چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اسناد شبکه الجزیره چه هدفی را دنبال می کنند


اسناد شبکه الجزیره چه هدفی را دنبال می کنند

ماهیت اسناد ویکی لیکس و الجزیره, خود می تواند اهداف اش را نشان دهد اینک با اسنادی که در اختیار شبکه الجزیره قرار گرفته است, می توان گفت, پاسخ روشن شده است اسرائیل

دیدید، چگونه پیشبرد مذاکرات صلح، تندروهای اسرائیلی را که ناظر تشکیل کشور مستقل فلسطینی بدون هیچ گونه تعهدی از طرف کشور فلسطینی هستند، ناگزیر ساخت تا با آنچه فاش سازی مذاکرات صلح نامیده اند، طرف های فلسطینی را از ادامه مذاکره ناتوان سازند! مدت زیادی از شناسایی کشور فلسطین توسط کشورهای مختلف، به سبب عدم پیشرفت مذاکرات، آن هم بدلیل عدم انعطاف اسرائیل –توقف شهرک سازی- نگذشته بود که اسرائیل برای خروج از بن بستی که تنها تا سپتامبر فرصت دارد، اقدام به بازی دادن ساده لوحان کرد. باید نگاهی اجمالی بر اتفاقات ماه های اخیر داشت، تا تصویری روشن از آنچه را که به وقوع می پیوندد، ترسیم کرد.

انتشار اسناد ویکی لیکس باید به شناخت بیشتر ماهیت قدرت و سیاست و بازیگران اش در آمریکا و سپس تخمین اهدافی که از انتشارش دنبال می شود، بدست کشورهای خاورمیانه بدهد و سپس تر ببینیم که چه چیزی را آن اسناد نتوانستند برآورده سازند که اسناد شبکه الجزیره مطرح شدند. ببینید، در آمریکا یک دموکراسی پیچیده برقرار است که فرماندهی بدست یک شخص و گروه نیست، بلکه خروجی یک سیستم تو در تو، در حال رقابت و بسیار قابل انعطاف است. آمریکا از همین طریق تنها کشوری است که نفوذی های کشورهای دیگر نتوانستند آن را ویران کنند، بلکه در بخشی از سیستم حل شدند.

آمریکا همچون کشورهای دیکتاتوری و کمونیستی نیست که هر اطلاعاتی باید از کانالی خاص رد و فیلتر شود و یک کنترل متمرکز و تنگ بر آن حاکم باشد که راه مدیریت جامعه را در عدم طرح آنچه برای قدرتمندان و سیاستمدارن خطرناک است، ببیند. در مدیریت قدرت و سیاست های مبتنی بر آن در آمریکا، اطلاعات و اخبار ارائه و فاش می شوند، اما حساب شده و مهمتر این که، در همین حساب شدگی شان نیز یک تیم یا یک لابی، تعیین کننده نیست و رقابتی با رعایت شرایط بازی حاکم است. از این روی، در آمریکا افراد و گروه ها و احزاب و لابی ها و نظرات شان، به مثابه توطئه شمرده نمی شوند، بلکه سیستم چند قطبی سیاسی قدرت، از آن ها برای پیشرفت و همزمان رقابت در کشور و نه به عنوان ترمز استفاده می کنند و تهدیدهای به وقوع پیوسته را نیز برای تبدیل به فرصت های آتی مدیریت و تحلیل می کنند. بنابراین، وقتی اطلاعاتی درز می کند که به منافع آمریکا لطمه می زند، این به معنی خروجی یک سیستم متمرکز نیست، بلکه لابی های قدرت و نیروهای سیاسی در رقابت با یکدیگر می توانند از کارت های که در اختیار دارند، استفاده کنند و نیروها و لابی هایی نیز که شکاف اطلاعاتی موجب لطمه بدان ها شده درصدد استفاده از آن برای اهداف بعدی به مثابه فرصت بر می آیند، نه دعوایی که قرن ها سر آن وا بمانند.

در نتیجه، وقتی اسناد ویکی لیکس منتشر شد، ضرورتاً به معنای مدیریت آن توسط دولت وقت آمریکا و حتی سازمان سیا نیست، بلکه گروه های رقیب که در حال حاضر در بازی قدرت حضور دارند، سعی دارند تا اهداف تعیین شده خود را به کرسی بنشانند. ماهیت اسناد، خود می تواند اهداف اش را نشان دهد. همین طور که بسیاری دیگر ارزیابی کردند، تنها کشوری که اخبار مربوط به آن، نه تنها از نظر کمی قلیل بود که حتی از نظر محتوایی نیز یا غیرحساس و یا حتی به ضرر طرف فلسطینی بود؛ مثلاً همکاری نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل. مهمتر از همه، روابط کشورهای عربی را با یکدیگر و مهمتر از همه، با ایران به شدت لطمه می زد و حداقل بدبینی های ایرانی جهت عدم اطمینان به اعراب، منجر به سوق دادن دیدگاه های بدبینانه دیپلماسی به جای راهکارهای خوشبینانه می شد. اسنادی که در مورد کشورهای دیگر و به خصوص کشورهای اروپایی منتشر شد، نه تنها دارای اطلاعات و مطالبی مهم نبود که حتی اصطلاحاً "خاله زنکی" می نمود و فاقد بار سیاسی بود.

این که سیاستمداری سرد، دیگری محافظه کار و آن یکی روابط نامشروع دارد، بیشتر برای سرگرم کردن افکار عمومی شلیک شده بود، تا اطلاعاتی باارزش باشد. تنها برای ارتباط آمریکا با متحدان اش در خاورمیانه کمی مشکل ساز می شد، که این دستاورد هم، موردپسند اسرائیل به نظر می رسید. این ها همگی حکایت از آن داشت که طیفی قدرتمند با لابی هایی که در ساختار سیاسی آمریکا، قدرت غیرقابل انکاری داشتند، می توانستند چنین اطلاعاتی را فاش و رسانه ای کنند؛ یعنی یا نئوکان ها که بدنبال جنگی دیگر در منطقه هستند و یا لابی اسرائیل. اینک با اسنادی که در اختیار شبکه الجزیره قرار گرفته است، می توان گفت، پاسخ روشن شده است: اسرائیل. آن ها اطلاعاتی را برملا می ساختند که اسناد ویکی لیکس نتوانسته بودند، به طور کامل تأثیر مورد انتظار را داشته باشند؛ تندروهای اسرائیلی به شدت مخالف گفتگوهای صلح بین فلسطینیان و اسرائیل بوده و هستند و تحت فشار احزاب دیگر اسرائیل و به خصوص دولت باراک اوباما مجبور بودند، تظاهر بدان کنند، اما چون محمود عباس با هنرمندی تمام توانسته بود، از کاه، کوه بسازد و توقف شهرک سازی را به شرطی تبدیل کند که هم امریکا مقابل اسرائیل قرار گیرد و کمک های اش را مشروط سازد و هم به افکار عمومی جهان نشان دهد که اسرائیل مانع از تداوم گفتگوهای صلح است.

در نتیجه، کشورهای مختلف و آمریکای لاتین، یک به یک شروع کردند، به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی و قضیه هنگامی برای اسرائیل ها فاجعه آمیز شد که اتحادیه اروپا نیز اعلام کرد، بزودی فلسطین را به رسمیت می شناسد و سازمان ملل نیز افق سپتامبر سال آینده را برای به رسمیت شناختن فلسطین نشان داد، و این همه بدون هر گونه توافق و التزامی برای طرف فلسطینی بدست آمد. بنابراین، تنها راه آن بود که طرف فلسطینی را وادار به رها نمودن مذاکرات کرد و چه طعمه ای بهتر از اسنادی که افکار عمومی اعراب و فلسطینیان را متقاعد ساخت که دولت خودگردان طی مذاکرات دارد، چیزی بیش از حد لازم، انعطاف نشان می دهد و حقوق فلسطینیان را نادیده می گیرد.

این خوراکی عالی بود برای ساده لوحان تا آن بمب خبری را به معجزه ای برای اسرائیل بدل سازند. این تحلیل ها، پاشنه آشیلی دارند که درستی اش را غیر قابل انکار می سازد.

