جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روش تفهمی وبر


روش تفهمی وبر

علم و روش های علمی برای ماكس وبر فوق العاده مهم و ارزشمند هستند به گونه ای كه نیمی از افكار او را شامل می شوند

علم و روش های علمی برای ماكس وبر فوق العاده مهم و ارزشمند هستند به گونه ای كه نیمی از افكار او را شامل می شوند. از این بابت ماكس وبر درباره علم و یافته های علمی و همچنین روش های علمی بسیار سخت گیر است. او وظیفه یك استاد دانشگاه را با یك فعال سیاسی بسیار متفاوت می داند و به استاد حق اظهارنظر شخصی را نمی دهد: «استادان نیز مانند هر كس دیگر برای نشر افكار و آرمان های خود راه های دیگری هم دارند،... اما استاد نباید، در مقام استادی، خواهان به دست گرفتن رهبری و برافراشتن پرچمی باشد كه متعلق به دولتمردان و مصلحین است.» (وبر، ص۲۳) استاد، كلاس درس را برای علم بگذارد و انجمن ها، مطبوعات و غیره را برای فعالیت های دیگر (از قبیل سیاسی).

وبر دوباره سخت گیرانه می نویسد: «تنها چیزی كه روش شناسی، حق بیان آن را داعیه خود می داند این است كه روشن كند دسته ای از مسائل از نظر منطقی متفاوت از دسته ای دیگر هستند و اگر این ۲دسته در هر بحثی با هم مخلوط شوند، هر ۲طرف بحث دچار كژ فهمی متقابل خواهند شد. سخن دیگر روش شناسی این است كه بررسی دسته ای از این مسائل (مسائل تجربی)، با وسایلی كه علوم تجربی در اختیار دارد معنادار است. امابه كار بردن همین رویه درباره دسته دیگر (مسائل ارزشی) كاملاً غیرممكن است. (وبر، ص۶۳)

وبر هیچ گاه به قطعیت علمی اعتقاد نداشت: «عصری كه میوه درخت معرفت را چشیده باشد محكوم است بداند كه نمی تواند براساس نتایج تحلیل جهان، حتی كامل ترین تحلیل جهان، معنای جهان را دریابد، بلكه خود باید این معنا را بیافریند. و نیز باید بداند كه حاصل دانش تجربی روزافزون ما هرگز نمی تواند دیدگاه های كلی به زندگی و جهان باشد و هم این كه، والاترین آرمان ها - كه نیرومندترین قوه محركه ما هستند- فقط در مصاف با آرمان هایی دیگر شكل می گیرند كه برای دیگران همانقدر مقدس اند كه آرمان های ما برای ما.» (وبر، ص۹۶)

● روش تفهمی:

واحد تحلیل ماكس وبر فرد است. دلیلش نیز بر این پایه استوار شده است كه فقط فرد است كه قادر به انجام كنش «معنادار» اجتماعی است. «به لحاظ جامعه شناختی، چیزی به عنوان شخصیتی جمعی كه عمل می كند» وجود ندارد. وقتی در متنی جامعه شناختی به دولت،ملت، سازمان صنفی، خانواده یا یگان ارتشی، یا به جمع هایی مشابه اشاره می شود، منظور از آن صرفاً نوع خاصی از شكل گیری كنش های اجتماعی واقعی یا ممكن اشخاص منفرد است.» (فرانك پاركین، ص۲۲)

تحلیل ریمون آرون از جامعه شناسی تفهمی ماكس وبر یكی از تحلیل های ناب و اصیل است كه تا به امروز بهتر از آن نوشته نشده است. وی در كتاب جامع خود می نویسد: «از آنجا كه جامعه شناسی علم تفهمی كنش اجتماعی است، تفهم مستلزم درك معنایی است كه فاعل كنش برای رفتار خویش می پذیرد. پارتو منطق كنش ها را با استناد به شناخت های ناظر كنش می سنجید، در حالی كه هدف و منظور وبر عبارت است از تفهم معناداری كه هر فاعل رفتار به رفتار خاص خویش می دهد. (ریمون آرون، ص۲۱۱)

نگاه وبر به جامعه شناسی تفهمی نگاهی است كه رفتار عقلایی را با رفتار غیرعقلایی می سنجد. بدین معنی كه با مطالعه رفتار غیرعقلایی است كه انحراف از رفتار عقلایی شناخته می شود: «برای یك تحلیل علمی نوع شناختی، مناسب تر است كه هر رفتار غیرعقلایی را به عنوان انحرافی از كنش عقلایی خالص در نظر بگیریم. ابتدا تعیین كنیم كه در صورت عدم تأثیرگذاری عوامل غیرعقلایی، كنش افراد چگونه می بود. با مطرح كردن عناصر غیرعقلایی، می توان انحراف از روند فرض شده را بررسی نمود.» (اقتصاد و جامعه، ص۶)

ژولین فروند معتقد است كه: «وقتی وبر عنوان جامعه شناسی تفهمی را به كار می برد، به هیچ وجه قصدش این نیست كه برای تفهم، نسبت به تبیین، شرف بیشتری قائل شود، یا دیگر گرایش های جامعه شناسی را تخطئه كند، بلكه می خواهد منحصراً ناكافی بودنشان را كه گاهی تعمدی است، برنموده و تنگی برخی از دیدگاه ها را نشان دهد. جامعه شناسی تفهمی در معنایی كه چشم اندازهای نوینی به روی جامعه شناسی سنتی می گشاید تفهمی است.» (ژولین فروند، ص۹۹)

از آنجا كه وظیفه علم اجتماعی راه یافتن به فهم های ذهنی فرد برای رسیدن به انگیزه های كنش اجتماعی است، این عمل باید با آنچه علوم طبیعی به عهده دارد كاملاً متفاوت باشد. یكی از علت های مهم این تفاوت، درك رفتار فردی است. برای شناخت اشیاء كه ساكن و بی جان هستند، یا حتی سلول ها كه موجودات زنده هستند و سیارات كه در حال حركت، و به طور خلاصه هر چه غیرفرد انسانی است، مشاهده منتج به قانونی عام می شود. اما برای فهم و تحلیل رفتار فرد انسانی و حتی انجام آن احتیاج به انگیزه وجود دارد. اگر برای فردی انگیزه فهم رفتار دیگری و پاسخ متقابل به آن رفتار ایجاد نشود، هیچ تحلیل و فهمی امكانپذیر نمی باشد. یكی از وظایف مهم جامعه شناسی ماكس وبر شناخت این انگیزه ها است. انگیزه ها ابتدا در ذهن فرد معنا و هویت می یابد و سپس خود را با رفتاری به ظهور می رساند. به همین علت است كه هر فردی نظریه و تبیینی از رفتار خود دارد. هیچ شیئی و حیوانی از مفاهیمی همچون، سوسیالیسم، نبرد طبقاتی، قشربندی اجتماعی و... تبیین و فهمی ندارد و در او هیچ احساس یا تعقلی را برنمی انگیزاند. تنها فرد انسانی است كه براساس ذهنیت خود از آنها تعریف و برداشتی ارائه می دهد.

«امكان بازآفرینی ذهنی رفتار دیگری بی شك برای بداهت ویژه تفهم، مهم است، اما شرط مطلق یك تفسیر معنادار نیست.» (ژولین فروند، ص۱۰۷) «فهمیدن دیگران نه به معنای معذور داشتن دیگران است و نه این كه صرف فهمیدن دیدگاه دیگران، در اصل، به تأیید آن منجر می شود. بلكه بدین وسیله با سهولت و احتمال بیشتری به آگاهی از موضوعات و دلایل بازدارنده توافق نایل می شویم. (وبر، ص۳۷) وبر معتقد است كه معانی ذهنی سرچشمه ایجاد انگیزه ها و احساسات است. بر این معناست كه جامعه شناسی وبر را جامعه شناسی تفهمی نامیده اند. منظور از این روش تلاش مشاهده گر برای درك كنش اجتماعی از رهگذر پیوندی همدلانه با كنشگر است. روند كار به این صورت است كه پژوهشگر سعی می كند خود را با كنشگر و انگیزه های او یكی كند و سیر رفتار را از دید كنشگر نظاره كند، نه از دید خویش. با این روش است كه می توان خود را جای دیگری قرار داد. یا همان گفته ماكس وبر، لازم نیست قیصر باشیم تا قیصر را درك كنیم.

«مقصود از تفهم در اندیشه وبر به هیچ وجه نوعی استعداد اسرارآمیز، استعدادی خارج یا برتر از عقل یا ورای مشی منطقی علوم طبیعی نیست.» (ریمون آرون، ص۲۱۵)

روش تفهمی نیز خود به ۲نوع تقسیم می شود: یكی فهم مشاهده ای بی واسطه و دیگر فهم تبیینی. فهم مشاهده ای بی واسطه همان ارتباط رو در رو است. همان نفس به نفس است كه با هر تغییر حالتی در چهره (خوشحال یا ناراحت) می توانیم بفهمیم كه فرد رو به روی ما چگونه احوالی دارد. اما جامعه شناسی وبر سعی دارد از این فراتر رفته و به چرایی مسأله برسد. چرایی مسأله همان فهمی تبیینی است كه «برایان فی» آن را در قالب فلسفه اجتماعی چند فرهنگی به تفصیل توضیح داده است.

ژولین فروند در نقل قولی از وبر می نویسد: «ما علمی را جامعه شناسی می نامیم (و در همین معناست كه ما این واژه را در معانی بسیار گوناگون به كار خواهیم برد) كه می خواهد از راه تفسیر به فهم كردار اجتماعی نائل آمده و سپس به شیوه علی چگونگی گسترش و آثار مترتب بر این كردار را تبیین كند.» (ژولین فروند، ص۱۰۱) «هر كنشی در زنجیر انگیزه قابل دركی قرار گرفته كه درك آن می تواند به عنوان تبیین روند واقعی رفتار محسوب شود. بنابراین، در هر علمی كه به معنای ذهنی كنش توجه دارد، ارائه تبیین نیازمند احاطه بر تركیبی از معانی است كه فرآیند واقعی كنش قابل درك به آن تعلق دارد. آیا «چوب بر» كارش را برای مزد انجام می دهد، یا برای مصرف در فصل زمستان و یا برای سرگرمی. اما ممكن است او برای خلاصی از عصبانیت این كا را انجام دهد.» (اقتصاد و جامعه ص۹) با فهم تبیینی است كه پاسخ چرایی یك رفتاری داده می شود. به عبارتی كلی تر، فهم تبیینی با قرار دادن كنش مورد نظر در سلسله انگیزه های قابل دركی كه فهم آن ها را بتوان تبیینی از روند واقعی رفتار تلقی كرد به دست می آید. به بیانی دیگر، ما با قرار دادن كنش در زمینه معنایی وسیع تر به درك آن نایل می شویم. تنها با رجوع به چارچوب گسترده تری از شناخت است كه هرگونه كنش اجتماعی را می توان به درستی فهمید و توضیح داد. نكته بسیار مهمی كه ماكس وبر به آن توجه داشت این بود كه وی هیچ گاه تبیین را با فهم به پایان نمی رساند، بلكه آن را به ابزاری تبدیل می سازد برای ساخت فرضیه های محكم و ریشه دار تا با تأیید تجربی محكمی دقیق تر و علمی تر یابد.

وحید اسلام زاده

منابع:

فرانك پاركین، ماكس وبر، شهناز مسمی پرست، انتشارات ققنوس، پاییز سال،۱۳۸۴ چاپ اول.

ماكس وبر، روش شناسی علوم اجتماعی، حسن چاووشیان، انتشارات مركز، سال،۱۳۸۲ چاپ اول.

ژولین فروند، چامعه شناسی ماكس وبر، عبدالحسین نیك گهر، ناشر رایزن، سال،۱۳۶۸ چاپ دوم

لوئیس كوزر، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، محسن ثلاثی، انتشارات علمی، تابستان،۱۳۷۲ چاپ چهارم

ریمون آرون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، باقر پرهام، ناشر سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، آذرماه،۱۳۶۳ چاپ اول.

ماكس وبر، اقتصاد وجامعه، عباس منوچهری، ناشر انتشارات مولی، چاپ اول سال۱۳۷۴