جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بچه های طلاق


بچه های طلاق

آمار رشد طلاق د رایران هشدار دهنده است اگر این روند ادامه یابد كه همه چیز نشانگر ادامه آن است – در آینده ای نه چندان دور جامعه با معضل جدیدی روبه رو خواهد شد یعنی نسلی از كودكان – كه تعدادشان نیز اندك نیست و پدران و مادرانشان از هم جدا شده اند

آمار رشد طلاق د رایران هشدار دهنده است. اگر این روند ادامه یابد - كه همه چیز نشانگر ادامه آن است – در آینده ای نه چندان دور جامعه با معضل جدیدی روبه رو خواهد شد. یعنی نسلی از كودكان – كه تعدادشان نیز اندك نیست - و پدران و مادرانشان از هم جدا شده اند.

در كشور آلمان از هر سه ازدواج یك ازدواج به جدایی می انجامد (دوسوم درخواست های طلاق به وسیله ی زنان داده می شود). علاوه بر كودكانی كه حاصل این ازدواج های ناموفق هستند تعداد زیادی كودك نیز وجود دارند كه پدر و مادر آن ها هرگز به طور قانونی با یكدیگر ازدواج نكرده اند.

مشكل اینگونه كودكان سال هاست كه د رجوامع صنعتی و از جمله آلمان شناخته شده است و این جوامع راه حل های ویژه خود را نیز یافته‌اند. اما كشور ما به هیچ وجه آمادگی مقابله با این معضل از گرد راه رسیده را ندارد. كتابی را كه در دست دارید حاصل كار یك گروه تحقیقی است كه زیر نظر پروفسور فقنالیس (رئیس انستیتو پیش بینی و تحقیقات خانواده، به فعالیت مشغول بوده است. دیگر اعضای این كمیسیون عبارتند از اوكریش لینج – دولورش گروسی – دكتر گیزلاملر – دكتر فلوریان مرتسلریانتكه – دكتر تركوت‌شال – این گروه جزوه ای تهیه نمود كه حاصل مطالعه و تجربه عملی افراد فوق الذكر بود.

این كار تحقیقی سپس برای همه قاضی های دادگاه های خانواده، وكلای دادگاه های خانواده، مسئولین ادارات جوانان و نیز خانواده هایی كه از هم جدا شده بودند فرستاده شد و نظریات و انتقادات همه آنان جمع آوری گردید. حاصل این كار عظیم كتابی است كه اینك در اختیار شماست.

لازم به یادآوری است كه در كشور آلمان در هر شهر اداره ای وجود دارد كه اداره جوانان نامیده می‌شود. هرگاه زوجی كه دارای فرزند هستند درخواست طلاق را به دادگاه خانواده بدهند؛ قاضی در ابتدا پرونده را به اداره جوانان می فرستد. مددكاران اداره جوانان با پدر و مادر و نیز كوذكان تماس گرفته و با آنان صحبت می‌كنند. در ضمن از محل زندگی كودكان، اتاق و چگونگی وضعیت مدرسه آنان اطلاع حاصل می كنند و سپس نتیجه را در گزارشی به قاضی اطلاع می دهند.

رای قاضی در این مورد كه فرزند و یا فرزندان با كدام یك از والدین باید زندگی كنند پیش از همه چیز به دو مساله ی مهم بستگی دارد :

۱ – گزارش مددكار اداره جوانان

۲ – گفت و گوی مضوری قاضی با كودكان (بالاتر از هفت سال)

در مجموع شناخت مشكلات طلاق و شیوه حل آن در جوامع صنعتی روحیه و آداب و رفتاری را ایجاد نموده است كه از آن می توان تحت عنوان «فرهنگ طلاق» نام برد. ایجاد موسسات دولتی جهت رسیدگی به وضع كودكانی كه پدر و مادر آنان از یكدیگر جدا شده اند و نیز تلاش در جهت پی‌ریزی پایه‌های فرهنگ طلاق در كشورمان امری ضروری است كه تاخیر در آن می تواند زیان‌های مهلكی به آینده كشور و نیز به جامعه بزند. ترجمه‌ی كتاب كوششی است در این جهت، امید است كه سودمند باشد.

د راین گزارش چگونگی برخورد كودكان و نوجوانان با جدایی والدین خود و اقدامات پدر و مادر برای كمك به آنان به گونه ای اساسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. ممكن است در این نوشته به مساله‌ی خاصی كه نقش مهمی در خانواده‌ی شما ایفا می‌كند بسیار كم یا كوتاه توجه شده باشد، اما هدف پاسخگویی كامل به تمامی پرسش های غالبآ مطرح نیست بلكه عمدتا برخورد با مساله از دیدگاه كودكان و نوجوانان و خواست ها و نیازهای آنان صورت گرفته است.

در حین خواندن این گزارش احتمال دارد این احساس به شما دست بدهد كه از شما خواسته شده است كه یك پدر و مادر ایده آل و در حد كمال باشید و هر چیز را درست در جای خود انجام دهید. اعتماد به نفس خود را از دست ندهید. مطالب گزارش را به عنوان پیشنهاد تلقی كنید و بكوشید تا به كمك یكی از مددكاران اجتماعی و یا كارشناسان امور خانواده، برای مشكلات خاص خود راه حلی پیدا كنید.

در شرایط جدایی و پس از آن بزرگ ترین كمك شما به فرزندانتان این است كه صرف نظر از این كه حق سرپرستی آن ها را دارید یا ندارید به عنوان پدر و مادر همچنان در دسترس آنان قرار داشته باشید. فرزند شما حق ارتباط با پدر و مادر یعنی هر دو بخش از والدین را دارد و به هر دو بخش نیاز دارد. نهایت تلاش خود را بنمایید تا فرزند شما هر دو را به عنوان پدر و مادر در كنار خود داشته باشد.

اگرچه رنجش ها و آزردگی ها ممكن است پذیرش دیگری را به عنوان پدر و مادر در فرزند مشترك دشوار سازد، اما بدانید كه كودكان تنها زمانی توان تحمل جدایی پدر و مادر را دارند كه همكاری دو طرف و سهیم شدن پدر و مادر در سرپرستی و تربیت آنان ادامه پیدا كند و این كه كدامیك حق سرپرستی یا حق دیدار را دارند خللی در این اصل ایجاد نمی‌كند، به تدریج و با گذشت زمان از شدت درگیری‌ها و رنجش ها كاسته شده و گفت و گو در باره ی موضوعات عمده و اساسی میان پدر و مادر جداشده امكان پذیر می‌شود، به ویژه وقتی پای فرزند یا فرزندان مشترك در میان باشد

●گفت و گو با فرزندان

فروپاشی خانواده برای فرزندان شما هم یك تجربه محسوب می‌شود : تجربه گسست و جدایی. بكوشید بدون متهم كردن طرف مقابل حتی الامكان به گونه ای روشن با فرزندانتان گفت و گو و صحبت كنید. بیان مطلب و چگونگی آن به سن و سال كودكان بستگی دارد. بسیاری از والدین بر این باورند كه چون كودكان موضوع را نمی فهمند. لزومی به دادن توضیح و گفت‌وگو در این باره نیست. اما تجربه نشان می دهد كه واكنش كودكانی كه توضیحی دریافت نكرده‌اند در مقابل جدایی بسیار شدیدتر است. آن ها بدون این كه متوجه شوید و بدون دخالت شما از مدت ها پیش شاهد تشنج و درگیری‌های فی مابین شما بوده اند و این حق آن هاست كه پدر و مادر در حضورشان مسایل را آشكارا مطرح و بیان كنند.

مساله این نیست كه كودكان باید بتوانند میان تمام عواملی كه به جدایی منجر شده اند ارتباط منطقی برقرار سازند، بلكه آنان باید بتوانند در این باره با توجه به سن و سال خود مساله را تجربه كنند و پرسش‌های خود را مطرح نمایند.

برای كودكانتان توضیح دهید كه در آینده چه تغییراتی صورت خواهد گرفت و چه قواعد و مقرارت تازه ایی مابین شما توافق شده است آنچه را هم تغییر نخواهد كرد برایشان توضیح دهید، برای نمونه اتاق‌شان، مهد كودك شان و نیز ملاقات و دیدار با پدر بزرگ و مادر بزرگ و مانند آن.

به آن ها امكان بدهید تا بگویند كه چه احساسی نسبت به دعواهای خانگی دارند و چه چیزی را آرزو می كنند.

البته، بدیهی است كه با یك بار گفت‌وگو همه این مطالب به سرانجام نمی‌رسد و لازم است تكرار كرد و شاید هر بار از نو آغاز نمود. در ضمن با تغییر در رشد و سن كودكان نیز پرسش های آن ها ممكن است تغییر كند و در هر گفت و گو بر سر یك موضوع ممكن است برداشت ها و دیدگاه های مختلفی مطرح شود.

این گفت و گوها برای شما دشوار خواهد بود به ویژه اگر هنوز جدایی را هضم نكرده و هنوز با تغییرات روزمره زندگی و مسایل ناشی از جدایی انطباق پیدا نكرده باشید. ممكن است نسبت به طرف مقابل خود كه به گمان شما مسبب تمامی این مصیبت ها است خشم و نفرت زیادی احساس كنید، لذا در چنین حالتی بسیار دشوار خواهد بود كه خود را هم شریك جرم بدانید و در صدد برآیید كه مصیبت ها و خشم فرزندانتان را كه ناشی از جدایی است حل كنید.

هرگاه هر دو طرف موفق شوید كه با تمام احساس آزردگی و رنجشی كه دارید در مورد جدایی موضع درستی اتخاذ كنید، آنگاه خواهید توانست در رفع مشكلات ناشی از این تغییرات اساسی هم موفق شوید.