اگر اسناد ویکی لیکس محرمانه بود، بسیاری از آن ها در صورت فاش نشدن توسط ویکی لیکس، محرمانه می ماند، اما اسناد مورد ادعای شبکه الجزیره مبنی بر فاش شدن، نمی توانست محرمانه بماند، چون توافقی بود که با فرض محرمانه بودن، پس از مدتی می بایست توسط دو طرف امضاء شده و رسمیت یابد و طبعاً همه دنیا و افکار عمومی عربی و فلسطینی نیز از آن آگاه می شد و هر نوع توافق احتمالی بیش از حد از طرف دولت خودگردان، عملاً توسط مخالفان و حداقل مبارزان فلسطینی نقض می شد. بنابراین، فاش سازی آن نوعی سفسطه می نماید که هدف از آن، در این موقع مشخصاً قطع گفتگوهای صلح توسط فلسطینیان تحت تأثیر فشار افکار عمومی است تا دولت تندروی اسرائیل از تله ای که در آن افتاده رها شود و اتحادیه اروپا و مهمتر از همه، سازمان ملل، کشور مستقل فلسطینی را بدون تعهد متقابل به اسرائیل به رسمیت نشناسد. اگر می شد، این اتفاق را کمی به تأخیر انداخت تا به انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا برسد، آن گاه می شد تا جمهوریخواهان را که احتمالاً دولت بعدی آمریکا را تعیین می کنند، حتی تا پای جنگ کشاند. متأسفانه با واکنش های ناشیانه ای که برخی از فلسطینیان در حال پیگیری اش هستند، به نظر می رسد اسرائیل دارد به هدف اش نزدیک می شود.

نکته بسیار مهمی که از منظر فلسطینیان مخالف صلح، دور مانده این است که اکنون اصلاً مذاکرات صلحی تداوم ندارد تا محمود عباس چیزی را معامله کند و گفتگوها متوقف شده و توقف آن نیز بنام اسرائیل تمام شده است. درضمن، در صورت ادامه مذاکرات، اسرائیل چیزی بدست نمی آورد و حتی امنیت اش نیز تأمین نمی شود، چون دولت خودگردان فلسطینی هم اینک نیز تهدیدی امنیتی برای اسرائیل نیست، بلکه حماس و گروه های مبارز فلسطینی، تهدیدی برای امنیت اسرائیل اند که در صورت توافق تشکیلات خودگردان و حتی با فرض امضای قرار داد صلح نیز برای حماس الزام آور نیست و یکی از دلایلی که اسرائیل مخالف تداوم و به نتیجه رسیدن گفتگوهای صلح است، همین است که مدعی است آن برای اسرائیل هیچ دستاورد عملی ندارد، اما تشکیل کشور مستقل فلسطینی و تداوم گفتگو برای موارد مورد اختلاف، گامی با موفقیت مهم و یک طرفه برای فلسطینیان پس از گذشت بیش از شصت سال است. اما با وجود از دست رفتن این موقعیت بی نظیر در تاریخ فلسطینیان، هنوز خطر اصلی در جای دیگر خفته است. چه چیز می تواند اسرائیل را ورای مرزهای کنونی ببرد؟ یا به عبارتی، چه چیز تا پیش از این موجب شده مرزهای اسرائیل تا بدین حد گسترش یابد؟ پاسخ کاملاً روشن است: جنگی دیگر در منطقه؛ چنان که در گذشته چنین کرده است.

پس اگر اسرائیل بتواند چون گذشته از طریق نفوذی های به ظاهر مطمئن موساد در کشورهای دیگر و گروه های فلسطینی، به نوعی کشورها و گروه های فلسطینی را به آغاز جنگ تحریک کند، هم مرزهای خود را گسترش می دهد و هم صلح برای سال ها عقب خواهد افتاد. آن گاه چون گذشته سرزمین های جدید اشغالی، موضوع گفتگو خواهند بود، نه سرزمین های کنونی تحت اختیار اسرائیل و قدس شرقی و غیره. آیا پیروزی بزرگتری از این برای اسرائیل قابل تصور هست؟ البته، چنان که در گذشته توانسته این گونه رندانه اعراب و فلسطینیان تندرو و ساده لوح را بازی دهد. اگر تیر اسناد فاش شده شبکه الجزیره به سنگ بخورد، اسرائیل به سوی سناریوی تحریک گروه ها و کشورهای تحریک پذیر منطقه خواهد رفت و در این راه نفوذی های موساد در این گروه ها و کشورها، باید کاری برای او بکنند که ارتش های چند هزار نفری نیز نمی توانستند این چنین به تندروهای اسرائیلی خدمت کنند.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری



همچنین مشاهده کنید