پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
باد را به چای دعوت کردهام
![باد را به چای دعوت کردهام](/web/imgs/16/96/f565w1.jpeg)
سرودههای علیرضا لبش در مجموعه شعر «مرثیهای برای گمگشتگی» را اگر چه از زاویه دیدهای مختلف و با اسلوبهای متفاوتی میتوان مورد بررسی و واکاوی قرار داد، اما نوستالژیک بودن فضای غالب شعرها در مرثیهای برای گمگشتگی حسی مستمر و دوامی سراسری را در مجموعه به ذهن مخاطب متبادر میکنند و پلانهای متفاوتی را با مخاطب در میان میگذارند.
دنیای شعری علیرضا لبش در این مجموعه دنیایی زنده و در جریان است. به عبارتی، شاعر در این فصل از شاعرانگیهای خود شعرهایش را زیسته و از پنجره شعرها، افقهایی را به ما نشان میدهد که حاصل ذوق و قریحه او در برخورد با اتفاقهایی است که ریشه در ناخودآگاه شاعر دارند و به نوعی ناخودآگاه جمعی ما را هم با خود همراه میکنند؛ اتفاقهایی که کشفهای شاعرانه در آنها کم نیستند:
اسبها
چون قهوهای حل نشدنی
در یک استکان چای سبز
شالیزار
زنی شده بود
با جامهای نازک و نمناک
یادها و یادمانها در شعرهای مرثیهای برای گمگشتگی ریشه در اتفاقهایی دارند که سهم مشترک شعر و مخاطب را تعریف میکنند و با این حساب اگر شعر را پلی بین تنهایی و همراهی فرض کنیم، درمییابیم شاعر برای برانگیختن حس همذاتپندارانه مخاطب میتواند از عادت کردهای ذهنی و زبانی یا تمهیدات دیگری استفاده کند و در این مجموعه آنچه بار اصلی به استحاله کشاندن مخاطب و القای شعریت اثر را به دوش میکشد، گرههای عاطفی و حسی نوستالژیک است که به گونهای پیچکوار بر ساقه اتفاقهایی تنیده و ریشه در تجربههای شاعر دارد:
با شوشتری نشسته بودیم
زیر پردههای سهتار
گوشهای در اصفهان
دشتی آمد
خبر آورده بود
از تنبور سیدخلیل
میان آتش
رشتههای موسیقی
به انگشتانم چسبید
و تار آتش گرفت
شاعر دنیای تجربههای ذهنی و زبانی خود را همراه با شناخت عمیق خود از کاربرد کلمات و به هم ریختن افقهای معنایی در بیانی استعاری و نگاه به زیرساختهای آنچه شالوده زبان بر آن استوار میشود در پی رنگی از روایت و حادثهای شاعرانه بیان میکند.
آنچه مسلم است علیرضا لبش در مرثیهای برای گمگشتگی شاعری است که در به دست دادن فضایی شاعرانه و شعرهایی یکدست به توفیق قابل توجهی رسیده و پنجرههای شعریش را رو به ساحت مخاطب گشوده، اما در یک نگاه کلی باید اذعان کرد شاعر هنوز در برخی موارد تقطیع شعرها را رعایت نکرده و ساختار برخی شعرهایش منسجم نیستند و شالوده شعرهایش نیازمند سختگیریهای بیشتری است، اما به هر تقدیر مجموعه مرثیهای برای گمگشتگی را باید به فال نیک گرفت بخصوص برای شاعری که دنیای واژگانی گسترده و تجربههای گرانسنگ را با خود دارد و با این همه میتوان امیدوار بود:
بسیار شبها
باد را به چای دعوت کردهام
بسیار شبها باد بوی تو را در خاطرم ریخته
بسیار شبها
در قهوهخانهای دور با یک چای و سیگار
به دستهایت فکر کردهام...
کمال شفیعی
انتخابات ریاست جمهوری سعید جلیلی مسعود پزشکیان انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم جلیلی مناظره مناظره انتخاباتی سیاست دولت
هواشناسی قتل محیط زیست پلیس شهرداری تهران سلامت تب دنگی وزارت بهداشت سازمان هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش خانواده
قیمت دلار خودرو واردات خودرو مسکن قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو تورم قیمت سکه دولت سیزدهم بازار سرمایه بورس
فیلم سینمایی تلویزیون سینما محرم سینمای ایران بازیگر تئاتر ماه محرم علیرضا قربانی تخت جمشید
دانش بنیان ماهواره کنکور ۱۴۰۳ کهکشان
رژیم صهیونیستی غزه آمریکا روسیه فلسطین جو بایدن جنگ غزه اسرائیل ترکیه دونالد ترامپ فرانسه اوکراین
فوتبال پرسپولیس یورو 2024 استقلال سپاهان علیرضا بیرانوند کریستیانو رونالدو باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال جام ملت های اروپا لیگ برتر لیگ برتر ایران
هوش مصنوعی گوگل نمایشگاه الکامپ الکامپ اینستاگرام سامسونگ اپل ایرانسل وزیر ارتباطات
کاهش وزن خواب دیابت قهوه مغز فشار خون مو گلابی اضطراب