●واكنش فرزندان

در رابطه با جدایی والدین، فرزندان واكنش نشان می دهند، طلاق در درجه نخست نتیجه در گیری های بزرگسالان است و كودكان به صورت ناخواسته وارد آن می شوند. هرچه كودك كم سن و سال تر باشد، دامنه دریافت‌ها و دنیایی تجربه هایش به همان اندازه محدودتر است.

او خانواده خود را با همه كمبودهایی كه از نظر بزرگسالان دارد بهترین مكان تصور می كند. این خانواده در كنار ناملایماتش برای او خوشبختی بسیاری در بر دارد.

البته، كودكان با یكدیگر تفاوت دارند. خانواده هایی هم كه طلاق را تجربه می‌كنند با یكدیگر متفاوت‌اند. هر كودك بر اساس شرایط زندگی خود واكنش نشان خواهد داد. پسران، به وضوح و در مقایسه با دختران، واكنش‌هایی برای جلب ترحم انجام می‌دهند، اما واكنش دختران اغلب عاقلانه تر است و چون واكنش دختران برای اطرافیانشان مزاحمتی ایجاد نمی كند، مورد توجه قرار نمی‌گیرد و اغلب فراموش می‌شود كه پسرها و دخترها به یك اندازه رنج می‌برند و تنها نحوه‌ی بروز احساساتشان فرق می كند. با وجود تمام تفاوت های فردی، در تمام كودكان، متناسب با سن و سالشان رفتارهای تقریبآ یكسانی مشاهده می‌شود. عكس العمل كودكان خردسال اغلب با ترس و بی خوابی همراه است. آنان دچار سردرگمی شده و حالت تهاجمی به خود می گیرند و معمولآ در روند رشد و تكامل خود نیز گام هایی به عقب برمی‌دارند. به عنوان نمونه پاره ای از آنان جای خود را دوباره خیس می كنند در حالی كه مدت ها پیش این مرحله را پشت سر گذاشته‌اند. در كودكانی كه در مرحله مهد كودك قرار دارند نیز رفتار مشابهی دیده می شود.

احساس انزوا و اندوه در آنان مشهود است. از آن جایی كه كودكان در این سن و سال هنوز خود را در مركز جهان اطراف خود احساس می كنند اغلب دیده می شود كه علت ترك پدر و مادر را در وجود خودشان جست و جو می كنند و خود را مقصر می پندارند.

سنین دبستان آغاز درك بهتری از مساله ی جدایی است، اگرچه درك مطلب و احساسات كودك دو مقوله ی متفاوتند. جدایی موجب ایجاد اندوه، احساس بی پناهی و خشم در كودك می شود. برخی از آنان حتا از دوستان، همكلاسی ها، آموزگاران و همسایگان خجالت می كشند. بنابراین افت تحصیلی و انجام حركاتی برای جلب توجه دیگران در این شرایط امری غیرعادی به نظر نمی رسد .

كودكانی كه سن بیشتری دارند، نسبت به پدر و مادر غمخواری بیشتری از خود نشان می دهند و داوطلبانه مسئولیت هایی را بر عهده می گیرند كه هنوز برای آن خیلی كوچك هستند. رسیدگی به كارهای خانه، مواطبت از خواهر و برادر كوچكتر و حتا تلاش در جهت فراهم كردن وسایل آسایش پدر و مادر از این جمله اند.

اغلب رفتار این كودكان توجه كسی را به خود جلب نمی كند و این خطر وجود دارد كه رابطه‌ی آن ها با هم سن و سال‌هایشان قطع شود و یا در پرداختن به كارهای مورد علاقه خود كوتاهی كنند.

نوجوانان با واكنش‌های متضاد خود اغلب موجب سردرگمی اطرافیان می‌شوند. بچه های بزرگ تر در موقعیتی هستند كه مشكلات والدین را درك و پس از مدتی با جدیت تمام در حل مشكلات والدین دخالت و شركت می‌كنند. به عبارت دیگر آنان در پیدا كردن راه حل‌های عملی فعالانه شركت می‌جویند. از طرف دیگر، واكنش آن‌ها نسبت به از دست دادن خانواده، اغلب تند و غیرمترقبه است. اگر، نوجوانان در این موقعیت بخواهند روند جدا شدن از خانواده را شروع كنند، جدایی پدر و مادر ممكن است این كار را برایشان دشوار سازد، زیرا آن ها را درگیر مشكلات و مسایل خانوادگی می‌كند در عین حال ممكن است جدا شدن آن ها از خانواده با درگیری های شدید همراه شود. بسیاری از كسانی كه در نوجوانی تجربه طلاق پدر و مادر خود را پشت سر گذاشته اند می گویند كه آنان به ناگزیر بسیار سریع تر از آنچه كه خود می خواستند بزرگ شدند.

برگردان سیامك طاهری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.