یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
دموکراسی
دموکراسی حکومت بوسیلهٔ مردم است . این تعریفی است که بیشتر کتابهای لغت آورده اند و احتمالاً تعریفی است که با تأیید همگانی روبرو است و با ریشه شناسی اصطلاح نیز مطابقت دارد :
دموس(Demos) ، مردم و کراتئین (Kratein) ، حکومت کردن ، ریشه های یونانی آن هستند . فیلسوفان و دولتمردان باستانی این مفهوم را بصورت کاملاً سرراست به کارمی بردند .پریکلس(Pericles)می گفت : حکومت ما دموکراسی نامیده می شود زیرا که ادارهٔ آن در دست بسیار است نه در کف اندک . ارسطو ، پس از مشخص کردن چندین نوع دموکراسی در پایان می گوید:حکومت گروه اندک اولیگارشی(Oligarchy) و نظامی که اجازهٔ شرکت به همگان را می دهد نظامی است دموکراتیک . (کوهن ۱۳۷۳ )
مشهورترین تعریف از دموکراسی ساده ترین آن است :
حکومت مردم بر مردم . این تعریف که در سرشت خود حکومت و حاکمیت پاره یا جزیی از مردم خواه از سوی فرد یا گروه را بر کل اجتماع نفی می کند ، برپایهٔ این اندیشه استوار است که همهٔ مردم باید به گونه ای درحکومت کردن همباز باشند .( ابوالحمد ۱۳۸۰ )
▪ جیمز برایس استاد حقوق دانشگاه آکسفورد معتقد بود که دموکراسی به معنای حاکمیت اکثریت سه ویژگی عمده دارد و این سه ، ممیز دموکراسی از نظامهای غیر دموکراتیک و نشان دهندهٔ اصلی ترین وظایف سیاسی مردم است:
اول اینکه اهداف و غایات حکومت را افکار عمومی تعیین و پیشنهاد می کند نه گروه های اشرافی از هر نوع ؛ دوم اینکه رهبران را مردم انتخاب می کنند و جز انتخاب عمومی ، هیچ راه دیگری برای رسیدن به مناصب حکومتی وجود ندارد ؛ و سوم اینکه عامهٔ مردم همواره حق دارند با سیاست های منتخبان خود مخالفت کنند . برایس بر آن بود که برای تکمیل دموکراسی به مفهوم حاکمیت مردم باید اولاً توده ها را هر چه بیشتر آموزش داد تا بهتر بتوانند از توانائی ها و امکانات خود برای شرکت در سیاست بهره گیرند و قدرت بیشتری برای سنجش امور عمومی و داوری دربارهٔ آنها پیدا کنند ؛ و ثانیاً مردم را در پرداختن هر چه بیشتر به مسائل عمومی و داوری دربارهٔ آنها تشویق کرد . دموکراسی بدون اکثریتی آگاه وعلاقه مندبه مسائل سیاسی ممکن نیست.(بشیریه ۱۳۸۳،ص ۴۵ )
▪ ژوزف شومپتر در سال ۱۹۴۲ مفهوم دموکراسی را به بهترین صورت بیان داشته است . وی می گوید : روش دموکراتیک ترتیبات سازمان یافته ایست برای نیل به تصمیمات سیاسی که در آن افراد ، از طریق انتخابات رقابت آمیز و رأی مردم به قدرت و مقام تصمیم گیری می رسند . (هانتینگتون ۱۳۸۱ ، ص ۹ ) .
دولت دموکراتیک قانونی ، بنا به تعریف، نظمی است سیاسی که توسط خود مردم آفریده شده است و به موجب عقیده و اراده سازی آنها کسب مشروعیت می کند و به این ترتیب است که به تابعان قانون امکان می دهد در همان حال خود را واضعان قانون مشاهده کنند . ( هابرماس ۱۳۸۰ ، ص ۱۰۰ )
▪ کوهن برای دموکراسی چند بعد متمایز در نظر می گیرد :
۱) پهناوری دموکراسی : پهنای دموکراسی مسأله ای است کمی ، که با نسبت تعدادی از افرادی از اجتماع که از تصمیمی تأثیر می پذیرند و در گرفتن آن تصمیم شرکت دارند یا می توانند شرکت داشته باشند تعیین می شود .
۲) ژرفای دموکراسی : ژرفای دموکراسی زائیده کمال و کیفیت مشارکتی است که انجام می پذیرد .
۳) برد دموکراسی : انواع مسائلی که صدای مردم بر آنها حاکم است ، و محدودیتهایی که بر قدرت این صدا تحمیل می شود ،برد دموکراسی در اجتماع را تعیین می کند . (کوهن ۱۳۷۳ ، ص ۲۹-۴۷ )
▪ از نظر رابرت مک آیور تحقق دموکراسی مستلزم سه چیز است :
اول حق رأی عمومی ، دوم بحث آزاد دربارهٔ سیاست ، و سوم آزادی کامل احزاب.( بشیریه ۱۳۸۳ ، ص ۴۱ )
▪ جان دیویی شرط اصلی تحقق دموکراسی را رعایت برابری برای همهٔ افرادمی دانست . وی بر خلاف جیمز جایگاه خاصی برای نوابغ قایل نبود ، بلکه معتقد بود همهٔ مردم کم و بیش از هوش و خرد بهره مندند ، از این رو هیچ فرد یا گروهی تافتهٔ جدا بافته به شمار نمی رود که بتواند بدون رضایت دیگران برآنان حکومت کند . (همان منبع ، ص ۳۷ )
به طور کلی مفهوم دموکراسی را می توان در چند اصل اساسی خلاصه کرد که مهمترین آنها عبارتند از : نشأت گرفتن قدرت و قانون از ارادهٔ مردم ، آزادی بیان افکار عمومی و اتکاء حکومت به آن ، وجود شیوه های مشخص برای بروز افکار عمومی از جمله احزاب سیاسی ، اصل حکومت اکثریت عددی در مسائل مورد اختلاف در افکار عمومی مشروط به وجود تساهل و مدارای سیاسی ، محدود بودن اعمال قدرت حکومتی به رعایت حقوق و آزادی های فردی و گروهی ، تکثر و تعدد گروهها و منافع و ارزشهای اجتماعی ، امکان بحث عمومی و مبادلهٔ آزاد افکار دربارهٔ مسائل سیاسی و قدرتمندی جامعهٔ مدنی ، اصل نسبیت اخلاق و ارزشها ، تساهل در برابر عقاید مختلف و مخالف ، برابری سیاسی گروههای اجتماعی از لحاظ دسترسی به قدرت ، امکان تبدیل اقلیت های فکری به اکثریت از طریق تبلیغ نظرهای گروهی ، استقلال قوهٔ قضائیه در جهت تضمین آزادیهای مدنی افراد و گروهها ، تفکیک قوا یا استقلال حداقل سه قوه از یکدیگر ، امکان ابراز مخالفت سازمان یافته و وجود گروه مخالف قانونی . ( بشیریه ۱۳۸۳ ، ص ۲۷ )
از جمله متغییرهایی که گفته شده است به دموکراسی و دموکراسی شدن مدد می رسانند عبارتند از :
۱) سطح بالای همگانی ثروت اقتصادی.
۲) توزیع به نسبت مساوی درآمد و ثروت .
۳) اقتصاد بازار .
۴) وجود طبقهٔ متوسط نیرومند .
۵) سطح بالای سواد و آموزش .
۶) وجود روحیه اعتراض و حق طلبی ( پروتستانتیسم ) .
۷) پیشرفت و تکامل بحث و مناظره سیاسی قبل از مشارکت سیاسی .
۸) علاقه و تسلیم بودن رهبران سیاسی به دموکراسی .
۹) وجود سنتهای احترام به قانون و حقوق فردی . (هانتینگتون ، ۱۳۸۱، ص ۴۴-۴۵ )
ساموئل هانتینگتون از جمله مهمترین موانع بالقوه برای دموکراسی شدن ، که در بیشتر کشورهایی که تا دههٔ ۱۹۹۰ همچنان اقتدارگرا باقی مانده اند را نبود تجربهٔ واقعی از دموکراسی می داند . وی همچنین نبود یا ضعف علاقه و سرسپردگی به ارزشهای دموکراتیک در بین رهبران سیاسی را مانع مهم دیگری برای دموکراسی شدن معرفی می کند . (همان منبع ،ص۳۲۵ )
درجهٔ دموکراتیک بودن نظامهای سیاسی به میزان مشارکت مردم در ادارهٔ امور جامعه بستگی دارد .
▪ پارسونز معتقد است که به کار بردن قدرت بدون توجه به مشروعیت آن فقط برای مدت کوتاهی مقدور است . (موقن ، تدین ۱۳۷۹ ) . از سویی حقانیت یا مشروعیت اقتدار نظام سیاسی تا هنگامی است که مردم حکم دولت را می پذیرند ، به آن احترام می گذارند و از آن حمایت می کنند .(علاقه بند ۱۳۷۹ ).
▪ کوهن در این زمینه معتقد است که قدرت وقتی مشروعیت می یابد که افراد دارای قدرت از اقتدار قانونی برخوردار بوده و حق اعمال یک چنین اقتداری معمولاً از مردم سرچشمه می گیرد ( کوهن ۱۳۷۳ ). جیمز کلمن هم می گوید کنشگر اقتدار را به دیگری واگذار می کند زیرا معتقد است که با پیروی از رهبری دیگری در وضع بهتری خواهد بود . او حق کنترل را یک جانبه و بدون پاداش خارجی واگذارمی کند (کلمن ۱۳۷۷ ).
علی بیرانوند
منابع:
۱) ابوالحمد، عبدالحمید؛ مبانی سیاست، تهران: توس، ۱۳۸۰.
۲)بشیریه، حسین؛ لیبرالیسم ومحافظه کاری، تاریخ اندیشه های سیاسی درقرن بیستم(۲)، تهران: نی، ۱۳۸۳.
۳)علاقه بند، علی؛ جامعه شناسی آموزش وپرورش، تهران: روان، ۱۳۷۹.
۴)کوهن، کارل؛ دموکراسی، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران: خوارزمی، ۱۳۷۳.
۵)کلمن، جیمز؛ بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نی، ۱۳۷۷.
۶)هانتینگتون، ساموئل؛ موج سوم دموکراسی درپایان سده بیستم، ترجمه دکتر احمد شهسا، تهران: روزنه،۱۳۸۱.
۷) هابرماس، یورگن؛ جهانی شدن وآینده دموکراسی. منظومه پساملی، ترجمه کمال پولادی، تهران: مرکز، ۱۳۸۲.
۸) موقن،یداله و تدین،احمد،عقلانیت وآزادی،مقالاتی ازماکس وبر ودرباره ماکس وبر،تهران:هرمس،۱۳۷۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست