یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یک تحسین, چند ابهام


یک تحسین, چند ابهام

«من» کجای کشورم هستم «ما» کجای جهانیم این سوالات و صدها سوال دیگر و از جمله این سوال مهم که آیا پاسخگویی به آنها وظیفه وسایل ارتباط جمعی و خصوصاً وسایل ارتباط جمعی حکومت هست یا خیر, از تقاضاهای مشروع و مطلوب هر فرد است

تورگو از نویسندگان و اصحاب دایره المعارف در فرانسه که رئیس التجار و مستشار پارلمان پاریس و نهایتاً وزیر دریانوردی و مفتش کل مالیه فرانسه بود معتقد است؛ «حقوق افرادی که یک جامعه را تشکیل می دهند مبتنی بر سوابق تاریخی و سیاسی نیست بلکه مبتنی بر طبیعت بشری است.»از حقوق مسلم بشر که حکومت ها و دولت ها موظف به تامین و استیفای آن هستند ارتقای دانایی و توسعه راه های آن است. آن هم در عصر کنونی که ارتباطات و فناوری های جدید به آنچنان مرتبت و مرحلتی رسیده که در کمترین زمان و با حداقل هزینه می توان این حق را تضمین کرد. در این مسیر انسان ها علاوه بر فراگیری، منتظر پاسخ یابی سوالات گوناگون خود هستند.

سوالاتی از این دست؛

۱ ) مختصات وضع کنونی جامعه خویش کدام است؟

۲ )آیا تصویری که از وضعیت کنونی جامعه ملی و بین المللی ارائه می شود مبتنی بر واقع بینی است؟

۳ )در شرایط فعلی آیا همه مردم جامعه به رضایتمندی قابل قبولی رسیده اند؟

۴ )در میان آرمان های زیبای مردم آزادی، عدالت، استقلال، دموکراسی، توسعه، حفظ تمامیت ارضی و... چقدر شفاف است؟

۵ ) آیا برای اداره کشور در حال توسعه خود به ادبیات مشترکی دست یافته ایم؟ به عبارت دیگر ادبیات اداره و مدیریت میان روحانیون که مناصب مهمی در اختیار دارند و نخبگان آکادمیک و این دو با ادبیات مدیران باتجربه تکنوکرات مشترک است؟

۶ )میزان آگاهی رهبران و جامعه به مصلحت های آینده و مشخصات مسیر مصلحت و منفعت ملی چقدر است؟

۷ ) دین به چه میزان در اداره جامعه موثر و موفق بوده است؟ به عبارت دیگر آیا چالشی میان وجه اجتماعی دین و دیدگاه های مردم جامعه که شاهد تحولات نوین و لحظه به لحظه جهان اند نیست؟

۸ )عمق باورهای دینی مردم و مسوولان چقدر است؟

۹) چرا بعضی از پیشوایان و رهبران بیشتر از خود مردم علاقه مند به رستگاری مردم اند؟

۱۰ ) آیا «اراده جمهور»، «عقل» و «شریعت» در یک جهت اند؟

۱۱ ) نقطه تلاقی قدرت حکومت و قدرت جامعه کجاست؟ توافق دوجانبه بر سر یک رفتار مشترک متفاهم ملی در مسیر توسعه ملی یا...؟

۱۲) اداره سرزمین پرگنج چگونه باشد تا در مسیر توسعه جهانی قرار گیرد؟

۱۳ )آیا در برنامه ریزی و اداره کشور به تحولات پیرامونی آن که مهمترینش جهانی شدن است توجه شده است؟

۱۴ )آیا در تعامل یا تخاصم با کشورهای جهان از یک فلسفه نظری مدون برخورداریم یا خیر؟

۱۵ ) میدان مانور بخش خصوصی و نهادهای غیرحکومتی در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چقدر وسعت دارد و این میزان وسعت با کدام مبانی نظری مدیریت توسعه توجیه پذیر است؟

۱۶ ) آیا آگاهی از تصمیم های کلان در تغییر یا تبدیل ساختارهای تصمیم گیری کشور حق مردم است یا خیر؟ آیا در این تغییر و تبدیل از عقلانیت جمعی بهره برده ایم؟

