جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
تصادف رویاها
"اینجا بدون من" سومین ساخته درخشان و تکان دهنده بهرام توکلی متعلق به موج نو سینمای ایران است؛ موجی که با ظهور شاهکار "درباره الی ..." مسیر یکنواخت و بی تعلیق سینمای ایران را تغییر داد و مخاطبان جدی و بعضا خاص و اخصّ هنر هفتم را مجذوب و مسحور خود ساخت. بهرام توکلی که در فیلم فرم گرای "پابرهنه در بهشت "و درام نو "پرسه در مه" نشان داده بود خیلی خوب روایت مدرن و فضای پست مدرن برگرفته از سینمای اروپا را میشناسد، این بار نیز دست به خلاقیت زده و اثری آفریده است که چه به لحاظ فرم و شیوه های تکنیکی و چه در قصه گویی و انتقال مضامین فراتر از حد استاندارد سینما میایستد و جمله "سینما، سینماست" را عینیت میبخشد.
"اینجا بدون من" سینما در سینماست و بعبارتی تلفیق حقیقت و مجاز است. شیفتگی توکلی ۳۵ ساله به عالم مرموز سینما باعث شده که مرز واقعیت و خیال را درنوردد و مخاطبِ خیره به پرده عریض نقرهای را در پرده ای عریض تر و ذهنی تر غرق کند و او را به رویاپردازی وادارد کما اینکه شخصیت اصلی و در واقع راویِ پنهان (ذهنی) قصه، احسان هم دست به سفری ذهنی - خیالی میزند تا بتواند واقعیت های موجود در اطرافش را به شکل وهم و رویا بازسازی کند. وی گرچه به قول خودش در یک انبار فکسنی محصور شده و نمیتواند ذوق و استعداد هنری خود (نویسندگی و سینمادوستی) را به عرصه ی شکوفایی برساند اما در اقدامی حیرتانگیز و فراتر از واقعیت (سورئال) خود را از محیط پیرامون ایزوله میکند و با ورود به عالم پیچیده خیال، از دردها، بیماری ها و رنج ها رهایی مییابد و به لحاظ معنویت ارضا میگردد. احسان تا آنجا پیش میرود که خودش هم نمیداند در کدام بخش واقعیت یا رویا قرار گرفته است و به نوعی بین خواب و بیداری و تاریکی و نور تاب میخورد؛ او در اصل کارگردان ثانی "اینجا بدون من" قلمداد میشود که دوست دارد سرنوشتی زیبا و درخور برای خود، رفیق، مادر و خواهر معلولش رقم بزند و پایان فیلم ذهنی خود را آنگونه که میپسندد ببندد.
فیلمساز با ظرافت تمام توانسته این گم شدن مرز واقعیت و خیال را با استفاده از نشانه های سینمایی و عناصر نمایشی نظیر مجسمه های شیشه ای، کاناپه فرسوده، زخم ابروی احسان، فنجان چای، مجله فیلم و... به تصویر کشد و از این منظر موفق میشود به معنای موردنظر خود دست یازد و الگویی در حوزه نشانه شناسی در سینمای ایران تلقی گردد. استفاده از عناصری همچون کبریت، فندک و شمع در دل تاریکی نه تنها به زیبایی شناختی و حسّ صحنه ها کمک بسزائی میکند بلکه همچنین معنای واحدی را منتقل میکند به گونه ای که واقعیت را در جامه ی وهم قرار میدهد و به صورت پیوسته و منسجم نور و تاریکی را در هم میآمیزد.
همچنین پلان های هنرمندانه و فکر شده از محیط برفی محل کار مادر احسان، به پشت ایستادنِ احسان در محل پرتگاه (استعاره از فرورفتن در عمق تاریک وجود آدمی)، ایستادن یلدا روبروی آینه ی دستشویی و حتی حضور گاه و بیگاه احسان به همراه دوستش رضا در سالن های پر و خالی سینما همه و همه اشاره به ترکیب واقعیت و رویا در این عالم دارد؛ عالمی که هر انسانی میتواند با وجود عیب و درد و رنج ظاهری به مقام استغنای طبع نائل شود.
اهل کام و ناز را درکوی رندی راه نیست *** رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست *** عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
"اینجا بدون من" با وجود اینکه وارد حوزه های سورئال میشود اما همواره باورپذیری اثر حفظ میگردد و ذره ای اغراق و توهم بر آن نمینشیند خصوصا اینکه تقطیع متوالی نماها، دیالوگ های منسجم و درهم تنیده شده شخصیت ها، مجموعه بازی های مثال زدنی و حتی دوربینِ متناسب با روایتِ حمید خضوعی ابیانه بر این مهم صحه گمارده است.
ذکر این نکته ضروری است که "اینجا بدون من" کارگردان سومی هم دارد و آن قطعا مخاطب آگاه و هشیار اثر است. مخاطب میتواند با پیوند خوردن با شخصیت های زنده و پویای فیلم و قراردادن خود در دلِ این روایت، سرنوشت دیگری برای ایشان در ذهن خود رقم بزند و به پایانی متفاوت از آنچه بر پرده سینما دیده است برسد؛ در واقع باید بتواند از صندلی داغ سینما کنده شود و از مرز پرده (مرز ذهنیت و عینیت) عبور کند و وارد دنیای دیگری شود. همانگونه که احسان در نمای اختتامیه فیلم، تلفیقی از غم و شادی در عمق نگاه خود دارد و آنچه را میبیند آینه ای از اوهام و افکارسیالش است، مخاطب هم قادر است به نگاهی فراتر از نگاه بهرام توکلی و شخصیت احسان دست یابد.
برای نمونه تنها نمای چهارنفره از احسان، رضا، مادر و خواهر احسان، یلدا لحظه ایست که برق خانه به دلیل عدم پرداخت قبض برق اهالی خانه (در واقعیت) و خلق تاریکی معنایی (در خیال) رفته و همگی شخصیت ها در تاریکی و وهم به سر میبرند، در این لحظه نور شمع بر رویایی شدن صحنه و انتقال آنِ پلان تاثیر مضاعفی دارد. حال مخاطب خاص و بعضا اخص فیلم مختار است که این جمع را به شکلی دیگر و با تمهیدی متفاوت در وهم و خیال قرار دهد.
یکی از نقاط مشترک "اینجا بدون من" با فیلم فراموش نشدنی "درباره الی ..." این است که با وجود داشتن قصه ای ساده و سرراست، مضامینی پیچیده و چندلایه در خود دارد و مسلما نیاز به چند بار دیدن دارد و الاّ صحبت پیرامون مفاهیم جدید آن (سبک آوانگارد) پس از بار اول دیدن کاری عبث خواهد بود. این پیچیدگی مضمونی - محتوایی که در این نوشتار مجالی برای پرداختن به آن نیست، برگرفته از دنیای ذهنی پر پیچ و خم انسانهاست به گونه ای که هر انسانی میتواند فارغ از قیل و قال روز و محیط پیرامون خود دست به سفر رویایی بزند و جسم و روح خود را از هرگونه درد و رنجی آزاد گرداند. کمااینکه خواهر معلول احسان در نگاه رئال کارگردان اول، خواهری بی عیب و نقص در نگاه سورئال کارگردان ثانی جلوه مینماید و بر این حقیقت صحه میگذارد که هر انسانی باید منِ نفسانی و در قید خود را پس بزند و به منِ برتر وجودی خود نائل شود تنها در این صورت میتواند در این عالم ناسوتی پایدار بماند و پژمرده نشود.
ایمان آینه دار
منبع: وبلاگ "سی نما"
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق احمد وحیدی حسن روحانی حجاب مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی مجلس رهبر انقلاب شهید مطهری رسانه
ایران هواشناسی سیل آتش سوزی یسنا تهران روز معلم قوه قضاییه پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا دولت سیزدهم مالیات طلا بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ ساواک سینمای ایران عفاف و حجاب تبلیغات مسعود اسکویی سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر تراکتور جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
ناسا هوش مصنوعی فناوری اپل گوگل اینستاگرام تلفن همراه کولر
طب سنتی خواب فشار خون کبد چرب دیابت