چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

مبنای زندگی بهتر چیست؟


یک تئوری زندگی بهتر در سازمان ملل وجود دارد به اسم UNDP شخص شاخص پایین‌تر از سطح فقر و روی خط را سطح متوسط و بالای خط را سطح بالا یا مرفه می‌گویند و ؟؟؟؟ کار می‌کنند رفاه و امنیت دو …

یک تئوری زندگی بهتر در سازمان ملل وجود دارد به اسم UNDP شخص شاخص پایین‌تر از سطح فقر و روی خط را سطح متوسط و بالای خط را سطح بالا یا مرفه می‌گویند و ؟؟؟؟ کار می‌کنند رفاه و امنیت دو ویژگی و شاخص زندگی بهتر ، در سطح فثر شاخص توسعه یافتگی ، تغذیه ، حمل و نقل محیط زیست و در محیط زیست آلاینده‌ها را می‌آورند .

در شاخص ، آموزشی : در آمد سرانه که خودش مهم است . امکانات آموزشی حوزه آموزشی ( سرانه فضا ـ معلم ) و براساس استانداردهای اعلام شده شروع به طبقه‌بنید کشورها می‌کنند . مثلاً در حوزه اقتصاد با درآمد سرانه که اندازه گیری می‌شود با خرید تغذیه .

شاخص زندگی بهتر :

سلامت روانی ـ رفاه ـ بهداشت :

در کشور ما شاخص زندگی بهتر عدالت اجتماعی رفاه را و هم امنیت را شامل می‌شود توجه می‌کنند .

در بخش توسعه در حوزه آموزشی مطرح می‌شود . آموزش باید بتواند به گونه‌ایی باشد که فرد توانمند به عنوان یک متغیر هم برای خودش و هم برای محیط یک عنصر موثر باشد

از اینها استفاده می‌شود که بهتر است مهدها روانشناختی اداره نشود بلکه جامعه شناختی ( جامعه شناس ) اداره شود . یعنی کودک را برای جامعه پذیر شدن حرکت بدهیم . حتی نوراهای مکالمات فارسی در کنار انگلیسی ایجاد شود . خودبخود کودکان را آموزش دهیم تا در زمینه رفاه کمک کند .

در توسعه ( در حوزه آموزشی ، می‌گوید آیا آموزش موجب متبلور شدن فرد کمکی نکند . پس تبلور ناشیا ز آموزش مهم است .

جامعه‌ایی که پس انداز ندارد هیچوقت نمی‌تواند توسعه پیدا کند و خودش را پشتیبانی نماید . ( مانند هزینه احتیاطی در بحث مالی ) پس انداز توسعه را رقم می‌زند .

اجزاء :

الگو یعنی تغییر ، تحول ، تولد صورت می‌گیرد .

یعنی ما می‌توانیم راحت بنشینیم ، بحث کنیم . در آموزش جلو برویم حرکت ملایم داشته باشیم و آماده شویم برای یک سال آینده . چون این کار را برای یک سال دیگر می‌گذرانیم . کارهای رفاهی با توسعه گروه و ... و در بر مطالعاتش نشان داده که در اروپا پروتسانها توسعه را رقم زدند و یکی از علل بزرگ آن طبق مقاله‌نایی که روی بچه‌های زیر ده سال بحث می‌کرد . وقتی با اقتصاد بالاروی بچه‌ها کار شود کلان خواه می‌شوند . پروتستاها مالک توسعه غرب شدند بخاطر ۲ چیز : یکی خیلی شدید آرزوهای بزرگ بچه‌ها را تقویت کردن و از آنها خواستند بزرگ بیندیشند و دومین ویژگی ، ارزش را به کار دادند یعنی کار را مقدس دانستند و این باعث شد بچه‌ها قناعت را هم یاد بگیرند .

کار وقناعت در بچه‌ها مهم است . پس انداز به معنای سپرده بانکی و یا پولی راکد نیست . در توسعه پس انداز به مفهوم اطلاعاتی که تولید می‌کند . امروز نمی‌خواهد مصرف کند و محصولش را آلان نمی‌خواهد پس مضطرب نیستند . با آرامش کامل جلوی پایش را می‌بیند با پژوهش چیزی که خیلی مهم است الگوی کار است . باید روی الگو کار کنیم . در واقع همه چیز برمی‌گردد روی الگوی نگرش الگو صاحب چند چیز ( تئوری ـ ابزارها ، روش‌ها ،‌هدف‌ها ) در توسعه از الگوی دور برد استفاده می‌شود .

ولی مادر الگوی نزدیک بخاطر همین که مسئله را حل کنیم هنوز اضطراب حل نشده و مسئله دیگر سراغمان می‌آید . اولین اتفاق در اثر پس انداز که پنج سال آینده را ببینیم . آرامش خاص اس تکه روی می‌دهد خودمان محیط را معنا دار می‌کنیم نه محیط ما را . بنابراین آرام رهبری سازمان در دستان ما است .

کم کم با خودمان این تعاریف شروع می‌شود MOS مند داوری چیست ؟ به چه مفهوم است ؟ به قضاوت هم پی‌می‌بریم و می‌توانیم ارزیابی محیط را داشته باشیم . اگر مسئله‌ایی ایجاد شود نگران و مضطرب نمی‌شویم . می‌توانیم قضاوت کنیم و از هدف دور نشویم . پس مادارای تجزیه و تحلیل شخصی می‌شویم و این خیلی ارزش دارد .

مسئله مهم دیگر در توسعه همکاری بین بخشی است یعنی کم کم یک زنجیز شوید اگر بخواهید هر کدام مثلاً ۵/۱ میلیون ریال پول تبلیغ بدهید . هر کدام ۲۰۰ تومان همان بازتاب را دارد . هزینه کمتر خواهد شد . چون گروهی تبلیغ می‌کنید و در گروه بودن عضو انجمن بودن یک مزیت است و از این طریق پس انداز و رفاه نیز نصیب‌تان می‌شود .

آیا استعداد فطری است یا ژنتیکی ؟

یک عده می‌گویند براساس ژن هر آدم در یک بخشی از ماجرا توانایی دارد این یک پروسه است . باید آن را کشف کرد و بیرون کشید و یک جایی می‌گوید این توانایی خیلی فراگیر است و یک جایی می‌گوید می‌تواند بروز خوبی داشته باشد و در یک جا محیط را هم مطرح می‌کند . هوش طبقه بندی می‌شود . مثلاً هوش صنعتی ـ هنری و ...

در کشورهای توسعه خود استعداد یک سرمایه است و میلیون‌ها ارزش دارد . در کشورهای برجسته دنیا ۶۳% ثروت منابع انسانی است و ۲۵%‌منابع فیزیکی و ۱۱% منابع طبیعی . یعنی ۶۳% ثروت کشور توسعه یافته کشف ایده‌های انسانی است که باعث بروز ثروت می‌شود .

در کشورهای توسعه یافته شدیداً روی استعداد سرمایه‌گذاری می‌کنند . هر چه نظام آموزشی ناکارآمدتر باشد هزینه براست در کشورهای توسعه آموزش یک اصل بزرگ است و خیلی کارها را می‌تواند انجام دهد .

پس الگوهای تغییر و تحول و تولد باعث تغییر می‌شوند . در مدل کار رفع ضعف و محدویت خیلی چیزها را تغییر می‌دهد . در شغل خودتان ببینید چه چیزهایی خاطره تلخ تولید می‌کند و باعث دلسردی می‌شود و بعد بروید روی گسترش . آرام کار کنید . اول محدودیت را رفع کنید مطالعه روی گسترش خیلی مهم است مثلاً‌ آیا می‌توانیم بجای ۱۲۰ نفر ۱۵۰ نفر کودک داشته باشیم ؟ این خودش موقعیت است و هم عامل شکست ( اگر مطالعه نداشته باشیم )

رفع محدودیت ارزان‌ترین راه توسعه است .

در الگوهای توسعه ما سازمان‌های خدماتی مستقیم و یکی از ارکانش نیروی انسانی است . پس در مهدهای سرمایه‌های اصلی آموزش ارتباط است . متریال ما اطلاعات و محصولمان توان زدایی . در بخش بعدی آموزش مربیان مهم است که ارتباط خودشان و خودشناسی خود را رشد دهند فراموش نکنید آموزش طوری است که آرام حرکت می‌کنیم . امنیت را رشد بدهیم در بین مربیان ، بهتر است فرد را متوجه رشد خودش بکنیم و رفاه و امنیت خودش

مسئولیت یعنی پرسش از خویش . یعنی تو که مسئول هستی به پرسش‌های اتفاق افتاده جواب دهی در برنامه‌رویکردکار را مشخص کن . مشخصات برنامه . ( همکاران ، تئوری ، روش‌ها ، هدف‌ها )

در توسعه باید چهار مدل کار فکری داشته باشید .

۱) تفکر روزمره ( تفکر واکنشی )

۲) تفکر برای عمل کردن برنامه‌ ( برای ۲ تا ۳ ماه )

۳) تفکر برای تحقق رویاها

۴) تفکر برای رویا سازی تازه

عموماً از افراد هر چهار مورد را با هم دارند وسعی می‌کنند از هر کدام بهره ـ انگیزه ـ انرژی ـ امید ـ اعتماد بنفس و حرکت برای آینده و احساس توانمندی را بگیرند .

ابهام یعنی ناپیدا بودن چند نکنته با هم ،‌مثل کوه یخ که قسمتی را می‌بینیم ولی قسمتی که زیرآب است نمی‌بینیم یعنی ارتباط با محیط و اتصا‌ل‌ها را نمی‌دانیم . ابهام با گنگ بودن فرق دارد

از خطا نترسید و به تخصصتان بی‌اعتمادی نکنید . هم فکری کنید نگزارید اعتماد بنفس شما کم شود . خطا کردن شما را به سرزمین جدید می‌رساند به نقد دیگران اعتماد کنید . شاخص اصلی بهبود کیفیت

چه زمانی وقت تغییر رسیده ؟

زمانیکه مشکلات پایدار باشند ، روابط لذت بخش نیست ، احساس ‌می‌کنید از پیشرفت خبری نیست

زندگی شدیداً تکراری شده ، فشار عصبی افزایش پیدا کرده ، روش‌های قبلی از کارآیی افتاده

تعداد تصمیمات پاسخگو به بحران زیاد شده باید خود را افزایش دهیم . وضعیت جدید بوجود بیاوریم . حق خودم می‌دانم که از زندگی لذت ببرم . لیاقت را دارم که از زندگی لذت ببرم . وقتی که خود ضعیف شده است پاسخگو به مسائل نخواهد بود اول هر چیزی باید با شناخت آغاز شود و بعد تغییر . اگر خودم را نشناسم چه چیزی را می‌خواهم تغییر بدهم . در الگو و مدل کار باید به همه توان‌ها توجه کرد . آموزش مربی ـ ساختار منابع و باید به همه باهم رشد بدهیم و به همه چیز فکر کنید تا پس انداز اتفاق بیفتد .

از در ون شناخت از خود . در بحث تغییر و خودشناسی هر چه زودتر پیام را دریافت کنیم هزینه تغییر پایین خواهد بود .

نیاز به تغییر داریم . ساختار نوینی بنا کنیم و آرام پوس انداختن را داشته باشیم .