پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

یک شمس العماره دوست داشتنی


یک شمس العماره دوست داشتنی

وقتی پخش سریال «شمس العماره» آغاز شد، کمتر کسی فکر می کرد این سریال یکی از ده سریال برتر تلویزیون در ده سال اخیر باشد چرا که سامان مقدم تجربه درخشانی در ساخت سریال نداشت و در عین …

وقتی پخش سریال «شمس العماره» آغاز شد، کمتر کسی فکر می کرد این سریال یکی از ده سریال برتر تلویزیون در ده سال اخیر باشد چرا که سامان مقدم تجربه درخشانی در ساخت سریال نداشت و در عین حال، شبکه دو سیما هم کمتر توانسته بود سریال های قابل توجه را روانه آنتن کند. به هر حال آخرین فیلم به نمایش در آمده از سامان مقدم یعنی «کافه ستاره» به عنوان فیلمی درخشان و به یادماندنی، این امیدواری را می داد که با سریال قابل توجهی روبه رو باشیم و همین طور هم شد. در حقیقت مردم و مخاطبان توانستند در حدود هفتاد روز پخش این سریال، با آن زندگی کنند و درد دلها و تجربیات خود را در آن بیابند و باید گفت این موفقیت بیش از همه حاصل مدیریت توامان سامان مقدم، رامین عباسی زاده و امید سهرابی در مقام کارگردان، تهیه کننده و نویسنده سریال است که به وضوح توانستند با یک هماهنگی دقیق، فضا را برای تولید یک اثر هنری طوری آماده کنند که احساس کنیم یک «کارتیمی» با انسجام مناسب به مخاطبان عرضه شده است.

این تجربه حاصل شده در شبکه دو سیما البته باعث می شود انتظار مخاطبان از سریال های آینده شبکه فراتر رود و این خود می تواند نوید بخش آینده ای روبه جلو باشدبه شرط آن که با شناخت دقیق آسیب های احتمالی این تجربه، برنامه ریزی برای آینده را در دستور کار قرار دهیم.«شمس العماره» در حقیقت کارگردانی عالی یک متن خوب است که می تواند الگویی برای تلفیق ملودرام و طنز تلویزیونی باشد. باید پذیرفت سامان مقدم توانسته است با رعایت یک اجرای روان و فراگیر، سریال خلاقانه ای تولید کند. در این راستا، استفاده از مشاوره های اجتماعی روانشناختی بی تاثیر نبوده و حتی به عنوان شاخص مهم و اثرگذار در تولیدات آینده مورد توجه است.

فیلمنامه البته به گونه ایست که باید گفت درباره بحث های «ازدواج» و «اصلاح الگوی مصرف» می توانست دقیق تر عمل کند و در عین رعایت فضای طنز، پاسخ های قابل توجهی به برخی پرسش های جدی بدهد که بعضا چنین نبوده است. متن فیلمنامه البته با همه قوتش، یکدست نیست و افت ریتم سریال در برخی از قسمت ها، ناشی از همین مشکل است. فیلمبرداری هیچ حرف خاصی برای گفتن ندارد در حالی که می توانست با سرک کشیدن به اجزای شمس العماره، چشم اندازهای بیشتری را برای مخاطب رقم بزند.

همچنین ضعف برنامه ریزی در پخش سریال کاملا مشهود است: از سه بار در هفته شروع می شود و به چهار بار و سپس پنج بار می رسد! به همه اینها می توان سابقه پیش بینی پایان سریال را اضافه کرد که نچسب از آب درآمده است و مخاطب را سرکار می گذارد! اما از آن طرف اگرچه انتخاب بهترین بازیگر سریال کار دشواری می نماید اما ضعیف ترین بازیگر سریال «هانیه توسلی» است که به وضوح نتوانسته است خود را با فضای شمس العماره و نقش لیلا وفق دهد، شخصیتی که می توانست با حضور دیگر بازیگران جوان و آینده دار، بهتر از کار درآید. در عین حال باید اذعان کرد رویا تیموریان با بازی در این سریال، بهترین بازیگری دوران بازیگری خود را انجام داده است و البته فرهاد آئیش هم فوق العاده است. در کنار اینها بازی مرجانه گلچین و امیرحسین رستمی و مسعود رایگان عالی است.

«شمس العماره» حکایت یک سادگی شیرین است. تلویزیون امروز پر است از مجموعه های پر طمطراق و بعضا پیچیده که انگار فراموش کرده اند شرط اول برای موفقیت آنها، ارتباط برقرار کردن مخاطب با اثر هنری است، «شمس العماره» اما با همه ضعف هایش، مجموعه ای ساده و درعین حال خوش ساخت بود و مخاطب آنقدر راحت با شخصیت ها ارتباط برقرار کرد که هنوز هم دلمان برای آنها تنگ می شود: پری خانم با آن خنده های خنده دارش و ضرب المثل های وارونه معنادارش، مش رحمت نهر آبادی که نگران سد کرج بود، گلا ب به روی همه، زیور خانم با آن حرکات استثنایی اش و پیشتاز در یوگا، شکور با آن شخصیت دوست داشتنی اش که مطمئنا در آینده بیشتر از او خواهیم شنید و حتی خواستگاری ها بویژه بازی سروش صحت، کامران تفتی و نیما بانکی که به چشم آمد و تا حدودی ماندگار شد.

«شمس العماره» البته خوب شروع نشد ولی بسیار خوب تداوم یافت و البته پایانی داشت که می توان گفت هم خوب بود و هم خوب نبود.

«شمس العماره» به وضوح نشان می دهد کارگردانی خوش قریحه خود را به مخاطبان ثابت کرده است که امیدواریم علا وه بر آثار سینمایی ماندگارش، در آینده برای تلویزیون هم پیشتاز باشد، نکته ای که البته به سیاست های تلویزیون در دوره مدیریت جدید هم بستگی دارد. شاید بتوان پیش بینی کرد سریال بعدی سامان مقدم، داستان های یک رستوران باشد، آن هم رستورانی از نوع الف!

نویسنده : حسن حائزی