یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

میوه های گران قیمت زندگی ما


میوه های گران قیمت زندگی ما

«زندگی نسل های گذشته مختصر و پر حاصل بود خانواده ها نوه های خود را صاحب عمو ها و خاله های فراوان می کردند, اما امروز عصر یکی یکدانه های بی کس و کار است »این اظهارنظر مادری است که صاحب هفت فرزند است و هر یک از آنان تنها یک یا دو فرزند دارند

«زندگی نسل‌های گذشته مختصر و پر حاصل بود. خانواده‌ها نوه‌های خود را صاحب عمو‌ها و خاله‌های فراوان می‌کردند، اما امروز عصر یکی یکدانه‌های بی‌کس و کار است.»این اظهارنظر مادری است که صاحب هفت فرزند است و هر یک از آنان تنها یک یا دو فرزند دارند.

اما قطعا دختران او چیز دیگری را تجربه می‌کنند. یک زندگی دشوار و پرخرج با فرزندانی پرتوقع که زود عقل‌رس می‌شوند و بیش از اندازه می‌خواهند. بیشتر دریافت می‌کنند و کمتر مسوولیت می‌پذیرند.

این ویژگی‌ها تعدد فرزندان را دشوار کرده است.

● میوه‌های قیمتی ما

نسترن توسلی، بانویی ۳۴ ساله و دارای یک فرزند است. او می‌گوید: نمی‌خواهم برای بچه‌ام رقیب بتراشم. اگر فرزند دومی داشته باشم به دیگری حسادت می‌کند و باید در آمدمان را برای رفاه بچه‌ها بین آنان تقسیم کنیم. یعنی آذر، دختر پنج ساله‌ام نصف چیزی که الان به او اختصاص می‌دهم دریافت کند؛ هم توجه و هم امکانات مالی.

نسترن می‌گوید: مادران به ما جهاز می‌دادند و ما را راهی خانه‌بخت می‌کردند. پسر‌ها هم کنار دست بابا مشغول می‌شدند، اما امروز بچه‌ها از ما همه چیز می‌خواهند، زیرا جامعه عوض شده است.

بچه‌ای که از خانه پدر می‌رود دستش به هیچ جا بند نیست، نه شغل پدری و نه در آمد شوهر. در آمد جوانان کمتر از آن است که بشود برای آنها سر پناه و آتیه فراهم کرد، به همین دلیل مسوولیت ما سنگین‌تر شده است، فرزند من پنج ساله است و اکنون ۱۰ میلیون تومان پس انداز دارد.

می‌خواهم وقتی به ۲۵ سالگی رسید اگر شوهر هم گیرش نیامد در خانه خودش مستقل زندگی کند و سبک زندگی خودم را به او تحمیل نکنم. بچه‌ها این روزها زود ازدواج نمی‌کنند و زندگی یک زن یا مرد کامل با والدین برایشان عذاب آور می‌شود. دولت هم که کاری برای بچه‌ها نمی‌کند در حالی که فراهم‌کردن امکانات ازدواج و مسکن بعد از والدین بر ضمه حکومت اسلامی است.

می‌بینید که مسوولیت ما سنگین‌تر شده و بچه‌های ما قیمتی‌تر از آن هستند که بتوانیم در خانه دوتا از این میوه‌های گران‌قیمت داشته باشیم!

● بچه‌های امروز و بچه‌های دیروز

دیروز ما هرکاری می‌کردیم می‌گفتند کم است. امروز بچه‌ها هرچه کنند به نظر زیاد می‌آید. این درد دل نفیسه، مادر دو فرزند دختر و پسر هفت و ۱۰ ساله است.

او می‌گوید: هر کاری کرده‌ام که بچه‌ها مسوولیت‌پذیر و دستگیر بار بیایند. چنان‌که ما برای والدینمان بودیم.

وقتی ما بچه بودیم به والدین، مادربزرگ، پدربزرگ، عمو، عمه، خاله و دایی... خلاصه هرکه به ما حکم می‌شد کمک می‌کردیم و کم‌کم این احساس وظیفه‌ای شد که در خون ما ماند، اما بچه‌های امروز اگر ریخت و پاش‌های خود را جمع کنند فکر می‌کنند لطف کرده‌اند.

آنها جان ما را می‌کشند و ما نمی‌توانیم توقع هیچ کمکی برای سال‌های پیری داشته باشیم.

چند وقت پیش مادرم به دختر ده ساله‌ام گفت: عزیزم وقتی من مردم می‌خواهم تو در مراسم چای بدهی. دخترک مرا شرمنده کرد و بدون تامل گفت: مگر من کلفت هستم. حتی نگفت خدا نکند، عمر شما بلند و باعزت باشد. اینها بچه‌های امروزند. آدم شش تا از آنها را در خانه می‌خواهد چه کند؟!

● ما کارهای دیگری داریم

سعیده خیرخواه، مادر تک فرزند است و علاقه‌ای به داشتن فرزند دوم ندارد. وقتی از او می‌پرسم، چرا نمی‌خواهی به فرزندت خواهر یا برادری بدهی می‌گوید: این طاق و جفت‌ها مال قدیم‌ها بود. آن روزها زنان کاری نداشتند جز این‌که بزایند و بزرگ کنند و ارزش زن فقط به همین بود. امروز اگر بخواهی شوهر کنی از تو نمی‌پرسد که شما از یک خانواده پر زاد و ولد هستید یا نه. می‌پرسد درآمد و پس‌‌انداز داری یا نه؟ این برای آقایان شده است یک شرط ضمن عقد.

می‌بینید که ما غیر از بچه‌داری کارهای ضروری دیگری هم داریم. همین قدر که به خودمان و دیگران ثابت کنیم می‌توانیم بچه هم داشته باشیم، کافی است. توقعات متعدد آنقدر از زن زیاد شده است که دیگر نمی‌توانم کیفیت را فدای کمیت کنم. بهتر است یک بچه را خوب بزرگ کنم تا چند بچه از کنترلم خارج شوند.

● رقابت با رقیب

اثبات زن بودن، بستن دهان فامیل و آشنا و به رخ کشیدن فرزندان نزد جاری و باجناق که قدیم‌تر‌ها همه در یک جا زندگی می‌کردند از انگیزه‌های قوی بچه‌دار شدن برای نسل‌های گذشته بوده است.

اما امروز برخی از مردان از زن توقع اشتغال و تحصیلات و زیبایی ابدی! دارند.

سعیده می‌گوید: وقتی می‌بینم اگر چند شکم زایمان کنم از ریخت و ظاهر می‌افتم و شوهرم حتی در طول بارداری اولم به من بی‌توجه بود و با دیگران چت می‌کرد به نظر شما چرا باید به خاطر بچه‌های او خودم را پیر کنم؟

ترجیح می‌دهم وقتی او این دیدگاه را دارد پولش را خرج عمل زیبایی کنم تا زایمان.

وی می‌گوید: اگر قدیمی‌ها بچه زیاد می‌آوردند خواهر، مادر، مادرشوهر و خواهرشوهر حمایتشان می‌کرد، اما الان از این خبر‌ها نیست، ضمن این‌که مردهای قدیم بیش از کنونی‌ها قابل اعتماد بودند که بتوانی سرت را به بچه‌داری گرم کنی و خیالت راحت باشد.

● روزگار نو و رسم نو

وارد نبودن به روش‌های پیشگیری از بارداری و رسم و رسوم جامعه سنتی و خانواده‌های گسترده، اهمیت پراولاد بودن و توجه به داشتن پسرانی برای سرفرازی پدر به داشتن فرزندان زیاد در میان پدران ما دامن می‌زد، اما امروز فرهنگ و جامعه تغییر کرده است.

وضع اقتصادی و تغییر در ارزش‌ها سبب شده است که زنان شرایط سخت‌تری را پشت سر بگذارند.

آن روزها وقتی دختری شوهر می‌کرد پرونده‌اش بسته می‌شد و دیگر فکر خوش هیکل ماندن و رقابت‌کردن با جوان‌تر‌ها نبود. اگر آنها قد و بالایشان را به رخ می‌کشیدند زن‌ها هم طلا‌ها و بچه‌هایشان را به رخ می‌کشیدند، اما امروز زن باید با دخترهای دلربایی که چارچوب زندگی‌اش را به خطر می‌اندازند رقابت کند.

باید فکر خودش و سلامتی‌اش باشد. مرد هم دیگر به خانواده و قبیله و قوم و این چیزها فکر نمی‌کند، بیش از هر چیز نگران این است که چطور رفاه نسبی خانواده‌اش را فراهم کند. حتی اگر این خانواده فقط یک نفر باشد.

فرزندان امروز توقعات زیادی را به خانه می‌برند و هزینه تحصیل و بالندگی آنان با نسل ما قابل مقایسه نیست.

گرچه امروز بر خلاف دو دهه پیش تعدد فرزندان در خانه ترویج می‌شود، اما فرهنگ جدید را نیازهای جامعه ساخته است و اگر الگوی معیشتی تغییر کند می‌توان امیدوار بود که خانواده‌های پرجمعیت‌تری داشته باشیم. والدینی که از آینده فرزندان خود نگران نباشند راحت‌تر برای افزایش تعداد فرزندان تصمیم خواهند گرفت.

ماندانا ملاعلی