چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
علل انحراف از دین خدا
منظومهی عقاید اسلامی که ملزم به ایمان و اذعان بدانها هستیم، جزء امور غیبی بوده، و تنها راه دستیابی بدان نیز گزارش صادقانهی پیامآوران الهی است. ولی با کمال تأسف گروه بیشماری از انسانها در طول تاریخ از دنبالهروی پیامبران سرباز زده و میکوشند از طریق عقل، پرده از روی حقایق عالم غیب بردارند، و همچنین گمان میبرند: پیروی از پیامبران موجبات خواری و فرومایگی را برایشان فراهم میسازد، اینان به گروهی میمانند که در صحرایی دور بدون نور و راهنما سرگردان و در پی دستیابی به اهداف گمشده هستند و در عین حال راهنمایی انسانی با تجربه و آگاه از وضعیت راهها که ایشان را از نزدیکترین گذرگاهها و با کمترین تلاش به مقصد میرساند، نمیپذیرند.
عدهای از گمراهان و منحرفان با وجود اعتقاد به صداقت و دلسوزی پیامبران از شاهراه ایشان منحرف گشته و به ورطه خود بزرگبینی و رویگردانی از پیام حیاتبخش آنان در افتادهاند:
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا [۱]
ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند، هر چند که در دل بدانها یقین و اطمینان داشتند.
آنان گمان بردند پیام پیامبران به دلیل وجود احتمالات زیاد در آن، یقینآور نبوده و مانع سیراب گشتن از چشمه زلال علم و یقین خواهد شد.
● روش فلاسفه و متکلمین
گروهی دیگر از انسانها به هدایت انسان ساز پیامبران گردن نهادند، ولی باز هم در زمینه امور غیبی و نامحسوس خارج از دایره نفوذ و فعالیت عقل و اندیشه انسان، از آن گرایش استقلال طلبانه انسانی، در امان نماندند.
برخی از آنان از جمله معتزله و خوارج[۲]، استناد به قرآن کریم و احادیث متواتر در زمینه اثبات امور اعتقادی را - جز در صورت قطعی بودن دلالتشان - نپذیرفتند، بنا براین، احادیث آحاد از منظر ایشان به طور کلی مردود و استناد بدانها در زمینه عقاید یا احکام غیر قابل قبول میباشد.[۳]
تفاوت روش ایمانی اثبات عقاید با روش فلاسفه و همفکرانشان در اظهار نظرهای دانشمندان توانا و پیشگامان فلسفه تبلور یافته که گرچه خواستند بدون کمک گرفتن از علوم الهی به هدف دست یابند، ولی در پایان کار متوجه شدند که روزگار گرانبهای عمرشان را صرف چیزهایی بیفایده نموده و به آن یقین گمشدهشان نرسیدهاند که میپنداشتند میتوان بدون بهرهگیری از نور وحی نیز بدان دست یافت، و لذا میبینیم چهرههای سرشناس این علم در بستر مرگ و لحظات جان دادن دست انابت را به امید اجابت، به سوی درگاه حق بلند کرده، از گناهان گذشته استغفار نموده، گذشته تلخ و ناکامشان را به شدت مورد نکوهش قرار داده و پیروانشان را سفارش و اندرز دادهاند که مبادا تجربه تلخشان را تکرار و راه شکست خورده آنان را دوباره بپیمایند.
ولی با کمال تأسف بیشتر مردم چراغ پر فروغ تجربه دیگران را فرا راه خویش قرار نداده و باری دیگر همان راهی را میپیمایند که ایشان در آن ناکام ماندند، و لذا به همان نتایج و عواقب ناگوار آنان گرفتار شده و گاهی نیز به گونهای غرق دریای متلاطم هوسرانیهایشان میشوند که امکان برون رفت از آن را از دست میدهند.
● رهیافت فلاسفه
رهیافت پیروان روش کلامی- فلسفی اثبات عقاید که بر آن تکیه میورزند، «تفکر ژرف عقلی» است[۴]، ایشان گمان میبردند روش مزبور آنان را به ساحل یقین میرساند چون بسیاری از نصوص دارای احتمالات متعدد میباشند، ولی از نظر پژوهشگر منصف دیدگاه ایشان عطش انسان را برطرف نمیسازد، زیرا خود فلاسفه بیش از همه گرفتار تردید و فاصله گرفتن از چشمه زلال یقین گشتهاند، چون پیشگامان دانش فلسفه، علم را به دو بخش ضروری و نظری تقسیم نموده و معتقدند: نظریات وقتی علم و یقین را به بار میآورند که از مقدماتی ضروری و یا لوازم آن تشکیل یافته باشند، سپس ضروریات را به سه بخش: وجدانیات (قوای نفسانی)، محسوسات و بدیهیات تقسیم نمودهاند.
ولی وقتی به ژرفای سخنانشان فرورفته و دیدگاه چهرههای سرشناسشان را وارسی نماییم در مییابیم که این قسم، انسان را به علم و یقین واقعی نمیرساند، البته از همان آغاز میبینیم اساتید ماهر و زبردستشان بعید میدانند بخش وجدانیات انسان را به ساحل یقین رهنمون گردد و اقرار میکنند که نمیتوان آن را وسیله اقامه حجت علیه مخالفان قلمداد کرد، چون همان چیزی که انسان گمان میبرد در درونش وجود دارد سرابی بیش نیست، از این رو تنها رهیافت ایشان محسوسات و بدیهیات میباشد.
ولی محسوسات و بدیهیات نیز از طرف هواداران این روش ناکام از تیغ بران نقد در امان نماندهاند، چرا که دو چهره سرشناس فلسفه، افلاطون و ارسطو چنانکه رازی اشاره میکند محسوسات را مورد انتقاد قرار دادهاند [۵]، گروهی دیگر بدیهیات را مورد نکوهش قرار داده، عدهای هم همه آنها را به باد انتقاد گرفته، برخی نیز مفید بودن نظر عقلی را انکار نموده و بالاخره عدهای هم یقینآور بودنش را در زمینه الهیات منکر شدهاند.
دلیل کسانی که محسوسات را به باد انتقاد گرفتهاند این است که چون بسیاری اوقات حواس دچار اشتباه میگردد، برای مثال: وقتی پاره آتشی به صورت مستقیم یا دایرهای با سرعت حرکت داده شود، از نظر انسان به یک خط آتش تمام عیار و یا دایرهای آتشین تبدیل میگردد، و یا چوب دستی در آب شکل پیچ و خم دار پیدا میکند، و همچنین خورشید، ماه و ستارگان که در حال حرکت اند ساکن و بیحرکت جلوه میکنند.
بنابراین گاهی حواس انسان به اشتباه میرود و عقل نیز پیش از آنکه انحرافش را تشخیص دهد صحت اطلاعات به دست آمده از طریق آنها را تأیید مینماید. و لذا فیزیکدانان شماری از نظریات فلاسفه گذشته را که مبتنی بر حواس بوده، مردود شمردهاند، حال آنکه اصحاب آن نظریات دیدگاههای خویش در باب الهیات را بر آنها پایه ریزی کرده بودند.
مرحوم عبدالرحمن معلمی در این زمینه مینویسد:
«نظر ژرف عقلی بسیاری اوقات انسان را به خطا میاندازد، چون اطلاعات خود را یا بر بنیان احساسی غلط که به اشتباهش پی نبرده، یا پنداری غلط و بیهوده که به گمان وی بداهتی عقلی بوده، یا شبههای سست و بیپایه و یا باطلی حق نما، پی ریزی کرده است، و لذا فلسفه نوین که مبتنی بر حس و تجربه و تحقیق اخبار و دادهها به وسیله ابزارهای پیشرفته است، پرده از روی غلط بودن بسیاری از نظریات فلسفه گذشته پیرامون علوم طبیعی (فیزیک) برداشته اشت، در حالیکه نظریات مزبور از منظر فلاسفه گذشته قطعی تلقی گشته و شالوده دیدگاههای خود در زمینه الهیات را بر آنها استوار کرده بودند، از این رو بیپایه بودن دیدگاههای دینیشان جای تعجب نیست.»[۶]
بدون تردید اشتباه ایشان در باب الهیات به مراتب بیشتر است چون آنان در این زمینه قاعده «قیاس غائب بر شاهد» را معیار کار قرار میدهند که اشتباه و به خطا رفتن در اعتقاد مشارکت غائب با شاهد در پارهای ویژگیها، یا اعتقاد به ناسازگاریشان، یا باور به اینکه هرگاه چیزی در شاهد لازم شد در غائب نیز لازم میگردد، یا در ترکیب قیاس و یا دیگر اشکالاتی که در این زمینه وجود دارد، رخ میدهد، چنانچه برای پژوهشگران این وادی به ویژه اگر نوشتههای هر دو گروه اشعریها و معتزلیان وارسی شود، واضح و مبرهن است.
جان کلام اینکه: نظر عمیق عقلی، انسان را در معرض تردید در حقایق، به خطا رفتن و سردرگمی قرار میدهد، کسی که گفتههای غزالی و دیگران را در این زمینه مورد کنکاش قرار دهد به این نتیجه دست مییابد که نظر عقلی یقینآور نخواهد بود، بلکه شبهاتی متضاد و قیاساتی متنازع بیش نیست، که یا محقق را به سردرگمی میکشاند، یا وی را عاجز و درمانده کرده و نمیگذارد گامی پیش رود - به ویژه اگر با دیدگاهش سازگار افتد- و یا تا دم مرگ در دریای متلاطم این تناقض و تضادها گیج خورده و سرنگون خواهد شد.
در کتاب «العقیدة فی الله» آثار زیانبار مترتب بر دنبالهروی از روش عقیم فلسفی- کلامی را روشن کردهام، زیرا روش مزبور جز شناختی عقیم و سست را - که نه مرهمی برای روان و نه بیماریهای اساسی را برطرف میسازد- برای انسانها به ارمغان نمیآورد، برعکس اعتقاد و بینش برگرفته از نصوص کناب و سنت که تنها راه نجات بشریت از گردآب تردید و گمان فکری و روانی به شمار میرود.
● روش سلف صالح[۷]
کسی که آثار صلف صالح را مورد مداقه قرار دهد در مییابد که ایشان امور دینی اعم از اعتقادیات و ارزشهای اخلاقی (احکام) را از نصوص قرآن و سنت - بدون تفاوت نهادن میان متواتر و آحاد-، استخراج میکردند، و هیچ کدام از صحابه، تابعین، اتباع تابعین و امامان معتبر و متعهد از جمله ائمه چهارگانه (ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد) با این روش مخالفت نکردهاند، بلکه پیشینیان نیکوکار و پیروانشان همواره علیه کسانی که احادیث و نصوص شریعت را مورد بیاعتنایی قرار داده و عقل را معیار و منبع احکام دانستهاند، به شدت موضعگیری کرده و آنان را به باد انتقاد گرفتهاند.
● کنار گذاشتن حدیث آحاد در امور اعتقادی
گروهی از مسلمانان با استناد به دلایل خوارج و معتزلیان معتقدند: نباید در زمینه مسائل اعتقادی به احادیث آحاد استناد کرد، زیرا حدیث آحاد یقینآور نیست و عقاید نیز باید بر اساس یقین پایهریزی شود، و قرآن نیز پیروان ظن و دلایل غیر یقینی را نکوهش کرده است. ایشان در این راستا به دلایلی همچون آیه ۳۶ /اسراء و ۲۸/نجم استناد میکنند که میفرماید:
وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ [۸]
از چیزی دنبالهروی مکن که از آن نا آگاهی.
وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا [۹]
و ظن و گمان هم بینیاز از حق نمیگرداند.
● دیدگاهی متناقض
این عده که چنین دیدگاهی دارند دچار تناقض آشکاری گشتهاند، زیرا آیات مزبور انواع ظن و گمان را نکوهش میکنند، و بدین ترتیب در زمینه اثبات احکام و ارزشهای اخلاقی نباید ایشان احادیث آحاد را نیز معتبر بدانند حال آنکه چنان عمل نمیکنند، و لذا خوارج و معتزله منطقیتر عمل کردهاند که از وهله اول احادیث آحاد را در زمینه احکام نیز نپذیرفتهاند.
بنابر این کسانی که معتقد به حجیت حدیث آحاد در زمینه اثبات امور اعتقادی نیستند، دچار خلط و اشتباه شدهاند، چون نصوص شریعت تنها گمان و تخمین ضعیف را مورد ملامت و سرزنش قرار دادهاند نه دنبالهروی از ظن غالب، زیرا ظن و گمان گاهی پندار و تصوری غلط است همچون گمان انتساب اولاد به خداوند متعال، بت پرستی به هدف تقرب به درگاه احدیت و اعتقاد به وجود اقنومهای سه گانه. گاهی هم به درجه شک و تردید ارتقا مییابد که طرفین قضیه به صورت مساوی در نظرش جلوه مینماید، گاهی نیز به ظن راجح تبدیل میشود که احتمال ثبوت یکی از طرفین بیشتر است، و بالاخره برخی اوقات هم به مرز علم و یقین منتهی میشود، و لذا در قرآن کریم به جای واژه علم از تعبیر ظن استفاده شده است:
إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَاضِیَةٍ [۱۰]
آخر من میدانستم که من با حساب و کتاب خود رویاروی میشوم. پس او در زندگی رضایت بخشی خواهد بود.
و یا میفرماید:
وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ [۱۱]
و دانستند که هیچ پناهگاهی از خدا جز برگشت به خدا وجود ندارد.
● طرفداران این دیدگاه
آیا چنانکه برخی از طرفداران دیدگاه مزبور ادعا میکنند جمهور علمای اهل سنت در زمینه اثبات عقاید از عدم حجیت حدیث آحاد دفاع کرده و بدان معتقدند؟ یا در واقع ادعایی تو خالی است؟
بدران ابو العینین پیرامون این موضوع مینویسد: جمهور علمای اهل سنت از مالکیها، حنبلیها، شافعیها و حنفیان بر این باوراند که: احادیث آحاد تنها در زمینه احکام الزام آور است و علم و یقین را به بار نمیآورد...[۱۲]
شیخ شلتوت میگوید: ائمهی چهارگانه (مالک، ابوحنیفه، شافعی و احمد در یکی از دو نقل قول از او) معتقدند: خبر آحاد یقینآور نمیباشد، البته در روایتی دیگر از امام احمد آمده که ایشان معتقد به یقنی بودن خبر آحاد بودهاند، ولی شارح کتاب «مسلم الثبوت» در رد این نقل قول مینویسد: بعید است امام چنان چیزی گفته باشد چون مخالفتی آشکار به شمار میرود.
بزدوی هم در این باره میگوید: ادعای یقینآور بودن اخبار آحاد باطل و بیاساس است، چون حدیث آحاد ناگزیر دارای احتمالات متعدد است و چنین چیزی فاقد ویژگی یقینی بودن میباشد، و هر که این امر را انکار کند خود را کم ارزش نموده و عقلش را گمراه ساخته است.
از اسنوی، غزالی و بزدوی نیز نقل شده که طرفدار این دیدگاه بوده و میگفتند: قانونگذار (خدا و رسول) پیروی از ظن و گمان را تنها در مسائل عملی جائز دانستهاند.
وی در ادامه میگوید: و لذا میبینیم متکلمین و اصولیون بر این امر اتفاق نظر دارند که خبر آحاد یقینآور نیست و نمیتوان امور اعتقادی را با آن اثبات نمود، تا جایی که محققین معتقدند یقینی نبودن احادیث آحاد جزو بدیهیات بوده و نباید کسی بر سر آن به منازعه برخیزد.
سپس میافزاید: بدین ترتیب معلوم میشود که: احادیث آحاد یقینآور نبوده و نمیتوان در راستای اثبات امور اعتقادی و عالم غیب به آنها استناد کرد، این امر چنان بدیهی و روشن است که مورد اتفاق عقلا بوده و امکان اختلاف در آن وجود ندارد.[۱۳]
● تأثیر این دیدگاه بر انحراف مردم از حق
دیدگاه مزبور اجماع علما بر رد احادیث آحاد در اعتقادیات تأثیر زیادی در منحرف ساختن مردم از مسیر صحیح شریعت بر جای گذاشته است، تا جایی که برخی از طرفداران اعتبار احادیث آحاد در زمینه مسائل اعتقادی، جرأت تصریح بدان را از دست داده و مخالفت با اجماع مزعوم علما به ویژه چهار امام اهل سنت (ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد) بر ایشان دشوار میآید.
از این رو برخود لازم میدانیم صحت و سقم پندار مزبور (اجماع علما بر رد احادیث آحاد در زمینه امور اعتقادی) را مورد کنکاش و وارسی قرار دهیم تا پرده از روی واقعیت مسأله برداشته شده و ابهامی در این زمینه باقی نماند.
نویسنده: دکتر عمر سلیمان اشقر
منبع: «بنیان ایمان» ترجمهی کتاب «أصل الاعتقاد»
پینوشتها
[۱]- النمل / ۱۴.
[۲]- خوارج گروهی بودند که پس از ماجرای داوری میان علی و معاویه – رضی الله عنهما – از سپاهیان علی جدا شدند، و همه کسانی که به ماجرای تحکیم گردن نهادند از جمله علی و سایر صحابه و حتی خودشان را نیز تکفیر کردند، و گمان میبردند ایشان به ایمان برگشتهاند، و به تکفیر مردم به علت ارتکاب گناه و صدور حکم ماندگاری در آتش دوزخ بر مرتک گناه کبیره، شروع کردند.
معتزله هم پیروان "واصل بن عطا" بودند که معتقد بودند: مرتکب گناه کبیره نه مؤمن است و نه کافر بلکه میان این دو درجه قرار داشته ولی برای همیشه در آتش دوزخ خواهد ماند.
[۳]- در مقدمه کتاب: «العقیدة فی الله» به روش و دیدگاه این طیف اشاره کردهام.
[۴]- تفکر و تامل در آیات آفاق و انفس که انسان را به مقصد میرساند، مورد تأیید و مطلوب پروردگار است که میفرماید:
«أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا» (الانبیاء / ۳۰)
[۵]- البته محسوسات و بدیهیات مسلم و پذیرفته شدهاند ولی مقصود ما در اینجا پرده برداشتن از تناقض دیدگاه ایشان است.
[۶]- القائد الی العقائد / ۲۲۵.
-[۷] عدهای از کسانی که بر سنت پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- تکیه میکنند در استناد به احادیث ضعیف الاسناد دچار اشتباه شدهاند که متأسفانه بسیاری از آنان این راه غلط را پیمودهاند.
[۸]- الاسراء / ۳۶.
[۹]- النجم / ۲۸.
[۱۰]- الحاقه / ۲۰-۲۱.
[۱۱]- التوبه / ۱۱۸.
[۱۲]- اصول الفقه / ۸۷.
[۱۳]- الإسلام عقیدة و شریعة / ۷۴-۷۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست