جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

یادداشت های سرخ


یادداشت های سرخ

اولین تصویر واضح, چهره چند پسر جوان است دیگر فرصت تماشای بازی آنها را نخواهم داشت چون ساعت ۱۶ و ۱۰ دقیقه تابستان ۱۹۵۸ از هواپیمای اقبال سقوط کردند و دیگر هرگز نزد خانواده های خود بازنگشتند قرار بود بازی با ستاره سرخ بلگراد به یکی از زیباترین جدال های تاریخ شیاطین سرخ تبدیل شود اما افسوس که هوا سر ناسازگاری گذاشت و استعدادهای بزرگ باشگاه را نابود کرد

۱۱ سال پس از اتفاق شوم فرودگاه مونیخ، روی سکوهای ومبلی به انتظار یک معجزه نشسته ام. بنفیکای اوزه بیو خیلی سخت تسلیم می شود یا بهتر بگویم گویا اصلاً قصد ندارد مقابل انگلیسی های پرتوقع کم بیاورد. آنها در طول ۹۰ دقیقه به یک تساوی رضایت می دهند اما توفان بزرگ، پایه های قدرت آنها را ویران می کند. اصولاً منچستریونایتد عادت دارد در عرض چند دقیقه حتی تقدیر را هم به نفع خود رقم بزند. در چنین شرایطی زمان می گذرد و در پایان هنگامی که دوستداران فوتبال ورزشگاه را ترک کرده اند، با خود می اندیشم چگونه مردان ?سرمت بازبی? تساوی یک بر یک را به برتری ۴ بر یک تبدیل کرده اند؟ یک سال پس از قهرمانی انگلستان در جام جهانی ،۱۹۶۶ اروپا شاهد هنرنمایی همتیمی های بابی چارلتون بود. بله! منچستریونایتد اولین فاتح انگلیسی لیگ اروپا نام گرفت. روی سکوها به شعار دوستداران منچستریونایتد فکر می کنم؛ manunited, oneunited. حتی اشعار سکونشینان اولدترافورد هم مانند این تیم مغرورانه است

آنچه می خوانید نه گزارش رؤیای شیرین یک هوادار فوتبال بلکه توهمات او در شب فینالیست شدن منچستریونایتد است.

۱) اولین تصویر واضح، چهره چند پسر جوان است. دیگر فرصت تماشای بازی آنها را نخواهم داشت چون ساعت ۱۶ و ۱۰ دقیقه تابستان ۱۹۵۸ از هواپیمای اقبال سقوط کردند و دیگر هرگز نزد خانواده های خود بازنگشتند. قرار بود بازی با ستاره سرخ بلگراد به یکی از زیباترین جدال های تاریخ شیاطین سرخ تبدیل شود اما افسوس که هوا سر ناسازگاری گذاشت و استعدادهای بزرگ باشگاه را نابود کرد.

۲) ۱۱ سال پس از اتفاق شوم فرودگاه مونیخ، روی سکوهای ومبلی به انتظار یک معجزه نشسته ام. بنفیکای اوزه بیو خیلی سخت تسلیم می شود یا بهتر بگویم گویا اصلاً قصد ندارد مقابل انگلیسی های پرتوقع کم بیاورد. آنها در طول ۹۰ دقیقه به یک تساوی رضایت می دهند اما توفان بزرگ، پایه های قدرت آنها را ویران می کند. اصولاً منچستریونایتد عادت دارد در عرض چند دقیقه حتی تقدیر را هم به نفع خود رقم بزند. در چنین شرایطی زمان می گذرد و در پایان هنگامی که دوستداران فوتبال ورزشگاه را ترک کرده اند، با خود می اندیشم چگونه مردان ?سرمت بازبی? تساوی یک بر یک را به برتری ۴ بر یک تبدیل کرده اند؟ یک سال پس از قهرمانی انگلستان در جام جهانی ،۱۹۶۶ اروپا شاهد هنرنمایی همتیمی های بابی چارلتون بود. بله! منچستریونایتد اولین فاتح انگلیسی لیگ اروپا نام گرفت. روی سکوها به شعار دوستداران منچستریونایتد فکر می کنم؛ manunited, oneunited. حتی اشعار سکونشینان اولدترافورد هم مانند این تیم مغرورانه است.

۳) روزهای تلخ را هم به یاد می آورم. لیورپول بزرگ در اوج روزگار سپری می کرد و منچستریونایتد... در آستانه سقوط قرار داشت. چقدر دردناک که در شب سقوط شیاطین سرخ، لیورپول با تساوی مقابل وستهام به مقام قهرمانی لیگ دست یافت. آن شب آتش خشم و نفرت توأمان زبانه کشید. جالب اینکه به تحقیق متوجه شدم اهالی ?کوکنی? بیش از آنکه ناراحت باشند، به لیورپول و قهرمانی هایش حسادت می کردند. منچستریونایتد همین بوده و خواهد بود؛ تیمی برای هوادارانش و البته باشگاهی برای کشاندن بار گران محبت و البته تنفر.

۴) آقایی به نام ?آلکس فرگوسن? آمد و سکان هدایت تیم متوسط فوتبال جزیره را در دست گرفت. شنیدم فریاد می زدند این دیوانه را اخراج کنید. آیا باید می پذیرفتند فرگی هم شبیه ?سکستون? ( مربی قبلی این باشگاه) به درد اخراج شدن می خورد؟ خب! وقتی دروازه بان تیم شما در یک بازی هرچند بی اهمیت لیگ قهرمانان گل بزند، یعنی اینکه به ماجراجویی در بزرگترین رقابت باشگاهی دنیا علاقه مند هستید. فرگوسن به مانند تمام بزرگان، درست در حساس ترین مقاطع، خوش شانس هم بود چون با فتح جام حذفی، دل رؤسای منچستریونایتد را ربود. یکی، دو سال ناکامی در لیگ قهرمانان، بهانه ای برای آشنایی هرچه بیشتر قرمز پوشان با جو این رقابت ها محسوب می شد اما هنگامی که موناکوی کوچک اجازه نداد شاگردان فرگوسن به مرحله نیمه نهایی فصل ۱۹۹۸-۱۹۹۷ راه یابند، کاسه صبر هواداران لبریز شد. روی سکوها، فریاد خشم را شنیدم. این منچستریونایتد بود؛ زاده شده برای کسب پیروزی و فتح جام. می گویند اگر یک روز هواداران این تیم غرولند نکنند، بازیکنانی مانند رونالدو حتی توان برخاستن از تختخواب را هم ندارند!

۵) کم کم به جاهای خوب قصه می رسیم. روی سکوها... نه! آنجا نبودم اما می دانم فرگوسن چقدر تلاش کرد از خوشحالی گریه نکند. پس از سال ها تحقیر راهی فینال لیگ قهرمانان شوی، مقابل یک تیم آلمانی تا دقیقه ۹۰ بازنده شوی و قبل از ۲ وقت ۱۵ دقیقه ای برنده از زمین بیرون بیایی؟! اگر جای فرگوسن بودم، سکته می کردم اما رئیس، رئیس است و ادبیات خاص خود را دارد؛ ?امروز به بزرگترین باشگاه اروپا تبدیل شدیم.? این را گفت و رفت. رفت تا بلکه رکورد مربیان سابق لیورپول را بشکند؛ غافل از اینکه ترمز روزگار، فراتر از هر سرعت گیری، مسافران جاده فوتبال را با معنای واقعی ?ایست? آشنا می کند... توضیح واضحات می خواهید؟ منچستریونایتد به لطف گل های شرینگهام و سولشار پس از ۳۲ سال معتبرترین جام باشگاهی اروپا را بالای سر برد.

۶) اولین دست انداز قهرمان اروپا، رئال مادرید نام داشت. جادوگری که روی دست جادوگر بلند شود... منظورم ?فرناندو ردوندو? است. روی سکوها نبودم اما لحظه لحظه آن حرکت جادویی و پاس پشت پای زیبای مرد آرژانتینی را در ذهنم بایگانی کرده ام. چرخش ?فرناندو? با توپ، جهت جام را تغییر داد و پاس زیبای او، دروازه شیاطین سرخ را به روی قوها گشود. در این بین بغل پای رائول گونزالس، تک ضربه ای کشنده محسوب می شد. فرگوسن می گفت برمی گردیم و روزنامه ها اعتقاد داشتند سرخ ها به قتل رسیدند. کدام یک راست می گفتند؟ تا اطلاع بعدی، روزنامه ها.

۷) دومین دست انداز، بایرن مونیخ موذی نام داشت. موعد انتقام فرا رسید و آنکه چشمان بچه های احساساتی فرگوسن را بارانی کرد، کسی غیر از پائولو سرجیو نبود. بازیکن برزیلی در دقیقه ۹۰ بازی اولدترافورد گل زد. روی سکوها نبودم اما از میزان استیصال وفاداران به منچستریونایتد اطلاع داشتم. نتیجه بازی برگشت در المپیک مونیخ کاملاً مشخص بود. بایرن انتقام گرفت و تا حدودی آرام شد. ۲ سال ناکامی بس است آقای فرگوسن!

۸) سومین دست انداز، لورکوزن نام داشت. روی سکوها نبودم. دلم می خواست جمعیت انبوه حاضر در تئاتر رؤیاها را کنار بزنم و نیوویل را که جلوی چشم هواداران تیم سرخپوش مشغول بوسه زدن به پیراهن تیمش بود، خفه کنم! کاش می شد. در دقایق پایانی بازی برگشت هم نسبت به ?پوچتینو?ی آرژانتینی چنین حسی داشتم. اگر او یک لحظه دچار فراموشی می شد و اجازه می داد ضربه بازیکنان تیم سفیدپوش میدان درون دروازه قرار بگیرد... ?پوچتینو? توپ و آرزوهای تیم فرگی را از روی خط دروازه خوشبختی بیرون کشید.

۹) چهارمین دست انداز، همان اولین دست انداز بود. روی سکوها نبودم اما دیدم چگونه ۲ بزرگ فوتبال اروپا، رالی گل به راه انداخته اند. بازی رفت که با برتری ۳ بر یک میزبان اسپانیایی خاتمه یافت، گفتم توفان بزرگی در راه است. خوشبختانه درست پیش بینی کردم. رونالدو گل می زد و نیستلروی و سایرین در پی جبران اختلاف می دویدند. ناگهان لامپ های مغز فرگوسن روشن شد. او بدموقعی لجبازی را کنار گذاشت چون بکهام در ۱۵ دقیقه قادر به معجزه نبود، حتی با آن ضربات طلایی. ?دیوید? آخرین ضربه آزاد را به هوا فرستاد. یکی از اطرافیانم به محض تماشای عکس العمل فرگوسن گفت پیرمرد اسکاتلندی می خواست بکهام را کتک بزند اما دستش به او نرسید! رئال مادرید ۴ بر ۳ به منچستریونایتد باخت اما در مجموع ۲ بازی رفت و برگشت به پیروزی دست یافت و راهی مرحله نیمه نهایی شد.

۱۰) پنجمین دست انداز، خوزه مورینیو بود. او فاصله طولانی جایگاه خود تا کناره های خط را در چشم به هم زدنی طی کرد. به این ترتیب اولین یادگاری یک ?آقای خاص? رقم خورد. او می خواست شادی ناشی از حذف تیم فرگوسن را نشان دهد . چرا نشان ندهد؟ تیم وی ( پورتو) در جدال دور رفت ۲ بر یک به پیروزی رسیده بود. گل صحیح اسکولز در بازی برگشت آفساید تشخیص داده شد و در نهایت ضربه تمام کننده ?کاستینیا? یک تساوی ارزشمند را برای قهرمان آینده اروپا به ارمغان آورد.

۱۱) ششمین دست انداز، میلان بزرگ نام داشت. چه بهتر که روی سکوها نبودم! ایتالیایی ها با گل های هرنان کرسپو به راحتی از سد دارودسته فرگوسن گذشتند. حالا دیگر بچه های نسل جدید، آخرین قهرمانی سرخ ها در اروپا را به یاد نمی آورند.

۱۲) هفتمین دست انداز، لیل بود. وای! چه کسی باور می کرد منچستریونایتد بزرگ در مرحله گروهی با جام وداع کند. در هر ۶ بازی روی سکوها نبودم. فرگوسن! به جای اینکه با لنگه کفش، سر و صورت بازیکنان را زخمی کنی، آن عصای جادویی را ?رو? کن!

۱۳) هشتمین دست انداز، همان ششمین دست انداز بود. یک بار لیورپول، منچستریونایتد را سر کار گذاشت و این بار نوبت شیاطین سرخ بود که به ملاقات اروپایی با رقیب دیرینه نرسند. فرگوسن در واپسین ثانیه های بازی رفت پرواز کرد اما نه به فینال! جدال دور برگشت خیلی درد آور سپری شد، بخصوص برای انگلیسی ها. روی سکوها نبودم اما تحقیر شیاطین سرخ را دیدم.

۱۴) این سه شنبه دیگر دست اندازی وجود نداشت. منچستریونایتد در نبرد دونده های قهار دوی صدمتر کم نیاورد و با یک شلیک رؤیایی، فینال تمام انگلیسی را به واقعیت تبدیل کرد. کاش روی سکوها بودم! چه جالب! اولین قهرمان انگلیسی اروپا، برنده یا بازنده نخستین بازی نهایی بین آنگلوساکسون ها خواهد بود. این منچستریونایتد است؛ همیشه صف شکن!