرد آلمانی‌ و انگلیسی‌ كجا است‌؟

ـ آیا می‌توان‌ تفاوت‌ و تمایزی‌ بین‌ متون‌ علمی‌ كه‌ به‌ صورت‌ كتبی‌ ارائه‌ می‌شوند و زبان‌ محاوره‌ دانشمندان‌ و محققین‌قائل‌ شد؟

ـ آیا منافع‌ اقتصادی‌ در این‌ میان‌ نقش‌ تعیین‌كننده‌ دارند؟

ـ دانشمندان‌ و پژوهشگران‌ چگونه‌ و به‌ وسیله‌ چه‌ كسانی‌ ترغیب‌ به‌ بیان‌ نظریات‌ خود به‌ انگلیسی‌ می‌شوند؟

ـ این‌ كه‌ رشته‌هایی‌ در آلمان‌ از زبان‌ انگلیسی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌ استفاده‌ می‌كنند، چه‌ مزایایی‌ در ایجاد ارتباطات‌ و تبادل‌نظریات‌ علمی‌ به‌ همراه‌ دارد؟

ـ آیا زبان‌ آلمانی‌ در دنیای‌ علم‌ كنونی‌ نقش‌ فرعی‌ دارد؟

ـ عواقب‌ و پی‌آمدهای‌ فرهنگی‌ چشم‌پوشی‌ از كاربرد زبان‌ آلمانی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌ چیست‌؟

اگرچه‌ زبان‌ آلمانی‌ تا نیمه‌ سوم‌ قرن‌ گذشته‌ زبان‌ علوم‌ انسانی‌ محسوب‌ می‌شد و حتی‌ در ایالات‌متحده‌ دانستن‌ این‌زبان‌ برای‌ آموزش‌ در این‌ رشته‌ها جزء ضروریات‌ به‌شمار می‌رفت‌، پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ نقش‌ نخست‌ خود را ازدست‌ داد و انگلیسی‌ ـ آمریكایی‌ جایگزین‌ آن‌ شد; بطوری‌ كه‌ دانشمندان‌ و پژوهشگران‌ بومی‌ نیز كاربرد زبان‌ انگلیسی‌ رابه‌ این‌ زبان‌ ترجیح‌ می‌دهند. در حدود ۲۰ سال‌ قبل‌ اگر نتایج‌ تحقیقات‌ در مجله‌ای‌ در آلمان‌ منتشر می‌شد، كاملا روشن‌ بود كه‌ باید نگارش‌ آن‌ به‌زبان‌ آلمانی‌ صورت‌ پذیرد، ولی‌ امروز دیگر مقاله‌ علمی‌ جز به‌ زبان‌ انگلیسی‌ مطلوب‌ نیست‌. دانشجویان‌ نیز تحت‌تأثیرجو موجود ترجیح‌ می‌دهند از ابتدا پایان‌نامه‌ دكتری‌ خود را به‌ زبان‌ انگلیسی‌ تدوین‌ و ارائه‌ نمایند. اما واضح‌ است‌ كه‌ این‌دانشمندان‌ جوان‌ فعالیت‌ خود را ابتدا با كار بر روی‌ متون‌ آلمانی‌زبان‌ شروع‌ كرده‌اند. بسیاری‌ از مسن‌ترها هنوز هم‌ زبان‌آلمانی‌ را به‌ عنوان‌ زبان‌ علم‌ ترجیح‌ می‌دهند و با كراهت‌ در تبادل‌نظرهای‌ علمی‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ شركت‌ می‌كنند، زیرابیان‌ مفاهیم‌ علمی‌ به‌ زبانی‌ كه‌ تسلط كامل‌ بر آن‌ ندارند ناخوشایند است‌; بویژه‌ آن‌ كه‌ بیان‌ رسا، گویا و دقیق‌ مفهوم‌، درعلم‌ اهمیت‌ فراوانی‌ دارد.ولی‌ در مجامع‌ علمی‌، سمینارها و كنفرانس‌ها بیش‌ از پیش‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ روی‌ آورده‌اند و حتی‌ مباحث‌ عادی‌ بین‌دانشمندان‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ انجام‌ می‌پذیرد. بنابر تجارب‌ به‌دست‌ آمده‌ در كشورهای‌ غیر انگلیسی‌زبان‌ ـ مانند آلمان‌،اسكاندیناوی‌، هلند و یا هند ـ كه‌ در زمینه‌ فنون‌ و علوم‌ پایه‌ پیشرفت‌های‌ چشمگیری‌ دارند، مقاومت‌ در برابر كاربرد زبان‌علم‌ انگلیسی‌، بسیار كم‌تر است‌ تا كشورهای‌ رومانیایی‌زبان‌ یا كشورهای‌ آسیایی‌ همچون‌ ژاپن‌ كه‌ در برابر این‌ حركت‌ ازخود مقاومت‌ بیش‌تری‌ نشان‌ می‌دهند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.