پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

کودکانی که احساس قربانی شدن می کنند


کودکانی که احساس قربانی شدن می کنند

وقتی نوجوانان نمی خواهند مسئولیت کارهای خود را بپذیرند معمولا خود را قربانی معرفی می کنند

وقتی نوجوانان نمی خواهند مسئولیت کارهای خود را بپذیرند معمولا خود را قربانی معرفی می کنند. هنگامی که فرزندتان می گوید: «شما مرا درک نمی کنید» در واقع می گوید: «من قربانی عدم درک شما هستم». و زمانی که می گوید: «آموزگار من آدم بی ارزشی است و به همین علت من تکالیف خود را انجام نداده ام.» در واقع روحیه قربانی بودن خود را نشان می دهد و با سرزنش آموزگار کار بد خود را توجیه می کند.

زمانی که می شنوید: «خواهرم را زدم چون برای من شکلک درآورد.»

بازهم شاهد روحیه قربانی بودن او هستید زیرا برای نقض قوانین خانه بهانه ای می تراشد. بهانه آوردن، سرزنش کردن و توجیه کردن از آثار احساس قربانی بودن است و امروزه کودکان به اندازه بزرگسالان از این استراتژی استفاده می کنند.

خطر اینجاست که وقتی کسی خود را قربانی بداند احساس می کند قوانین شامل حال او نمی شود. به عبارت دیگر او خود را مسئول اعمال خود نمی بیند. در نتیجه نیازی به تغییر خود احساس نمی کند و خود را مقصر نمی داند.

باور عمومی این است که کسانی که دوران کودکی سختی را سپری کرده اند در قبال اشتباهات خود مسئولیتی ندارند ولی اینطور نیست. این طرز فکر باعث می شود اینگونه افراد خود را قربانی بی عدالتی ببینند.

متاسفانه احساس قربانی بودن در سراسر جوامع بشری نفوذ کرده است.

● شما مرا درک نمی کنید

غالبا نوجوانان به جای اینکه خود را تحت حمایت والدین ببینند قربانی آنان می دانند و احساس می کنند زندانی قوانین و محدودیت های اعمال شده در خانه هستند.

نوجوانی پیچیده ترین دوران زندگی بشری است و نوجوانان به علت تغییرات هورمونی و فیزیکی سرشار از احساسات هستند. از یاد نبرید نوجوانان ۱۶ ساله چهارسال پیش ۱۲ ساله بودند. والدین باید بدانند کودکان به سرعت رشد می کنند. منظور ما این نیست که نباید کودکان را مسئول اعمالشان بدانیم بلکه باید از تمایل آنها به استفاده از احساس قربانی بودن آگاه باشیم.

کودکان غالبا از استفاده از حربه قربانی بودن احساس رضایت می کنند و زمانی که شما با این دیدگاه به مبارزه برمی خیزید ناراحت می شوند.

امکان دارد کودکتان شما را به درک نکردن او متهم کند. بیشتر والدین با این وضعیت کنار می آیند و برای رضایت کودکان خود هرکاری انجام می دهند ولی تجربه نشان داده این کار وضعیت بسیار دشواری را در محیط خانواده ایجاد می کند.

وقتی کودکتان می گوید: «شما مرا درک نمی کنید» در واقع شما را به مبارزه می طلبد ولی شما نباید به دام او بیفتید بلکه تنها چیزی که باید بگویید این است: «خوب، شاید تو را درک نکنم، ولی این را می دانم که باید تکالیف خود را انجام دهی و تا زمانی که این کار را نکرده ای از وسایل الکترونیکی خبری نیست.» و یا می توانید بگویید: «شاید تو را درک نکنم ولی مسئله مهم این است که آنچه را از تو انتظار دارم درک کنی.»

با کودک خود جر و بحث نکنید وگرنه در ورطه ای پایان ناپذیر گرفتار خواهیدشد. با این حال با او رفتاری قاطعانه داشته باشید.

● چرا احساس قربانی بودن اشتباه است؟

همه ما در فکرکردن نیز مانند هجی کردن یا حل مسائل ریاضیات ممکن است دچار اشتباه شویم. ولی در تمام مدت به درست بودن راه خود ایمان داشته باشیم. در زندگی واقعی هم همینطور است و برخی از نوجوانان برای فرار از پذیرفتن مسئولیت کارهایشان خود را قربانی قلمداد می کنند.

آنها به درستی آنچه فکر می کنند ایمان دارند. اگر به فرزندتان اجازه دهید از بار مسئولیت شانه خالی کند کار بسیار خطرناکی انجام داده اید زیرا آمادگی لازم برای تصمیم گیری در زندگی را پیدا نخواهدکرد.

● فرهنگ مسئولیت پذیری

والدین باید در محیط خانه فرهنگ مسئولیت پذیری را حاکم کنند به گونه ای که اعضای خانواده مسئول تمام کارهای خود باشند. شما باید در ابتدا به تعریف ارزش ها بپردازید و سپس آنها را رعایت کنید. اگر انتظار دارید کودکانتان مسئولیت پذیر باشند، باید خودتان این ویژگی را داشته باشید. به عنوان مثال اگر به صداقت بها می دهید خودتان نباید دروغ بگویید. کودک شما در خارج از خانه با مسائل گوناگونی روبرو می شود ولی زمانی که به خانه می آید باید ارزش ها را رعایت کند. شما با اعمال محدودیت، پاداش دادن و مجازات کردن می توانید او را مسئولیت پذیر بار بیاورید. فراموش نکنید کودک شما باید جوابگوی کارهای خود باشد.

● به کودکان خود اجازه ندهید احساس قربانی بودن کنند

حقیقت این است که اگر شما بهانه جویی های کودک خود را بپذیرید او احساس قربانی بودن خواهدکرد.

به جملات سازنده زیر توجه کنید:

▪ تو می خواهی ناسزاگفتن به خواهرت را توجیه کنی با این بهانه که او به تو چپ چپ نگاه کرده است.

▪ بهانه جویی مشکل تو را حل نمی کند و تو باید حتما اتاقت را مرتب کنی.

▪ حتی اگر آموزگارت را سرزنش کنی باید تکالیفت را انجام دهی.

این یک روش بسیار سودمند برای والدین است. در مثال سوم به جای اینکه به دفاع از آموزگار فرزندتان بپردازید او را متوجه اشتباه خود می کنید. در صورتی که کودک شما تکالیف خود را انجام نداده می توانی مکالمه زیر را با او داشته باشید؟

ـ شما: معلمت به من گفت که تکالیفت را انجام نداده ای.

ـ فرزند شما: معلم ما آدم نادانی است و بدون اینکه توضیحی بدهد از ما انتظار دارد تکالیف خود را انجام دهیم.

ـ شما: به نظر می رسد معلمت را در انجام ندادن تکالیفت مقصر می دانی.

ـ فرزند شما: تقصیر من نیست. همانطور که گفتم او آدم نادانی است.

ـ شما: ما در مورد مقصر حرف نمی زنیم بلکه می خواهیم بدانیم چه کسی وظیفه دارد تکالیف تو را انجام دهد. تو نمی توانی تکالیفت را انجام ندهی و آن وقت معلمت را سرزنش کنی.

شما باید بلافاصله کودک خود را متوجه اشتباهش کنید.

● روش زندگی

اگر نمی خواهید طرز فکر اشتباه در زندگی کودک شما به یک امر عادی تبدیل شود باید با آن مقابله کنید.

در تحقیقی که بر روی سیستم زندان کالیفرنیا انجام گرفت معلوم شد زندانیانی که بارها به زندان برمی گردند خود را قربانی می دانند و تا زمانی که این احساس را دارند نمی توانند برای تغییر رفتار ضداجتماعی خود تلاش کنند. زمانی که شما قربانی هستید همیشه راهی برای قربانی ماندن پیدا می کنید. یادتان باشد هرچند کودکان باید در طرز تفکر خود تغییر دهند ولی وظیفه والدین است که آنان را مسئولیت پذیر بار بیاورند.

ترجمه: آذر شایان