و بالاخره سوال دیگر «من» کجای کشورم هستم؟ «ما» کجای جهانیم؟ این سوالات و صدها سوال دیگر و از جمله این سوال مهم که آیا پاسخگویی به آنها وظیفه وسایل ارتباط جمعی و خصوصاً وسایل ارتباط جمعی حکومت هست یا خیر، از تقاضاهای مشروع و مطلوب هر فرد است. شاید بعضی بر این باورند که پاسخ به بسیاری از سوالات مذکور یا مشابه آن از آنجا که موجب انحراف یا درگیری ذهنی مردم خواهد شد از حیطه وظایف رسانه ها و بالطبع حکومت خارج است. در صورتی که این سوال ها و پاسخ به این سوال ها از حقوق طبیعی انسان ها است و بدیهی است در مسیر پاسخگویی به این سوال ها نقد حکومت و سازمان های اجتماعی مورد توجه باشد. هر انسان ایرانی انتخاب آزاد در یک سوال و پاسخ به آن را حق مسلم خود می داند و معتقد است با این مسیر طبیعی می تواند راه را بر ناکارآمدی، در مدیریت کشور ببندد و می خواهد بسترهای اجتماعی که مشروعیت فعالیت و تلاش گسترده آنها در جهان امروز پذیرفته شده مانند نهادهای مدنی، نهادهای سنتی اجتماعی، احزاب و رسانه ها همه در این مسیر حرکت کنند.بی تردید آخرین بستر- یعنی رسانه ها اعم از رسانه های دولتی و غیردولتی خصوصاً رسانه ملی- مهم ترین نقش و بیشترین دستاورد را در این مسیر دارد.

رسانه ملی کشور مدت ها است (خصوصاً در دوره مدیریت جدید) در بخش های برون مرزی و رسانه های بین المللی خود که مخاطبان آن خارجی هستند یا مقیم خارج از کشور مانند صدای آشنا، پرس تی وی، العالم و... یا رسانه رادیو گفت وگو که مخاطب محدود آن از طیف نخبگان اجتماعی دارای تحلیل و تفسیر وضع موجود هستند، فضای جدیدی را تعریف کرده است.

نقد دولت و بخش هایی از حاکمیت، ضرورت توسعه سیاسی- اجتماعی، گسترش احزاب و نهادهای اجتماعی و... در این رسانه ها مطرح است و از این نظر باید مدیریت رسانه ملی را تحسین کرد. اما در رسانه های فراگیر داخل و چند شبکه صدا و سیما که مخاطبان آن مردم سرزمین خودمان هستند هیچ نمایی از مباحث و سوالات پیش گفته ارائه نمی شود. در این رسانه ها صدای بعضی از تفکرات و نحله های سیاسی- اجتماعی شنیده نمی شود. نمایشی از پویایی واقعی میدان فکری اجتماعی دیده نمی شود. شاید خدای ناکرده مدیران محترم رسانه ملی بر این باورند همین قدر که گوش ها و چشم های خارجی پویایی و نشاط اجتماعی را درک کنند کافی است. در داخل تک مسیری یا تک سوالی کفایت می کند، تردید نکنیم مردم کشورمان می خواهند و می پسندند که رسانه ملی در محدوده اراضی ایران همان گونه رفتار کند که در بعضی از رسانه های خارجی خود می کند. شک نکنیم آنچه را مردم (جمهور) می پسندد خیر است و هم عقل و هم شرع نیز بر آن گواهی می دهند.برای مدیریت رسانه ملی هم منفعت دارد. در پایان یک یا دو دوره مدیریت بر سرمایه عظیم رسانه که همه مردم در آن سهم دارند مهم ارزیابی و چگونگی بدرقه جامعه است نه فقط بعضی از احزاب و گروه ها و بخش هایی از حاکمیت.خوب است مردم با زمزمه دیگری او را بدرقه کنند نه آن گونه که مدیریت پیشین را. از او نپرسند این را؛

سال ها جام جم بودت تو بود/چون تو نشناختی کسی چه کند/گوهر شب چراغ بودت لیک/چون خود انداختی کسی چه کند؟/اسب راهوار بود و میدان خوش/چون تو بد تاختی کسی چه کند/برده بودی و نقشت آمده بود/چون تو کژ باختی کسی چه کند.

عبدالله ناصری



همچنین مشاهده کنید