سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نیایش های علی


نیایش های علی

و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو, ویعلم ما فی البر و البحر, و ما تسقط من ورقه الایعلمها, ولاحبه فی ظلمات الارض ولارطب و لایابس الا فی کتاب مبین الانعام ۵۹ و کلیدهای گشودن درهای غیب در نزد اوست

و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو، ویعلم ما فی البر و البحر، و ما تسقط من ورقه الایعلمها، ولاحبه فی ظلمات الارض ولارطب و لایابس الا فی کتاب مبین (الانعام/۵۹) (و کلیدهای گشودن درهای غیب در نزد اوست. جز او کسی آنها را نمی داند و آنچه را در خشکی و دریاست می داند، هیچ برگی از درختی فرو نمی افتد مگر اینکه آن را می داند و هیچ دانه یی در ژرفاهای تاریک زمین نیست و هیچ تر و خشکی وجود ندارد مگر اینکه در قانون نوشته یی روشن و آشکار قرار دارد.)

جهان محسوس و مشهود و قابل درک و دسترس برای بشر از راه خیال و اندیشه و احساس و خرد را جهان شهود یا شهادت گویند و در برابر آن جهان غیب قرار دارد که کسی جز پروردگار دانای به آن نیست و از دسترس بشر خارج است.

طبق مفاد آیه شریفه یی که در بالا نوشته شده، درهای جهان غیب به روی ما انسان ها بسته است و کلیدهای آن در دست خداست. ما خود از راه دانش اکتسابی نمی توانیم به آن کلیدها دسترسی پیدا کنیم و درها را بگشاییم. کسی آن دانش را دارد که به همه جزییات و اسرار و قوانین موجود در خشکی و دریا، یعنی سراسر جهان آفرینش داناست. البته این دانایی انحصاری به معنای بی قانونی و بی حساب و کتاب بودن علم غیب نیست، زیرا هیچ پدیده یی در جهان آفرینش وجود ندارد مگر اینکه دارای نظام و قانونی بسیار روشن و آشکار است و نیز این سخن به آن معنا نیست که چون تنها خدا دانای به غیب است، پس در اختیار بشر قرار نمی گیرد بلکه این دانش از جانب پروردگار به پیامبران وحی می شود و به وسیله پیامبران در اختیار بشر قرار می گیرد. لذا همان گونه که دانش پیامبری و رسیدن به مرتبه پیامبری اکتسابی نیست، واقف شدن بشر به علم غیب نیز اکتسابی نیست.

همین وحی نیز قانونمند و نظام دار است، لیکن بشر تاکنون به قوانین و مکانیسم آن پی نبرده است. آنچه را کشف کرده و به آن پی برده آثار و نتایج آن است.

همان آفریدگاری که بشر را با حجاب ها و موانع بسیار در این طبیعت و از همین طبیعت آفریده است، راه انسان شدن او را، از جهان غیب و از فراسوی طبیعت، در اختیار او گذاشته است و از او خواسته به ماندن در تنگنای طبیعت تن ندهد، خود را متعلق به این قفس تنگ و محصور نداند؛ از بال روح و انگیزه های قلب هم استفاده کند و خود را به سوی خدا بکشاند. مگر نه اینکه این انسان باید خداگونه شود؟

پس ابزار این شدن هم باید خدایی باشد. در همان حال که پایی روی زمین دارد، با بال روان بر فراز آسمان ها، به سوی مطلق و بی نهایت به پرواز درآید تا گوهر حقیقی او نمودار شود و به تحقق برسد.

قدر خود را بداند و در شب قدر بکوشد به قدر شایسته خود برسد، یعنی باید خود را به سطحی برساند که سزاوار دریافت سهم شایسته یی از امر بشود.

در شب قدر، فرشتگان و روح امر را به دستور پروردگارشان فرود می آورند. آن شب، سلم و صفا و سلامت و عافیت است تا سپیده دم؛ پس بکوشیم خود را در معرض آن باران رحمت قرار دهیم.

دعا، تلاشی است برای برداشتن حجاب ها و گذشتن از موانع و غل و زنجیرهایی که بر چشم و گوش و دست و پا و ذهن و اندیشه افتاده و بسته شده است.

دعا وارد شدن به جهان غیب با سفینه قلب است.

● علی(ع) در خلوتگه عشق

امیرالمومنین در وصیت به فرزند بزرگوارش امام حسن(ع)، به مالک اشتر و از طریق آنان به همه کسانی که دوست شان دارد و خواهان رشد و کمال آنان است، سفارش می کند اوقات شبانه روز خود را میان وظایف اجتماعی و بهره وری های شخصی و ارتباط با خدا برنامه ریزی کنند و بهترین ساعت را که خلوت نیمه شبان و آمادگی جان و روان است به ارتباط میان خود و خدا اختصاص دهند و او خود زیباترین دعاها و مناجات ها را به انسان ها عرضه کرده است.

امام عارفان در مورد دعا به فرزندش امام حسن(ع)، سبط اکبر، چنین سفارش می کند؛ «واعلم ان الذی بیده خزائن السماوات والارض قد اذن لک فی الدعاء، وتکفل لک بالاجابه، و امرک ان تساله لیعطیک، و تسترحمه لیرحمک، و لم یجعل بینک و بینه من یحجبک عنه. و لم یلجئک الی من یشفع لک الیه، و لم یمنعک ان اسات من التوبه، و لم یعاجلک بالنقمه، و لم یعیرک بالانابه، و لم یفضحک حیث الفضیحه بک اولی، و لم یشدد علیک فی قبول الانابه، و لم یناقشک بالجریمه، و لم یویسک من الرحمه.»

(و به آن کس که گنجینه های آسمان ها و زمین در دست دارندگی اوست، اجازه درخواست را نیز به تو داده است و پذیرش آن را پایبندان کرده است و به تو فرمان داد که از او بخواهی تا به تو ببخشد و مهربانی او را بجویی تا به تو مهربانی بورزد، میان تو و خودش کسی نگذاشته تا تو را از او بپوشاند و به کسی پناهنده نساخته تا برایت به نزد او میانجی گردد و اگر بدی کردی تو را از بازگشت بازنداشته و به داد گرفتن از تو شتاب نورزیده و به روی آوردن (به حق) ننگین نساخته و در آنجا که سزاوار رسوایی بوده یی رسوا نکرده و در پذیرش روی نهادن به خود بر تو سخت نگرفته و در بزهکاری به ستیزه برنخاسته و از مهربانی به ناامیدی نینداخته است.)

«بل جعل نزوعک عن الذنب حسنه، و حسب سیئتک واحده، و حسب حسنتک عشرا، و فتح لک باب المتاب، و باب الاستعتاب؛ فاذا نادیته سمع نداک، و اذا ناجیته علم نجواک، فافضیت الیه بحاجتک، و ابثثته ذات نفسک، و شکوت الیه همومک، واستکشفته کروبک، و استعنته علی امورک، و سالته من خزائن رحمته ما لایقدر علی اعطائه غیره؛ من زیاده الاعمار، و صحه الابدان، و سعه الارزاق.»(بلکه دست از گناه برداشتن ات را گونه یی نیکی قرار داده است و بدی تو را یک بدی به شمار آورده و نیکی تو را ده نیکی به حساب گذاشته و در بازگشتن و در درخواست خشنودی را به رویت گشوده؛ پس هنگامی که او را با فریاد بخوانی خواندنت را بشنود و چون او را آهسته رازگویی رازگویی ات را نیز بداند، پس نیازت را به پیشگاه گسترده او بری و راز دلت را در برابر او بگشایی، و اندهانت را به او بشکویی، و گشودن غم هایت را از او بخواهی و بر کارهایت از او یاری بجویی و از گنجینه های رحمت او چیزی را بخواهی که جز او کسی توانا بر دادن و بخشش آن نیست؛ از فزونی سال های زندگی و درستی تنها و گشایش روزی.)

با این آموزش ها، امیرالمومنین افراد را به پیوند پیوسته و بی واسطه با پروردگار برمی انگیزد و از همه انسان ها می خواهد هر درخواستی دارند با خدا در میان بگذارند، زیرا خداوند مهربان گفته است؛ «ادعونی استجب لکم» (مرا بخوانید شما را پاسخ می دهم) از این روی امیرالمومنین می گوید خدا پذیرش درخواست شما را پایندانی کرده است؛ خدایی که هیچ پرده دار و شفیعی میان خودش و شما نگذاشته است که نتوانید هرگاه خواستید و به یاد او افتادید با او ارتباط برقرار کنید.

دعاهای قرآن و پیامبر گرامی (ص) و امامان بزرگوار، همه آموزش مشیت پروردگار و قوانین حاکم بر جهان آفرینش است. انسان با درخواست های غیرمنطقی و آرزوهای دست نایافتنی می خواهد قوانین آفرینش را به هم بزند، قرآن و پیامبر و امامان با آموزش دعا می خواهند خواست انسان ها را در مسیر درست خود قرار دهند، هم آیین خواستن و دعا کردن را می آموزند و هم مشیت خدا را به انسان نشان می دهند و در دنبال سخنان یاد شده در بالا، از وصیت به امام حسن، امیرالمومنین می گوید اگر درخواست تو به سرعت اجابت نشد، ناامید نشو، زیرا به تاخیر افتادن اجابت چه بسا باعث بزرگ تر شدن پاداش درخواست کننده شود و چه بسا آنچه را خواسته یی به تو داده نشود و به زودی یا در آینده چیزی از آن بهتر به تو دهد، یا شاید آنچه را خواسته یی اگر به تو دهد به نابودی دینت بینجامد؛ پس درخواست تو باید برای چیزی بود که جمالش برای تو ماندگار، و وبالش از تو ناپایدار باشد، زیرا نه دارایی تو را پاید و نه ارزش وجودی تو آن را شاید.

پس از این مقدمه به چند دعای امیرالمومنین گوش جان می سپاریم.

«اللهم اغفرلی ما انت اعلم به منی؛ فان عدت فعد علی بالمغفره. اللهم اغفرلی ما وایت من نفسی، ولم تجد له وفاء عندی. اللهم اغفرلی ما تقربت به الیک بلسانی، ثم خالفه قلبی. اللهم اغفرلی رمزات الالحاظ، و سقطات الالفاظ، و شهوات الجنان، و هفوات اللسان.»

(خدایا گناهی را از من بیامرز که تو از من به آن داناتری؛ پس اگر (بدان گناه) بازگشتم تو هم با آمرزش بر من بازگرد. خدایا گناهی را از من بیامرز که از درونم وعده کردم، و به آن وفاکردنی در نزد من برایش نیافته یی. خدایا گناهی را از من بیامرز که به زبانم خواسته ام به سوی تو تقرب بجویم، سپس قلبم با آن مخالفت کرده است. خدایا به گوشه چشم اشاره کردن ها، و سخنان بیهوده گفتن ها، و خواست های ناروای دل، و لغزش های زبان را از من بیامرز.)

درمی یابیم که امیرالمومنین با این دعا تزکیه نفس و طهارت باطن و اخلاص و یکرنگی با پروردگار را به انسان هایی که خواستار سلوک به سوی خدا و پاکی درون هستند، آموزش می دهد. انسان گاه به کارهایی می پردازد که به پندار خویش درست و شایسته است، لیکن در شرایط بیداری وجدان و آگاهی قلب و خلوت کردن با خدای خویش و به یاد آوردن لطف و مرحمت پروردگار نسبت به خود درمی یابد کاری نکرده است که چنین خدای مهربانی را سزاوار باشد، و چون به این دریافت رسید چاره یی جز آن ندارد که به درگاه پروردگار رو بیاورد و با تعهد دست برداشتن از آنچه نباید انجام می داده و نباید به زبان می آورده و نباید می اندیشیده و در دل می گذرانیده، آمرزش خود را از او بخواهد. و اینک دعایی دیگر؛

«اللهم انک آنس الآنسین لاولیائک، واحضرهم بالکفایه للمتوکلین علیک؛ تشاهدهم فی سرائرهم، وتطلع علیهم فی ضمائرهم، وتعلم مبلغ بصائرهم؛ فاسرارهم لک مکشوفه، وقلوبهم الیک ملهوفه. ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک، وان صبت علیهم المصائب لجووا الی الاستجاره بک، علما بان ازمه الامور بیدک، ومصادرها عن قضائک.

اللهم ان فههت عن مسالتی، او عمهت عن طلبتی؛ فدلنی علی مصالحی، وخذ بقلبی الی مراشدی؛ فلیس ذلک بنکر من هدایاتک، ولا ببدع من کفایاتک.

اللهم احملنی علی عفوک، ولا تحملنی علی عدلک.»

(خدایا تو برای دوستانت از همه کس همدم تری، و برای واگذارندگان کار خود برعهده تو در بسندگی از همه حاضرتری؛ آنان را در رازهای نهانی شان مشاهده می کنی، و درون شان بر آنان سر می کشی و آگاهی، و اندازه بینش هایشان را می دانی؛ پس رازهایشان برایت پیداست و دل هایشان به سوی تو شیداست اگر دوری از خانه آنان را به تنهایی دچار کند یاد تو همدم شان می شود، و اگر مصیبت ها بر سرشان فروریزد به زینهار خواستن از تو پناه می جویند، در حالی که می دانند سررشته کارها به دست توانای توست، و بیرون آمدنگاه آنها از فرمان آفرینش توست.

خدایا اگر از به زبان آوردن خواستم درمانم، یا از آنچه می جویم سرگردان شوم، پس مرا بر چیزهایی که شایان من است راه بنمای و دلم را به سوی راه های رشد من ببر زیرا چنین چیزی از رهنمودهای تو ناشناخته و از بسندگی هایت بی پیشینه نیست. خدایا رسیدگی به کار مرا بر گذشتت بار کن و کار مرا بر دادگری ات واگذار مکن.)

دکترمحمدمهدی جعفری»

استاد دانشگاه شیراز