چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
یک مشت گلبرگ بر جاده زندگی
رهگذر به دشت پر از گلبرگها چشم دوخت. راه پر از گلبرگهای رنگی شده بود. لبخندی از روی رضایت بر لبهایش نشست. چگونه میشد این همه زیبایی را دید و خرسند نشد.
رهگذر هر چه به جلوتر میرفت، بیشتر در عطر گل و جشن رنگ غوطهور میشد. وقتی در میانه راه رهگذر به پنجرهای آهنی رسید، برای یک لحظه ایستاد. تابلوی زندگیاش با این پنجره آهنی و پر از زنگ و بیرنگی نازیبا میشد.
لحظهای به فکر فرو رفت، یاس وجودش را پر کرد وقتی نسیم گلبرگی را روی موهای پریشانش نشانید، به باور زندگی رسید.
دستهایش سبد سبد گلبرگهای زیبا را نثار دریچه آهنی کردند. حالا تابلوی زندگیاش زیباتر از لحظهای شده بود که پنجرهای نداشت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست