جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

ریاست فقط دستور دادن نیست


ریاست فقط دستور دادن نیست

مفهوم ریاست چیزی بیش از این است که به عده ای بگویید چه کار کنند ریاست کردن ساختن یک نسبت مناسب و پروراندن رابطه ای واقعی با کارمندانتان است, به طوری که به همدیگر اعتماد کنید و از پس امور برآیید

مفهوم ریاست چیزی بیش از این است که به عده‌ای بگویید چه کار کنند. ریاست‌کردن ساختن یک نسبت مناسب و پروراندن رابطه‌ای واقعی با کارمندانتان است، به طوری‌که به همدیگر اعتماد کنید و از پس امور برآیید.

متاسفانه، بسیاری از مدیران درباره اخلاقیات کارمندانشان مراقبت و توجه لازم را ندارند، زیرا آنها درک درستی از این مساله ندارند که این اخلاقیات تا چه اندازه بر امور شرکت تاثیرگذار خواهد بود. موضوع مورد بحث، همچنین می‌تواند تاثیر عظیمی بر بازدهی و بهره‌وری داشته باشد و از عوامل اصلی پیشرفت شرکت شما باشد. هیچ روشی وجود ندارد که در مورد همه صدق کند، زیرا هر شرکت دارای فرهنگ صنفی متفاوتی است و هر مدیر سبک منحصر به فرد خاص خود را دارد. اما اموری وجود دارند که باید در اغلب موقعیت‌ها از آنها اجتناب کرد، البته به شرطی‌که مایل باشید کارمندان از اینکه هر روز سر کار بیایند دلزده نباشند. در اینجا شیوه تضمین‌شده برای از میان برداشتن اخلاقیات منسوخ در رابطه با کارمندان را ارائه می‌کنیم. بسیاری از آنها به ورطه ایده‌آل دوسویه‌ای فرو می‌اُفتند: با کارمندانتان با احترام و بزرگ‌منشی رفتار کنید و بدین‌ترتیب است که ایشان نیز با شما چنین خواهند کرد.

۱ عدم پذیرش مسوولیت اشتباهات. سرزنش (یا جست‌وجوی بی‌فایده به دنبال مسوول اشتباهات) می‌تواند محل کار یا شرکت را به تباهی بکشاند. اگر یک زیردست مرتکب اشتباهی بشود، سرزنش نباید منحصرا متوجه او شود. این سرزنش باید گروهی باشد. سرزنش باید هم آنهایی را شامل شود که روی پروژه شکست‌خورده کار می‌کردند و هم آن شخصی را که مسوول همه آنها است. بسیاری اوقات، رییس از پذیرش مسئولیت اشتباهات کارمندانش امتناع کرده و همه سرزنش‌ها را بر سر یک شخص واحد خراب می‌کند. این کار نه تنها به اخلاقیات جمعی لطمه می‌زند، بلکه باعث می‌شود دیگر همکاران آن فرد، هراسان شوند.

۲ کارمندان را علنی و در حضور جمع مورد خطاب قرار ندهید. دلیلی وجود ندارد که آدم‌ها را در جمع مورد خطاب قرار دهید. سعی نکنید علنا به افراد درسی را بیاموزید، آنها کودک نیستند. به جای این کار، آنها را کنار بکشید و درباره موقعیت مذکور به طور خصوصی گفتگو کنید. خجالت‌زدگی عمومی تنها می‌تواند عامل اهانت به کارمندان و تخریب فضای کاری شود.

۳ عدم صداقت: همواره حقیقت را به کارمندانتان بگویید. بد نیست بعضی از امور را با کارمندان درمیان نگذارید، اما تنها به شرطی که موضوعاتی حساس باشند. با این حال، هرگز به کارمندانتان درباره خودشان و سرشتشان دروغ نگویید. این موضوع شامل وعده‌هایی است که به کارمندان‌تان می‌دهید. به پاداش یا انعامی که از آن سخن گفتید (مثلا ترفیع، یا بالا بردن میزان وعده‌ها) پای‌بند باشید، زیرا وقتی عدم صداقت از جانب شما شروع شود، دشوار است که اعتماد از دست رفته به وضعیت اولیه بازگردد.

۴ تنظیم اهداف ناممکن: هدف‌ها برای این وجود دارند که افراد را به عملکرد بهتر ترغیب کنند، اما وقتی کارمندان به خاطر سطح بسیار بالای هدف، پیوسته عقب می‌کشند و کوتاه می‌آیند، اخلاقیاتشان هم رفته‌رفته شروع به نزول و تباهی می‌کند. با طلبیدن اهداف ناممکن، آنها احساس خواهند کرد کفایت لازم را ندارند، هرچند احتمالا همیشه اینطور نباشد، اما این احساس، عملا تضعیف‌کننده است.

۵ تهدید مشاغل کارمندان: ترساندن اشخاص در خصوص قطع معاششان، تنها موجب هراس، اضطراب و بی‌اعتمادی می‌شود. وقتی باعث می‌شوید افراد احساس کنند در یک چشم به هم زدن می‌توانید تعویضشان کنید، آنگاه از نظر انگیزه و سطح عملکرد اُفت می‌کنند. بسیار آسان و البته مُضر است که روحیه یک فرد را تخریب کنید. این کار یعنی همچون یک شماره با وی رفتار کنید و نه به عنوان فردی منحصر به فرد با توانایی‌های مختص خودش.

۶ دادن دستورالعمل‌های گنگ و ناقص. شفافیت در محیط کار بسیار مهم است. بعضی از مدیران احساس می‌کنند حق دارند دستوراتی بدهند که فاقد جهت مشخصی است، آن هم تنها به این دلیل که سرشان شلوغ است، اما فراموش نکنید که وقت کارمندان شما به اندازه وقت خود شما اهمیت دارد. اینکه کارمندانتان دقیقا ندانند خواسته شما چیست موجب نومیدی است و اگر آنها، خواسته مذکور را اشتباه انجام دهند و به خاطر این اشتباه از سوی رییس بخش خود سرزنش و توبیخ شوند، فقط و فقط اوضاع محل کار و مناسبات کاری بدتر می‌شود.

۷ «مدیریت خُرد»: چند روش وجود دارد برای اینکه اخلاقیات فرسوده یک کارمند را به نحوی سریع‌تر از مدیریت خُرد بر هر حرکت هرکدام از کارمندان تغییر دهید. هیچ‌کس دوست ندارد کسی از شانه‌اش بالا برود و بخواهد از تمام زیر و بم‌های کارش سر دربیاورد. وقتی کارمندتان را به نحوی خُرد مدیریت می‌کنید، درواقع دارید به او می‌گویید به توانایی‌هایش اعتماد ندارید. همین نوع از دلسردی کافی است تا کارمند مذکور نسبت به کارش احساس بیزاری کند، حتی اگر همه چیزهای دیگر مربوط به کارش را دوست داشته باشد.

۸ هرگز تمجیدی را پیشکش نکنید. کارمندان به نوعی تجدید قوا یا تقویت‌شدن نیاز دارند تا کارشان را به نحوی مطلوب پیش ببرند. اگر در تمام طول زندگی کاری‌شان بدون هیچ تمجیدی پیش بروند، ممکن است به لحاظ روحی آسیب ببینند. این بدان معنی نیست که شما باید دائما تعارف و تعریف نثار کارمندان کنید. مساله این است که باید بتوانید تشخیص بدهید چه زمانی کارمندانتان برای انجام بهتر و مطلوب‌تر وظایف‌شان به چنین توجهاتی نیاز دارند.

۹ ایجاد فضایی مناسب برای بیان عقاید: وقتی اشخاص در محل کار احساس فروخوردگی می‌کنند و ناگزیرند خواسته‌های‌شان را پنهان کنند یا به درون خودشان بریزند، همه‌چیز نومیدکننده می‌شود. اگر این اشخاص دارای ابتکار عمل و نوآوری هستند و می‌خواهند پیشنهادی بدهند، یا ایده‌هایی برای بهترشدن امور طرح کنند، دست‌کم اجازه دهید برخی از نظراتشان را به زبان بیاورند. کارمندان عاشق این هستند که ببینند ایده‌هایشان به اجرا درمی‌آید. اجازه دهید ایده‌هایشان را داشته باشند و اگر در جایی مناسب و قابل اجرا بود، به آنها اعتبار لازم برای اعمال آن ایده را بدهید.

مترجم: سیمین راد