شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ماه تبرک


ماه تبرک

رمضان, ماه تبرک است هرچیزی به یمن رمضان, به برکت می رسد دل ها متبرک و حرم خدا می شوند مهر و محبت ها تبرک می یابند و بیشتر می شوند عبادت ها بهره بیشتری از پاداش خدا می یابند دعاها سریع تر و نیکوتر مستجاب می شوند میل به گناه کمتر و یاد خدا در وجود مؤمنان فراوان تر می شود

رمضان، ماه تبرک است. هرچیزی به یمن رمضان، به برکت می رسد. دل ها متبرک و حرم خدا می شوند. مهر و محبت ها تبرک می یابند و بیشتر می شوند. عبادت ها بهره بیشتری از پاداش خدا می یابند. دعاها سریع تر و نیکوتر مستجاب می شوند. میل به گناه کمتر و یاد خدا در وجود مؤمنان فراوان تر می شود.

در ماه برکت و رحمت باید دل ها را هرچه بیشتر خداگونه کرد. باید صله ارحام را بیشتر به جای آورد و قهر و کینه و خشم را فراموش کرد. هرگاه سفره هایمان رنگین و برقرار است، باید دستی از آستین اکرام بیرون آوریم و اطعام بندگان گرسنه خدا را از یاد نبریم. همان گونه که خدا به ما عطا کرده است، ما نیز باید به دیگران عطا کنیم. خداوند بی عوض و منّت، ما را اطعام می کند، ما نیز باید بی هیچ چشمداشتی در راه خدا انفاق کنیم تا در لحظه افطار، با شادی تمام سفره ها شریک باشیم و سهمی از دعاهای خیر مؤمنان را برای خویش مهیا کنیم.

اکنون رمضان است و من روزه دارم. فرمان خداوند چنین است که سی روز تمام روزه دار باشم و این فرض واجب را به جای آورم. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتّی یتَبَینَ لَکُمُ الْخَیطُ اْلأَبْیضُ مِنَ الْخَیطِ اْلأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمّ أَتِمّوا الصِّیامَ إِلَی اللّیلِ... ؛ بخورید و بیاشامید، اما از سپیده صبح تا غروب آفتاب دست از خوردن بدارید...» (بقره: ۱۸۷) این نخستین شرط روزه داری است، ولی مگر می توان تنها لب فروبستن از طعام را روزه نامید؟ مگر می شود دلی برای اطاعت از خدا، تنها خوردن را بر خویش حرام کند، اما اعضا و جوارحش را از گناه نگاه ندارد؟ دروغ و تهمت و افترا، هیچ جایی در زندگی روزه داران ندارد.

گناه و فعل حرام، آزار و ستم، هرگز بر انسان روزه دار روا نیست، وگرنه روزه گرفتن به شکنجه ای شبیه است که تنها جسم را تنبیه می کند، اما روح هیچ سهمی از برکت و تهذیب نمی یابد.

انسان روزه دار در همان حال که برای خوردن و آشامیدن بر صبر خویش، می افزاید، می آموزد که از گناه دوری کند و این خصلت، اندک اندک در قلب و روح او حک و به عادتی نیکو بدل می شود. انسان می آموزد در لحظه هایی که شیطان وی را وسوسه می کند، چگونه به دامان پرهیز چنگ زند و از خداوند یاری بگیرد. در روایات آمده است که مقصود از روزه گرفتن، یادآوری گرسنگی و تشنگی روز قیامت و همدردی با فقراست.

امام صادق(ع) دراین باره می فرماید: «گرسنگی، نور دل مؤمن است...»؛ به این معنی که اندکی تحمل گرسنگی و پرهیز از تنعم جسمانی، راه را برای پرورش روح و آزاد کردن ظرفیت های فطری انسان می گشاید؛ چرا که تا وقتی شخصی، تمام وقتش را صرف پرداختن به جسم می کند، هیچ فرصتی برای تربیت روح نمی یابد و دغدغه ای برای تکامل یافتن روحانی ندارد. پس می توان نتیجه گرفت که روزه گرفتن، فلسفه زیباتری دارد و آن، فراهم کردن تغذیه و تربیت روح و دل آدمی است که روح از قفس تن و از حیطه خاک اندوهناک اندکی فراتر رود و به کمال نزدیک تر شود.

در روایت آمده است که روزی حضرت موسی(ع) گفت: بار خدایا! چه خوشبختم من که این گونه نزدیک و بی واسطه با تو سخن می گویم. آیا هیچ کس چنین سعادتی را همچون من دارد؟ خداوند فرمود: «ای موسی! اینک تو از پس هفتادهزار پرده دل با من سخن می گویی، اما در آخرالزمان کسانی هستند که روزهای طولانی و طاقت فرسا را برای رضای من روزه می گیرند و هنگام افطار، من بی واسطه این هفتادهزار پرده به آنها نزدیکم».

افزون بر تمام حکمت های یادشده برای روزه، امروزه علم ثابت کرده است که روزه، فواید جسمانی بسیاری نیز دارد.

پس خوش به حال مؤمنانی که به آنها دستور روزه گرفتن داده می شود و آنها اطاعت می کنند؛ چرا که خداوند به واسطه روزه، برکات و پاداش های چندجانبه ای برایشان فراهم کرده است. خدا را سپاس برای لطف بی کرانش. خداوند در قرآن می فرماید: «روزه برای شما واجب شد تا پرهیزکار شوید[۹۰]... روزه گرفتن برایتان بهتر است اگر بدانید».[۹۱]

روزه دار هرگز با طعام حرام افطار نمی کند. روزه دار بیش از هر زمان دیگر، حلال بودن روزی خویش را بررسی می کند. لقمه حرام همچون آتشی است که در دل فرومی رود. لقمه حرام، جسم و روح را هم زمان به آتش می کشد و تباه می کند. روزی ای که از راه تضییع و زیر پا گذاشتن حق دیگران به دست بیاید، حلال نیست. روزی ای که از راه ارتکاب گناه و دروغ و تهمت و نارضایی بندگان خدا فراهم شود، حرام است. وقتی که روزی از راه مشروع به دست نیاید، اندک اندک انسان را به قساوت قلب دچار می کند و به مرگ تمام خوبی ها در آدمی منجر می شود تا جایی که انسان را مسخ می کند و این خلیفه خداوند بر روی زمین را به دشمن سرسخت حق مبدل می سازد. موجودی که هرگز به حق روی نمی آورد و هیچ نیکویی و فضیلتی را نمی پذیرد. موجودی که همواره در راه شر و فتنه گام برمی دارد و پله های سقوط را یکی پس از دیگری با سرعت تمام می پیماید.

اسراف نیز که از مصادیق اعمال حرام است، حلال بودن رزق را به حرام بدل می کند. اگر در استفاده از روزی حلال، اسراف کنیم، به روزی حرام بدل می شود و روزی حرام، روزه را باطل می کند. اسراف یعنی آنچه را که دیگران به آن نیازمندند، بی دلیل نابود کنیم. اسراف یعنی قدر نعمت های خدا را ندانستن، یعنی بی توجهی به خالق... و ارج ننهادن به آفریده هایش. اسراف از اعمال شیطان است و به وسیله او، در دل ها القا می شود. اسراف راهی است برای ناسپاسی و سرکشی به درگاه خدا که شیطان را راضی و خشنود می کند.

اسراف سرانجام به فساد و تباهی منجر می شود. قلب ها بر اثر اسراف، دچار غفلت بیش از حد می شوند و ناگزیر به فساد روی می آورند. اسراف مستی و بی خبری و بیخودی به دنبال دارد و مسرفین، هیچ راهی به سوی مهر و عنایت و قرب پروردگار ندارند. پروردگاری که می فرماید: «از روزی خدا بخورید و بیاشامید، اما در زمین به فساد برنخیزید[۹۲]... که همانا خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد».[۹۳]

می صبوح و شکر خواب صبحدم تا کی

به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری

حافظ

برخیز، سحر هنگام خواب نیست، آن هم سحر ماه رمضان که خدا چشم به راه مناجات بندگان خویش است. خدا عاشقانه تو را دوست دارد. خدا مشتاق است به شنیدن صدای تو. برخیز و صدایش کن. برخیز و ناله های بی قرارت را به درگاهش ببر. برخیز و از او بخواه تا بی درنگ اجابت کند. «هرچه می خواهد دل تنگت بگو»... هر آنچه را مشتاقانه دوست می داری، از درگاهش آرزو کن. او دریای بی کران است. او تو را خلق کرده است تا هر لحظه روزی ات دهد و هر لحظه بر تو عطا کند.

صدایش بزن. اینک سحرگاه است و درهای آسمان به روی زمین و زمینیان گشوده. اینک سحر است؛ بهترین وقت برای اجابت دعا. پس دعای سحر را زمزمه کن و به رمضانی بیندیش که فرصت این سحرخیزی و عبادت را برایت مهیا کرده است. به رمضانی بیندیش که تو را هر سحر از خواب بیدار می کند و بر سر سفره سحری می نشاند و آنگاه دست هایت را به سوی آسمان بلند می کند و دعای سحر را بر لبانت جاری می سازد.

خدایا! تو را سپاس که این لحظات سبز را آفریده ای و به من توفیق عبادت در این ماه مبارک را عطا کرده ای. تو را سپاس که یک ماه تمام به من فرصت داده ای تا از تمام گناهان پیشین پاک شوم و تقدیری مبارک از تو طلب کنم.

به خدا پناه می بریم از گرسنگی و تشنگی روز قیامت. به خدا پناه می بریم از آتش سوزنده دوزخ... خداوندا! لب های ما را که به روزه خو کرده و گرسنگی و تشنگی رمضان را چشیده اند، از عذاب قیامت در امان بدار و در آتش دوزخ نیفکن. خدایا! مباد که این لب ها به گفتن کلامی جز حق گشوده شوند. مباد که کفر بر لب، از دنیا رخت بربندیم. خدایا! مباد با نان حرام روزه بگیریم و بگشاییم. مباد که دستمان گشاده باشد، ولی تنگ دستان را بشناسیم و یاری نکنیم. مباد که بیهوده، گرسنگی و تشنگی روزه را تحمل کنیم، اما اعمالمان، طاعت ما را محو و نابود کند. مباد که روزه دار باشیم، اما دست در دست های وسوسه گر ابلیس بگذاریم.

خداوندا! ای خالق رمضان که قرآن را در این ماه نازل کرده ای و روزه گرفتن را بر بندگانت واجب ساخته ای! بر محمد و آل محمد(ص) درود فرست و به حرمت قرآن، گناهان مرا ببخش. خدایا! رمضان ماهی است که تو او را بزرگ داشته ای و تقدیس کرده ای و اگر نبود این همه تکریم تو، هرگز آن چنان که شایسته است، او را نمی شناختیم. ای که با آفریدن رمضان و با نزول قرآن، بر سر ما منّت نهاده ای، دیگربار منّتی بیشتر بر ما بگذار و از سر تقصیراتمان بگذر و آتش جهنم را بر ما حرام کن.

پروردگار من! چه نیکو نام نهاده ای این ماه را... رَمَضان یعنی سوزان و گدازان...؛ در رمضان، دل ها از آتش اشتیاق تو می سوزد و لب ها از گرسنگی و تشنگی در آتشند و روح مؤمنان را شعله های آرزوی قرب تو می گدازد. پس این همه سوزندگی را با وصل خویش و با عنایت و اجابت خویش مرهم گذار و سوزندگی جهنم را به یمن این اشتیاق، نابود کن.

رضا ساعی شاهی



همچنین مشاهده کنید