یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

تاملی در مشارکت زنان به عنوان نیروی کار


تاملی در مشارکت زنان به عنوان نیروی کار

اشتغال زنان یکی از مولفه های موثر بر خانواده, جامعه و اقتصاد کشور است به طوری که برخی از پژوهشگران, افزایش اشتغال زنان در ایالات متحده آمریکا و تاثیرات اقتصادی اجتماعی آن را به فاصله کمی پس از جنگ جهانی دوم نقطه عطفی در اقتصاد آمریکا می دانند

اشتغال زنان یکی از مولفه‌های موثر بر خانواده، جامعه و اقتصاد کشور است؛ به طوری که برخی از پژوهشگران، افزایش اشتغال زنان در ایالات متحده آمریکا و تاثیرات اقتصادی_اجتماعی آن را به فاصله کمی پس از جنگ جهانی دوم نقطه عطفی در اقتصاد آمریکا می‌دانند.

همان طور که می‌دانیم، انگیزه برای مشارکت به عنوان نیروی کار و افزایش رفاه، تمایل افراد به ارتقای سطح تحصیلات را افزایش می‌دهد. به این ترتیب اشتغال زنان می‌تواند تاثیرات مثبتی را بر زنان و خانواده بگذارد. تلاش می‌کنیم تا در این مقاله تاثیرات اشتغال زنان بر اقتصاد و جامعه را مورد بررسی قرار دهیم.

● تحولات اجتماعی و اقتصادی و تاثیر آن بر اشتغال زنان

با نگاهی به تاریخ متوجه می‌شویم که در جوامع گوناگون، نوع مشاغل و کارهایی که زنان در گذشته به آن می‌پرداختند، با مشاغل و تکالیفی که امروزه درصدد انجام هستند، کاملا متفاوت است. مثلا در سال ۱۹۸۸ میلادی ۷۱ درصد از زنان در ترکیه به انجام کارهای خانه و کشاورزی بدون دریافت دستمزد می‌پرداختند. تحصیلات پایین، مردسالاری حاکم بر جامعه و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی از جمله دلایل تقسیم کار به شیوه سنتی بود. امروزه با افزایش سطح تحصیلات، اهمیت روزافزون «سرمایه انسانی»، توسعه اقتصادی و دگرگونی در باورهای جوامع مختلف شاهد حضور زنان در مشاغل گوناگون و تغییر «نظام تقسیم کار» در خانواده‌ها هستیم؛ به طوری که در سال ۲۰۰۶ میلادی از میزان زنان شاغل بدون دستمزد در ترکیه ۴۶ درصد کاسته شد.

در ایران نیز، قانون‌گذار با تصویب مقررات مختلف در زمینه روابط مالی زوجین و الزام زوج به پرداخت «نفقه» و دستمزد کارهایی که زوجه در خانه انجام می‌دهد تلاش نموده است تا «تبعیض در بازار کار» و فقدان منبع درآمدی برای اکثریت زنان را تا حدودی کاهش دهد؛ اما حضور پر‌رنگ زنان در دانشگاه‌ها و افزایش سن ازدواج زنان، به صورت ضمنی علاقه و انگیزه بالای آنها به استقلال مالی و اشتغال در خارج از خانه را نشان می‌دهد و این مساله به خودی خود موجب برخورداری از جایگاه ارزشمند توام با آزادی بیشتری برای زنان تحصیلکرده شده است.

● چرا مشارکت زنان در بازار کار مهم است؟

یکی از اهداف دولت‌ها تحکیم بنیان خانواده و کاهش آمار طلاق است. قانون‌گذاران بسیاری از کشورها با علم به «اثرات خارجی منفی» طلاق چون فقر زنان، کاهش شانس آنها برای ازدواج مجدد، دامن زدن به پدیده کار کودکان و... اقدام به وضع مقررات سختگیرانه در رابطه با طلاق زوجین نمودند؛ اما رفته رفته و با آشکار شدن ناکارآمدی این راهکار، دولت‌ها کوشیدند تا از یک طرف به سمت مقررات‌زدایی و تسهیل طلاق بروند و از طرف دیگر با تلاش برای کاهش اثرات خارجی منفی طلاق، بسترهای افزایش تعداد ازدواج‌های موفق را فراهم سازند.

همچنین دولت‌ها تلاش کردند تا با ارتقای آموزش، افزایش اشتغال زنان و بهبود استقلال مالی آنها، وضعیت اقتصادی آنان را ارتقا دهند. به عنوان نمونه یکی از اهداف دولت ترکیه برای توسعه اشتغال زنان، افزایش استقلال مالی آنان است که می‌تواند منجر به افزایش «اعتماد به نفس» و «پایگاه اجتماعی» زنان شود. دولت ترکیه در نظر دارد تا سال ۲۰۱۳ میلادی سطح مشارکت زنان در بازار کار را به ۶/۲۹ درصد برساند. به این منظور دولت، سیاست‌های توسعه آموزش، افزایش اشتغال «نیروی فعال» جامعه و تسهیل دستیابی به بازار کار را در نظر گرفته است.

در مجموع می‌توان این‌طور گفت که یکی از مهم‌ترین اثرات مثبت مشارکت زنان به عنوان نیروی کار، کاهش فقر است. زیرا زنان شاغل دارای منبع درآمدی مستقل از خانواده خود می‌باشند و وابستگی مالی چندانی به شوهر خود نخواهند داشت بنابراین با وقوع حوادث ناخواسته چون مرگ همسر، با ریسک فقر روبه‌رو نمی‌شوند و حتی فرزندان خانواده نیز می‌توانند به درآمد مادر اتکا نمایند؛ همچنان که تجربه جهانی ثابت کرده است، برابری اقتصادی زنان و مردان منجر به کاهش فقر و تولید ناخالص داخلی بالاتر می‌گردد.

از سوی دیگر اشتغال زنان متاهل، می‌تواند از طریق افزایش مجموع درآمد خانوار، منجر به افزایش استاندارد زندگی مشترک گردد. همچنین اشتغال زنان می‌تواند مشوق انگیزه همسرانشان جهت یافتن شغل متناسب با خانواده و سطح تحصیلات خود باشد.

در مقابل کاهش اشتغال زنان می‌تواند هم برای خانواده و هم برای جامعه هزینه‌هایی داشته باشد؛ از یک سو جامعه اقدام به سرمایه‌گذاری‌های گسترده در آموزش نموده و زنان با بهره‌مندی از آموزش به امید ارتقای پایگاه اجتماعی و درآمدی خود از این امکانات اموزشی استفاده کرده‌اند، و از سوی دیگر «سال‌های عمر» به عنوان یکی از منابع کمیاب زندگی انسان‌ها، به آموزش اختصاص یافته است. به این ترتیب در صورت کاهش اشتغال زنان، «نرخ بازگشت» حجم بالای سرمایه‌گذاری صورت‌گرفته برای آموزش آنان، روندی نزولی خواهد گرفت.

همچنین مطالعات نشان داده است که زنان تحصیلکرده نسبت به دیگران بیشتر به تحصیلات و بهداشت کودکان خود توجه می‌کنند. به عبارت دیگر فرزندان مادران تحصیلکرده، تمایل بیشتری به آموزش و تحصیلات دارند و چنین مادرانی نیز فرصت‌های تحصیلاتی بیشتری را برای فرزندان خود فراهم می‌آورند.

● عوامل موثر بر فعالیت اقتصادی زنان

نخستین مولفه تاثیرگذار بر اشتغال زنان، به سطح تحصیلات و آموزش آنها مربوط می‌شود؛ به طوری که افزایش سطح تحصیلات به ویژه در مناطق شهری، می‌تواند به افزایش محسوس سطح مشارکت زنان در فعالیت‌های اجتماعی بینجامد. بنابراین افزایش سطح تحصیلات زنان در ایران می‌تواند هم به نوعی فرصت باشد و هم تهدید. فرصت از این جهت که دولت می‌تواند با آزادسازی اقتصاد و تصویب مقررات کارآمد از سرمایه انسانی (human capital) افراد تحصیلکرده جهت آبادانی و رشد اقتصادی کشور استفاده نماید و تهدید است از این حیث که عدم ایجاد بسترهای اقتصادی و زیرساخت‌های لازم منجر به اتلاف منابع می‌گردد و با عدم استفاده از «مهارت‌های اکتسابی» شاهد سیر نزولی سرمایه انسانی خواهیم بود.

از دیگر عوامل موثر بر اشتغال زنان، وجود فرزند است. در صورتی که خانوادهای دارای فرزند(ان) باشد قابل انتظار است که مادر خانواده اغلب از فرصت‌های شغلی چشم‌پوشی کند و به وظایف مادری خود بپردازد.

باید خاطر نشان کرد که برخی از کشورها برای مقابله با این مساله اقدام به اعطای مرخصی‌های بیشتر به زنان (مرخصی دوران بارداری و مراقبت از کودک) و پرداخت یارانه جهت مراقبت از کودکان یا ایجاد مهدهایی برای نگهداری از فرزندان نموده‌اند.

به عنوان نمونه در سوئد از سال ۱۹۵۵میلادی اعطای مرخصی به مادر از سوی قانون‌گذار رسمیت یافت و در سال ۱۹۷۴ میلادی این مرخصی به پدران نیز تسری پیدا کرد. همچنین فرآیند بازار کار به خوبی نشان می‌دهد که علاقه زیادی مبنی بر اشتغال زنان وجود دارد؛ به طوری که راهکار شغل پاره‌وقت را برای زنان متاهل و دارای فرزند در نظر گرفته است تا با وظایف مرتبط با مادری بیشترین سازگاری را داشته باشد.

ساعات کار نیز از دیگر مولفه‌های موثر بر اشتغال زنان محسوب می‌شود؛ به طوری که وجود مشاغل پاره وقت در اقتصاد یک کشور می‌تواند به افزایش مشارکت زنان منجر شود. به عنوان نمونه ازدیاد مشاغل پاره وقت در ژاپن و استرالیا به افزایش اشتغال زنان منجر شده است و کاهش مشاغل پاره وقت در ایالات متحده آمریکا و کانادا از جمله دلایل نوسانات میزان مشارکت زنان در بازار کار است.

● جمع‌بندی

باید خاطرنشان کرد که مطابق آمار سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) _ که دربرگیرنده ۲۰ اقتصاد بزرگ دنیا است_ در کشورهای عضو این سازمان، بخش خدمات بیشترین جاذبه را برای زنان دارد. بنابراین توسعه این بخش می‌تواند باعث افزایش میزان اشتغال زنان گردد. به نظر می‌رسد مشاغل موجود در بخش خدمات و ارائه آنها به صورت پاره‌وقت، با مسوولیت‌های سنتی مرتبط با خانواده (نگهداری از فرزندان و انجام کارهای خانه) بیشترین سازش را دارد. به نظر می‌رسد گسترش مشاغل مرتبط با بخش خدمات در ایران نیز، می‌تواند افزایش مشارکت زنان در بازار کار را به همراه داشته باشد، بدون آنکه به وظایف آنها در محیط خانواده آسیبی وارد سازد.

لازم به یادآوری است که افزایش سطح تحصیلات زنان و مشارکت آنان به عنوان نیروی کار حرفه‌ای، می‌تواند منجر به افزایش میزان مَهریه زنان، افزایش سن ازدواج (به عنوان نمونه میانگین سن ازدواج برای دختران در ایران سال ۱۳۸۸، ۲۲ سال بود) و تمایل به داشتنِ فرزندان کمتر شود که دولت چندان نظر مثبتی به آن ندارد و لذا این موارد را می‌توان جنبه منفی افزایش مشارکت زنان در بازار کار در نظر گرفت.

اما در مجموع، با توجه به روند رو به فزونی ورود دختران به دانشگاه‌ها و حضور آنها در بازار کار، نیازمند مطالعه عمیق و همه‌جانبه در زمینه حقوق زنان و مقررات مرتبط با تشکیل خانواده هستیم. برای مثال به نظر می‌رسد اصلاح برخی از مقررات در زمینه مهریه و نیز اعطای حقوق بیشتر به زنان از جمله حق طلاق، از ملزومات بدیهی حل این مسائل به حساب می‌آید؛ زیرا ممانعت از اشتغال زنان در یک اقتصاد مبتنی بر مکانیسم بازار که به دنبال دستیابی به اقتصادی شکوفا و پویا است، امری دور از ذهن به شمار می‌رود.

متین پدرام