پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
هر لحظه بزرگتر مینمود
● یادداشتی پیرامون همایون شجریان
سالیانی است که کسی امکان هماوردی با محمدرضا شجریان را نداشته است. البته این حُسن نیست که همه چیز به شجریان ختم شود و هر چه نوا و آواز خوب است را تنها از زبان وی بشنویم. مایه تأسف است که هنوز بگوییم شجریان! زیرا اگر شجریان نباشد و نبود واقعاً فکر کردهایم که ما چه باید میکردیم؟ به لحاظ منطقی هم شجریان حرف اول و آخر را در آواز میزند. ولی گفتیم باید به آینده اندیشید.
که اگر شجریان روزی بازنشسته شود چه کنیم. دوم اینکه همه ذائقهها که به یکسو و به یک نفر که ختم نمیشود. شاید روی کاغذ شجریان بهترین است، اما موسیقی چیزی است که با احساس و ذائقه روبرو است و همه چیز را کاغذ و متر و معیارهای کاغذی تعیین نمیکند. بنابراین باید به فکر تنوع ذائقه و امکان حیات آن ها در آینده و اساساً تنوعدهی به فضای آواز هم باشیم.
نمیتوانیم همه را دعوت به صدای یک خواننده (تنها یک خواننده) کنیم. اساساً ذات هنر بر تنوعطلبی، تنوعدهی و تنوع شنیداری رغم میخورد.
در حال حاضر جریان آواز هم طوری شده که غیر از شجریان و شاید [به سختی] یکی و دو نفر دیگر، چنگی به دل نمیزند.
شجریان چند نسل شاگرد داشته است. یک نسل کسانی بودند که در حفظ و اشاعه و ... به سراغ وی میآمدند و عمدتاً افرادی بودند که همسن و یا حتی از سن وی بالاتر بودند. در همان زمان شجریان بیش از اینکه به فکر آموزش و تعلیم دادههای خود بود، بیشتر به فکر فراگیری از داده و یافتههای دیگران بود. نسل بعدی هم افرادی بودند که در سالهای ۵۶ ۵۸ به وی مراجعه میکردند (نظیر خانم پریسا و هنگامه اخوان).
شاید آن زمان آغاز آموزشهای آوازی وی به طور جدی بود. نسل بعدی نیز از سال ۵۸ آغاز و تا اواسط دهه ۶۰ رغم میخورد - ناظری، رستمیان، جهاندار، مهرعلی، رفعتی .... سرآمد آن بودند که تنها جهاندار بود که پا به پای تعلیمات استاد و دوستش (بقول شجریان) حرکت کرد. شجریان وی را خوانندهای با آینده و آتیهدار قلمداد میکرد که هر جا مینشست، وی را ادامهدهنده راه و پرچمدار (باز بقول خودش) میدانست. حتی تا آنجا پیش رفت که چندین کنسرت به همراه وی در ایران و اروپا و آمریکا برگزار کرد.
طولی نکشید که وی دولت مستعجل شد. نسل بعدی بین فاصلهای اوائل دهه شصت تا ۷۰ بودند که نخبگان آن افتخاری، بسطامی، همایون شجریان، نوربخش و ... بودند. وی بسیار به کار نوربخش اعتقاد داشت و همواره وی را خوانندهای خلاق، با هوشی سرشار میخواند. گذشت زمان شاید ۱۶ سال فرصت خوبی برای عرض اندام وی بود که بدرخشد و چشمها را خیره کند. اما کمتر شنیده شده که افراد متوسط و یا حتی متخصص سخنی از شگفتیهای وی بگویند (ایشان در حال حاضر سه نوار با گروه استاد پایور و مشکاتیان (عارف) و شهنازی داده است).
شجریان همواره معتقد بوده که من به خوانندهای اعتقاد دارم که از روز نخست تا دوره عالی را پیش من بگذراند.
عدم اعتقاد بسیار جدی و شاید عدم تأکید وی بر خوانندگان نسلهای مختلف شاگردانش همین نکته باشد. اما همواره میگفت که دو نفر هستند که از بچهگی و از ابتدایی ترین سطح نزد من ظرایف آواز را فراگرفتهاند، بدون اینکه تفکرات و پیش دادههای آوازی سنتها و تفکرات دیگر اساتید را داشته باشند.
یکی همایون و دیگری سینا سرلک است. سینا البته از سن ده سالگی تا همین ایام (که ۲۶ ساله است) نزد شجریان به طور مستمر و پراکنده پیش وی بوده، اما هنوز با وجود عرضه چند کار با ارکسترهای کوچک و بزرگ (ارکستر سمفونیک، ملل، ارکستر ملی و ...) کسی مایهای از وی ندیده است.
مشکلی که عمده شاگردان شجریان داشته باشند، تقلید است چیزی که خود استاد هم مستقیم و غیر مستقیم به آن اشاره میکند. تقلید تا به آنجا پیش رفته که در نحوه صدادهی و فرم صورت و لب و ... به تقلید از شجریان میپردازند و برخی از شاگردان شجریان که اساساً صداهای یکسان و حتی یکنواخت دارند احساس میشود خاستگاه آنها یکی است.
اما به همایون که دقیق میشوی میبنیم که وی خودش است . هیچ ادا و اصول و افه در نمیآورد خودش هست و خودش؛ وقتی میخواند استقلال و شخصیت خود را دارد. وقتی میخواند با وجود اشتراک با مؤلفههای پدر، ولی خودش هست خودش. در این قافله بازار تقلید و تقلید وی کار خودش را میکند. ادا در نمیآورد. احساس و حالت خود را دارد. برخی مواقع چیزهایی از وی شنیده میشود که تنها در وجود متشخص و مستقل وی میتوان آن را دید. نه در جای دیگر. حتی بدون نام پدر هم قابلیت بروز و خودنمایی را دارد و اساسا داشته، دیدهایم که بدون نام پدر هم چشمها را خیره کرده است.
غیر از تکنیکهای موجود در آواز وی حالت و احساس در همایون وجهی بارز است. آواز را پر احساس و پر حالت میخواند. در کنسرتهایی که از وی دیدم و شنیدم به خصوص آوازهای متأخر وی همراه با پدر خیلی پر احساس و طراوت و تازهگی داشت و اصلاً تصنع در کار وی نبود.
همایون شاید از معدود خوانندگانی باشد که برای خارج کردن صدا به سینه و هنجره و سر و صورت خود فشار نمیآورد (بحثهای که حول و حوش صداسازی مطرح شده، موجب شائبههایی در مورد خارج کردن صدا حتی از پیشانی شده!!!!) وی با وجود نواختن تمبک همراه آواز بسیار نرم و راحت آواز میخواند.
یکبار پزشکی که از قضا موسیقیدان حرفهای هم بود و فرمهای اپرا را خوب میشناخت می گفت ببینید این پاوراتی ۲ ساعت اپرا می خواند هیچ کدام از عضلات مربوبط به صداسازی وی تکان نمیخورد در حالی که در ایران یک خواننده حرفهای به محض خروج صدای یک نتی رگ و پیاش به هم ریزد ریسمان و سیاه و سفیدش در هم می تابد. هنوز درآمد نزده رنگهای متفاوت بر چهرهاش نقش می بندد... .
اما همایون خیلی راحت مینوازند و در همان حال میخواند حتی برخی ضربیها سخت و تصانیفی که جملات سختی دارد را خوب ادا می کند، که گویش ان حتی برای خوانندهای حرفهای هم دشوار است.
همایون از جمله معدود خوانندگانی است که آهنگساز خوبی نیز هست چند آهنگ بیکلام و با کلام وی نشانه ذوق وی در آهنگسازی است. ضمن اینکه این ذوق در کلام وی نمودار است. ترکیب سازیهای بدیع وی در آواز نمونهای است که خوانندگان امروزی کمتر آن را دارا هستند. همایون به دادههای پدر و ردیف آوازی بسنده نکرد، بلکه با ذوق سرشار آهنگسازی که دارد آواز کلیشهای تحویل نمیدهد. ضمن اینکه در اینجا باید از نرمشهای موزون وی در آواز و ضربی نیز یاد کنیم که حسی جذاب را در مخاطب ایجاد میکند.
کمتر دیده شده که همایون نت و یا گوشهای را فالش بخواند زیرا که در این سن حسابی پخته شده است. چند ساز را به خوبی می نوازد کمانچه، تمبک و حتی سنتور که هر کدام را از متوسط به خوب مینوازند. ضمن اینکه نوازنده ای صحنه ای است بیش از ۱۰۰ کنسرت را نواخته و خوانده که حسابی وی را آبدیده کرده است.
همایون می گوید هر کنسرتی برای من درسی بوده و است. این مطلب مهمی است که وی همواره به دنبال تجربه کردن است. بقول استاد شجریان کسی است که پیش از اینکه بخواند به تمام ظرایف و پیرامون آواز خود فکر میکند . بعد از اثر هم باز به اثر خود گوش میکند. بالاخره همایون خیلی جدی است. خود استاد شجریان تعریف می کرد. همایون همواره ساز می زد کمتر میشد که همخوانی کند، چندان ضرورتی به این کار نبود. تا اینکه یکبار همزمانی بین کنسرت بسیار مهمی و عمل جراحی من صورت گرفت.
امکان لغو هیچ کدام هم نبود. کمتر شده بود همایون از من بخواهد حتی در جمعی بخواند تا اینکه گفت پدر اجازهای بدهید من بخوانم. من دودل بودم ... تا اینکه علیزاده بعد از کنسرت گفت آقا معرکه کرد این پسر این پسر چیست آقا!
من هم کنسرت را دیدم که تعجب کردم و همان موقع گریستم. شجریان میگفت: من آرزو دارم که همایون روزی بخواند و خوب هم بخواند، نمیدانم این روز را می بینم، نزدیک است دور است، نمی دانم! شجریان شاید در خواب میدید که پسرش به این بزرگی برسد، اما واقعاً این همه خواب در بیداری بود!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست