چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تاثیر جنگ لبنان بر روابط داخلی اسرائیل


تاثیر جنگ لبنان بر روابط داخلی اسرائیل

جنگ اسرائیل با لبنان در حالی با پیروزی حزب الله و مقاومت لبنان به پایان رسید كه بسیاری از ناظران امور و حتی شماری از نویسندگان, تحلیلگران و مورخین اسرائیلی چندین روز پیش از پایان این جنگ و برقراری آتش بس با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد از شكست زود هنگام ارتش اسرائیل سخن گفته بودند

جنگ اسرائیل با لبنان در حالی با پیروزی حزب الله و مقاومت لبنان به پایان رسید كه بسیاری از ناظران امور و حتی شماری از نویسندگان، تحلیلگران و مورخین اسرائیلی چندین روز پیش از پایان این جنگ و برقراری آتش بس با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد از شكست زود هنگام ارتش اسرائیل سخن گفته بودند. پس از اعلام تشكیل دولت اسرائیل اولین بار بود كه اسرائیلی ها ناگزیر شدند برای مدت های طولانی در پناهگاه ها بمانند و اولین بار بود كه اسرائیل از درون متحمل محنت و خسارت شد. اما كارشناسان امور راهبردی یقین دارند كه پیامدهای بلند مدت این جنگ بسیار عمیق تر و فراتر از آن چیزی است كه تحلیلگران سیاسی از آن سخن می گویند. شبكه تلویزیونی الجزیره در گفت وگو با عبدالوهاب المسیری از قاهره و یكی از برجسته ترین كارشناسان جنبش صهیونیسم و نویسنده بزرگترین دایره المعارف درباره صهیونیسم، برخی از این پیامدهای بلندمدت را مورد بررسی قرار داده و تاثیر آن را بر آینده اسرائیل و اسرائیلی ها و بالاخص نسل جدید مورخین اسرائیلی كه دیدگاهی انتقادی دارند به بحث گذاشته است. در این گفت وگو كه پیش از پایان جنگ و در آستانه صدور قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت صورت گرفته، المسیری شكست اسرائیل را حتمی می داند و پیش بینی می كند كه اسرائیلی ها بلافاصله پس از آتش بس خود را پیروز اعلام خواهند كرد، اتفاقی كه در عمل شاهدش بودیم. ترجمه این گفت وگو را در زیر می خوانید:

بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی آشكارا از شكست اسرائیل در این جنگ سخن می گویند، برداشت شما از نتایج جنگ بین اسرائیل و مقاومت لبنان و فلسطین چیست

در ابتدا بگذارید به مقالات اوری اونری كه با عنوان «خنجری از پشت» در پایگاه اینترنتی با همین نام منتشر شده اند، اشاره كنم.

این شخص از برجسته ترین تحلیلگران اسرائیلی به شمار می آید.

همین طور است. او در ابتدا طرفدار صهیونیسم بود و در جنگ ۱۹۴۸ حضور داشت ولی در سال ۱۹۵۰ به این نتیجه رسید كه این منطقه شهرك نشین اسرائیل كه در محاصره اعراب قرار دارد نمی تواند بدون تفاهم با آنها باقی بماند. او پس از مطالعه سایر مناطقی كه وضعیتی مشابه اسرائیل دارند و پس از بررسی اوضاع خاورمیانه به چنین نتایجی رسید و از آن لحظه به بعد وارد كنست پارلمان اسرائیل شد و مجله ای با نام «این جهان» منتشر كرد و از آن زمان تاكنون پیوسته در برابر اندیشه صهیونیستی موضع گرفته و حتی به عنوان یك راه حل پیشنهاد كرده كه صهیونیسم به یك ایدئولوژی با اصولی نظیر فلسفه پیوریتن برای آمریكایی ها تبدیل شود.

●مهم ترین چیزی كه وی در اظهارات اخیرش به آن اشاره می كند چیست؟

او بر این باور است كه اسرائیل به هیچ یك از اهداف نظامی اش دست نیافته است. به عبارت دیگر ارتشی كه در سال ۱۹۶۷ ظرف شش روز بر سه ارتش عربی پیروز می شود اكنون در مدتی كه حتی از زمان جنگ اكتبر نیز تجاوز كرد نتوانست بر یك سازمان به اصطلاح تروریستی غلبه پیدا كند. وی ادعای سخنگویان ارتش اسرائیل را كه مدعی هستند ۲۰۰ یا ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر از رزمندگان حزب الله را كشتیم یك دروغ بزرگ می داند.

شواهد زیادی این موضع را تائید می كند. خلاصه برداشت شما از نتایج این جنگ چیست

این جنگ در نهایت برای این بود كه اسرائیل نقشی را كه در جنگ با تروریسم بر عهده آن گذاشته شده است حفظ كند چنانكه شارون موفق شد اسرائیل را به بخشی از جنگ علیه تروریسم تبدیل كند. من همواره به این نكته اشاره كرده ام كه اسرائیل یك دولت مزدور است كه برای خدمت به منافع غرب و در حال حاضر آمریكا بنیان نهاده شده است.

●در همین چارچوب برخی از مورخین جدید ابراز عقیده كرده اند كه برخی از جنگ هایی كه اسرائیل علیه اعراب راه انداخت برای خدمت به منافع كشورهای دیگر بوده است مثل جنگ ۱۹۵۶ كه برای منافع فرانسه بود، جنگ ۱۹۶۷ برای منافع انگلیس بود و جنگ۱۹۸۲ در لبنان و جنگ كنونی نیز برای منافع آمریكا است. شما با این دیدگاه موافقید؟

همین طور است. این جنگ در عمل جنگ آمریكایی است و برخی از محافظه كاران جدید نیز گفته اند كه پس از شكست آمریكا در عملیات های دیگر، این یك فرصت جدید برای آمریكا است كه بتواند بار دیگر ابتكار عمل را در منطقه به دست گیرد. به عبارت دیگر طرح خاورمیانه جدید كه محافظه كاران جدید از آن سخن گفته اند و اكنون نیز كاندولیزا رایس از آن سخن می گوید در عراق و فلسطین شكست خورده و خشم توده ها را در جهان عرب و اسلامی علیه آمریكا برانگیخته است. بنابراین آنها خواستند از طریق حمله به لبنان و تخریب آن و سپس ایجاد دموكراسی به شیوه عراق، آن را به نمونه ای برای بقیه جهان عرب تبدیل كنند.

●آنها تصور این را داشتند كه جنگ به چنین نتیجه ای منجر شود؟

نه، هیچ كس چنین تصوری نداشت.

آمادگی قبلی برای این جنگ وجود داشت

بله. مقالات زیادی هست مبنی بر اینكه آنها از دو سال قبل برای این اقدام تمرین كرده بودند.

●آمادگی اسرائیلی یا آمریكایی؟

آمادگی اسرائیلی همواره به معنای آمادگی آمریكایی است زیرا این آمریكا است كه اسرائیل را تغذیه تسلیحاتی و استراتژیكی می كند.

به نظر شما نقش آمریكا در این جنگ آشكارتر از نقش آن در جنگ های قبلی اسرائیل بوده است

همین طور است و فكر می كنم این دیدگاه كه برخی می گفتند اسرائیل به آمریكا جهت و نیرو می دهد و نه برعكس، اكنون دیگر بی اعتبار شده است. اكنون دیگر روشن است كه آمریكا اسرائیل را به خدمت گرفته است. حتی در برخی از روزنامه های اسرائیلی مطرح شده است كه آمریكا در عراق شكست خورده است و این كشور را ترك خواهد كرد ولی اینجا را ترك نمی كند.

●واشینگتن پست روز چهارم آگوست مقاله ای در این باره به قلم چارلز كروتمر نویسنده آمریكایی منتشر كرد كه در آن ضمن اشاره به احتمال شكست اسرائیل در این جنگ، چنین عنوان شده بود كه در این صورت ممكن است اسرائیل خسارت بزرگ تری را نیز متحمل شود و آن تخریب رابطه اش با آمریكا است. به نظر شما ممكن است در آینده آمریكا دیگر نتواند مثل گذشته به اسرائیل تكیه و اعتماد كند؟

همین طور است زیرا رابطه میان اسرائیل و آمریكا رابطه یك عضو با بدن نیست بلكه رابطه مبتنی بر سود است یعنی تا زمانی كه اسرائیل قادر به انجام خدمت برای آمریكا باشد از آن مراقبت می كند و به همین خاطر همیشه گفته ام استراتژی اعراب باید بر این متمركز باشد كه هزینه اسرائیل برای آمریكا را بالا ببرند. به عبارت دیگر اگر موضع اعراب مبتنی بر اعمال فشار بر آمریكا باشد و این البته الزاما به معنی رویارویی نظامی نیست من بر این باورم كه در این صورت آمریكا پی خواهد برد كه هزینه حمایت از اسرائیل بالا است ولی در طول سال های گذشته عملا آمریكا بهای حمایتش از اسرائیل را نپرداخته است.

●این بها چه چیزی است؟

مثلا اگر جهان عرب متقاعد شود كه آمریكا شایسته میانجیگری نیست...

دقیقا مقصودتان متقاعد شدن چه كسی است

توده های مردم.

آنها كه از قبل هم چنین باوری داشتند.

این باور اكنون افزایش یافته است.

ولی حكومت ها مشروعیت خود را از آمریكا می گیرند بنابراین چندان تفاوتی در مسئله ایجاد نمی شود.

اما به رغم این، دولت ها فشار مردمی را احساس می كنند و به همین دلیل بود كه دیدیم پس از موضع اولیه آنها در قبال حزب الله كه آن را به انجام ماجراجویی حساب نشده و نظیر آن متهم كردند، موضعشان تغییر یافت و بر تحرك خود در شورای امنیت افزودند. به عبارت دیگر آنها درد و التهاب مردم عادی را درك كردند و بنابراین دیگر نمی توانند به وضعیت خفت بار خویش و شتافتن به سوی آمریكا ادامه دهند.

ا●گر نتایج نهایی این جنگ چنانكه پیش بینی شده، حاصل شود ممكن است قواعد راهبردی روابط میان اعراب و اسرائیل را تغییر دهد؟

همه اینها بستگی به نظام های عربی دارد یعنی حزب الله و مقاومت خواه در فلسطین یا در لبنان ثابت كرد كه قادر است در برابر دشمن صهیونیستی كه دارای یكی از قدرتمندترین ارتش های دنیا است بایستد و به این ترتیب بسیاری از توهمات اسرائیل فرو ریخت یعنی توهم ایجاد دیوار حائل یا عقب نشینی یك جانبه و اموری از این قبیل همگی به خاطر موفقیت نیروهای مقاومت در تداوم مقاومت بی اعتبار شد زیرا ادامه مقاومت به خودی خود به معنی پیروزی است. دولت های عربی می توانند این پیروزی را به دستاوردهای سیاسی تبدیل كنند به شرطی كه از آن حمایت كنند.

در سخنرانی معروف اسرائیلی به نام «تسیفیا فلدان» كه در سی ام جولای در هاآرتص منتشر شد گفته شد كه بزرگترین ناكامی اسرائیل در این جنگ فقدان قدرت بازدارندگی آن بود و به همین دلیل دچار مصیبت و فاجعه شد. این فقدان قدرت بازدارندگی اسرائیل به چه معنا است در حالی كه اسرائیل در طول دوران گذشته با همین سلاح با اعراب رفتار می كرده است

بله این موضوع در تمام روزنامه های اسرائیل تكرار شد كه در نهایت امر هدف اصلی از این جنگ این بود كه اسرائیل پیش از این پیوسته بر قدرت بازدارندگی خودش تاكید می كرد ولی این بار نتوانست زیرا حزب الله توانست به مواضع آنها حمله و سربازان آنها را اسیر كند.

یعنی می گویید در اینجا ابتكار عمل در دست طرف دیگر بود و نه اسرائیل، در حالی كه پیش از این همواره این اسرائیل بود كه ابتكار عمل را در دست داشت و در هر اقدامی پیش دستی می كرد.

ترجمه: زهرا پویانفر


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.