پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«کلاهی» که گرم نیست


«کلاهی» که گرم نیست

این باردغدغه من برای نوشتن این یادداشت نه از سر ذوق است و نه از سر تکلیف , بلکه از روی کنجکاوی است کنجکاوی پیرامون این نکته که یک فیلم یا سریال , بخصوص یک کار فاخر باید دارای چه ویژگی هائی باشد

این باردغدغه من برای نوشتن این یادداشت نه از سر ذوق است و نه از سر تکلیف‌، بلکه از روی کنجکاوی است. کنجکاوی پیرامون این نکته که یک فیلم یا سریال‌، بخصوص یک کار فاخر باید دارای چه ویژگی‌هائی باشد؟ یک طرح اولیه قابل قبول‌،سوژه معتبر، پیش تولید خوب‌،تحقیقات تخصصی گسترده‌، تهیه‌کننده متعهد‌،کارگردان معتبر؟ آیا ستاره‌ها فیلم فاخر را می‌سازند یا اینکه همه این عوامل در کنار هم، بدون داشتن یک فیلمنامه محکم و منسجم و روان‌، باری است که به مقصد نمی‌رسد؟

سال‌ها بود که برای دیدن سریال«کلاه پهلوی» انتظار می‌کشیدم. فکر می‌کردم سوژه‌ای است که می‌تواند بهانه‌ای باشد تا بارها و بارها کاغذ سیاه کنم و از آن بنویسم و از آن مهمتر مروری داشته باشم به بخشی از تاریخ کشورم. این روزها‌،سکانس به سکانس سریال کم‌نظیر «کیف انگلیسی» را مرور می‌کردم و با خود می‌گفتم که تا چه اندازه ماهرانه توانسته بخشی از تاریخ سرزمین ما را به تصویر بکشید و از همان قسمت اول نظر مخاطب را جلب کند اما دومین کار «سید‌ضیاء‌الدین دری» که فیلمساز بزرگی است وسریالش را درموسسه«آفتاب‌نگاران» محمدرضا تختکشیان ساخته و می‌دانم‌ تهیه‌کننده باهوشی است و بیشتر اوقات انتخاب‌های درستی دارد و به رغم این مدت طولانی که صرف تولید آن شده‌، هنوز آن اقبالی را که انتظار می‌رفت‌، نداشته است.

نگاهی به گذشته می‌اندازم .از سریال تاریخی«کوچک جنگلی» ساخته بهروز افخمی‌، ازسریال مذهبی«امام‌علی(ع)» ساخته داوود میرباقری تصاویر ماندگاری در ذهن دارم که اینجا مجال پرداختن به آن نیست. امثال این سریال‌های‌های«ویژه الف» پرهزینه اما فاخر، هر چه هزینه داشته، شایسته آن بوده چرا که مخاطب از آن رضایت داشته و لذت برده است .

با سریال«معصومیت از دست رفته» میرباقری،«مدار صفردرجه» حسن فتحی سرگرم شدیم و لذت بردیم ویادگرفتیم واز طرفی منصفانه نیست‌ که به دلیل دلخوری‌هایم از توهین‌ها و برخوردهای ناروای فرج‌الله سلحشور‌، کار خوش ساخت و پر مخاطب «یوسف پیامبر(ع)»، ‌را نادیده بگیرم . زمان روی آنتن رفتن«مختارنامه» هم انتظارم از نظر قصه‌گوئی و روایت قصه بیش از این بود اما آن زمان جرات نکردم که بپرسم یا شاید به دلیل ارزش بی‌حدی که برای کارنامه میرباقری قائل بودم‌، به خودم اجازه ندادم که بگویم، این کجا و«امام علی(ع)» کجا!

اما ...این سال‌ها تنها سریال‌های تاریخی که بیشتر انتظار مخاطبین را پاسخ می‌داد و به دل می‌نشست‌، «روزگارقریب» کیانوش عیاری بود و «در چشم باد» شاهکار مسعود جعفری جوزانی که هر چه بودجه از این رسانه «ملی» گرفته‌اند‌، استحقاقش را داشته اند. در این اواخر هم «شوق پرواز» به رغم بعضی از کاستی‌هائی که داشت، آنقدری که می‌بایست قابل قبول بود وحق خود را نسبت به مخاطب ادا کرد.

حالا یک سوال دارم . از مسئولان‌، از فرهیختگان علوم سیاسی و تاریخی و مذهبی از سید‌ضیاء‌الدین دری که آیا «کلاه پهلوی» در حد انتظار ما بوده است؟ آیا آنهائی که می‌گویند با داستان این سریال که تولید فرسایشی هم داشت ارتباط لازم را نمی‌گیرند، مشکل دارند یا «کلاه پهلوی» مشکل دارد؟

آیا واقعا مخاطب این سریال همان‌هائی هستند که در کوچه و بازار از آنها نظر می‌خواهید و شکر خدا همه نظر‌ها هم مثبت است یا اینکه مخاطبان دیگری هم هستند‌؟ اجازه بدهید راحت بگویم و خطاب به رسانه محترم ملی‌،باور کنید که حتی به فیلم پر عظمت«اسپارتاکوس» هم نقد منفی شده و بودند کسانی که این اسطوره کلاسیک تاریخ سینما را مورد انتقاد قرار داده‌اند، اما چطوراست که همه از کارنامه تلویزیون در کوی و برزن رضایت دارند . باور کنید که می‌شود چشم را روی کارهای کم هزینه بست اما کارهای پر هزینه که با بودجه دولتی تامین می‌شوند‌، باید جوابگو باشند و من جوابم را از این سریال «کلاه پهلوی» نمی‌گیرم. چراکه در وهله اول داستانگو نیست و انگارکه پرسوناژها با مستندهای تاریخی و گاه حاشیه‌ای و دیالوگ‌های مملو از شعارهای گل درشت با چسب به هم چسبانده شده‌اند.سریال کلاه پهلوی قصه‌پردازی قدرتمندی در شان خودش می‌خواست. قصه‌ای همچون کیف انگلیسی که روایتی تاریخی را جلوه‌گر کند و به آن رنگ و لعاب بدهد و با پیرنگ درست، ساختار درست‌تر و با تعلیق مناسب که لازمه یک سریال بلند و فاخر است چنان مخاطب را جلب کند که به راحتی وقایع تاریخی مستتر در آن را بپذیرد و به خاطر بسپارد . ضعف در چنین قصه پردازی‌هائی در آنجا آشکار می‌شود که پس از گذشت دوازده قسمت از یک سریال‌، بتوانیم خلاصه آن را در چند جمله بازگو کنیم . اتفاقی که به راحتی می‌تواند برای کلاه پهلوی بیفتد در حالی که روایت یک دوره تاریخی باید به گونه‌ای باشد تا در نقل قول آن حیفمان بیاید که یک سکانس را نادیده بگیریم .

ای کاش باور کنیم که اگر خودمان بسازیم‌، خودمان تعریف کنیم و در آخر خودمان هم تجلیل کنیم‌،این بخش مهم ازتولیدات که تقریبا بیشترین میزان از کل بودجه تلویزیون را به خود اختصاص می‌دهد‌، روند رو به رشدی نخواهد داشت. از حرف و حدیث‌ها ی پیرامون سریال«کلاه پهلوی»بی‌اطلاع نیستم . بعضی از این حرف و حدیث‌ها هم «هیاهوی بسیار است برای هیچ» یا شاید بازار گرمی‌. اما آیا سریالی که سه باکس مناسب در کنداکتور پخش از دو شبکه را به خود اختصاص داده و قرار است در شبکه دیگری هم روی آنتن برود و بیشترین میزان تیزرها و آنونس‌ها را دارد، به همان اندازه بازخورد داشته است‌؟ مردم سریال «کلاه‌پهلوی» را می‌بینند اما مثل«در چشم باد» وقتشان را با آن تنظیم نمی‌کنند و این مسئله‌ای نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت‌. فراموش نکنیم که تلویزیون یک رسانه ملی است و بودجه آن اموال عمومی محسوب می‌شود و باید در قبال آن پاسخگو باشیم‌.

نویسنده : هما گویا