سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
کسی که جوانه دلدادگی را در ژرفای وجود دلشدگان کاشت
در میان این بیکرانههای هستی؛ آسمان فرهنگی - هنری ایران زمین در درازنای عمر کهن و پرافتخار خویش، ستارگان تابناک و درخشنده بیشماری را در برشهای گوناگون زمان به خود دیده که سازشان با نامشان همگون گشته و در پی آن، شید و نوری جاودان را بر پهنه تمام قلبهای عاشق جاری و ساری ساخته تا جوانه دلدادگی و شیدایی را در ژرفای وجودی دلشدگان بکارد... یکی از هزاران ستاره درخشان این سرزمین که هماره زخمه بر تارهای وجودی خویش میزد تا آهنگ سازش گوشهای جان را نوازش کرده و شوری در دلها اندازد «شهناز» نامی به بلندای نوای خوش موسیقی بود که جلیل باشکوهش با روح و جسمش کوک و همساز شده بود. «استاد جلیل شهناز» در زمان زندگی پربار زمینی خویش با همدلان و همنوازانی همچون فرامرز پایور، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، امیرناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسایی، محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری و محمدرضا شجریان هم پیاله عشق و دلدادگی گشته بود که سرمستی و مدهوشی را از جهان و عالم بالا بر آنان پدیدار کرده بود.
«استاد شهناز» این شهبال موسیقی اصیل و تبارمند پارسی همچون دیگر بزرگان این پهنه دلنواز، یکی از برجستهترین پاسداران و نگاهبانان میراث گذشتگان این دیار تا به اکنون بود که تارتار وجودش را در گرو پایداری، استواری و فرهنگسازی هر چه بیشتر داشتههایمان گذارد... بزرگمردی که به نوبه خویش موسیقی این سرزمین را که همواره در فراروی تندبادهای سهمگین و ویرانگر موسیقیهای مبتذل و بیشناسنامه قرار داشته و دارد با زخمههای در دستش به آغوش میکشید تا تفنگداری برای سازهای به یادگار مانده باشد. چهرهیی ماندگار که نامش در اندیشه و قلب زمان ثبت و نگارش شد و در زندگی پرافتخار و سرفراز خویش چه آن زمان که در بزرگراه سلامتی گام برمیداشت و چه زمانی که در بستر بیماری بود بسیاری از دوستداران و شاگردانش او را همچون همیشه کرنش و تکریم کرده و جایگاه استادی و شاگردی را به شایستگی تمام، آن گونه که سزاوارش بود به جای آوردند و در همین راستا افسوس و دریغ که برخی هنرمندمأبان کوتهبین که تا زمانی نهچندان دور او را استاد خویش میخواندند در سالهای بازنشستگی استاد و آنگاه که در بستر بیماری بود مهرشان را به شخصیت و منش وی کم کرده و بر خودبینی و خودپسندی خویش افزودند تا نقاب از چهره بیهنر و ناسپاسشان برای دیگران برداشته شود. در این میان استاد؛ دیگر ققنوس جانش یارای ماندن در قفس تن را نداشت و نوایی آشنا در فراسوی این جهان خاکی او را به خود میخواند تا با بالهای گسترده شده خویش به سوی خرابات مغان پر پرواز بگشاید و نور خدا را در آنجا بیهیچ پردهیی ببیند...
بهزاد هراتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست