سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

علی ع و پاره کفش حکومت


به مناسبت ۲۱ رمضان سالروز شهادت مولای متقیان

سیزدهم رجب سال سیزدهم قبل از بعثت پیامبر، یک روز خوش‌یمن در مکه بود. فاطمه دختر اسد با نوزادی که در بطن خود داشت به درون خانه کعبه یعنی بهترین مکان برای زایش نوزادش رفت.

صدای نوزاد در فضای کعبه پیچید و نوری که از چهره او ساطع می‌شد به دیوار کعبه می‌تابید. علی(ع)‌ به دنیای خاکی و پرفرازونشیب پا گذاشت. فرزند ابوطالب بن عبدالمطلب بن هاشم. کنیه‌اش ابوالحسن و لقبش حیدر کرار (بسیار حمله برنده)‌ بود. با این وصف علی(ع)‌ را با فرانام امیر عرب، شیر خدا، بوتراب و صفات دیگر می‌شناسیم. در خانه پیامبر رشد کرد و برای پذیرش و تداوم آیین او مهیا شد. اگرچه در این راه دشواری‌های فراوان دید. در این گفتار شخصیت، آموزه‌ها و رفتار سیاسی امام را بررسی می‌کنیم.

یک بار دیگر و در فاصله نه چندان دور از درگذشت پیامبر(ص)‌ و شهادت ناجوانمردانه دخترش زهرا(س)‌، آسمان مدینه را ابرهای تیره و غم‌افزا پوشانده‌اند. بغض راه گلو را می‌فشارد. سکوت دهشتناکی بر کوچه‌های شهر چنگ زده و در سوگ علی و مصیبت فرق شکافته‌اش فرورفته است. همان ضربه‌ای که پهلوی زهرا را شکست، این بار از چنگال کینه، حسادت، جهل، بدخواهی، دورویی، خرافه، کج‌فهمی، بداندیشی، جاه‌طلبی و حرص و آز بر سر امام فرود آمد. ولی همزمان با احساس لبه سرد شمشیر در سرش که از آن آگاهی کامل داشت، در اوج وارستگی فریاد کشید: به خدای کعبه رستگار شدم.

رمز ماندگاری نام و شخصیت علی(ع)‌ در خدایی بودن و محبت او نهفته است. او خدا نیست. از خدا جدا هم نیست. پس این مظهر عجایب کیست؟ او نشانه بارز حق و خود عدالت و تجلی‌کننده صفات خداوند بود و به واسطه عدم لغزش در زندگی و اخلاق و سیاست و عدالت جاذبه و دافعه قوی داشت. روشن‌بین، آگاه، خاشع در برابر قدرت حق که در شیوه‌های حکومتی و اخلاق و راستی تاریخ بشر راسخ‌تر از او را به چشم ندیده است و چنان که در ادامه خواهیم دید، پافشاری و پایمردی وی در اجرای احکام و آیین نوپای پیامبر اسلام موجب شد دشمنان و کسانی که نمی‌توانستند وجودش را تحمل کنند در ۳ گروه عمده ناکثین، قاسطین و مارقین یا اصحاب جمل، صفین و نهروان گردهم آیند.

● دریای فصاحت

تنها اثر گرانقدری که دربرگیرنده اندیشه‌های امام است، در دانشنامه‌ای به نام نهج‌البلاغه گردآوری شده که در واقع تمام اندیشه‌ها و مباحث امام درباره سیاست، حکومت، اخلاق، اجتماع، روشنگری‌ها، موضعگیری‌ها و رهنمودهای عالمانه‌اش را دربرمی‌گیرد و چون گنجینه‌ای پایان‌ناپذیر برای سعادت دنیوی و اخروی بشر و در نهایت بلاغت و شیوایی بیان شده است. نهج‌البلاغه، بیان آموزه‌ها، روش‌های حکومتی و رفتار سیاسی امام برای اداره امور مردم و جامعه و آگاهی بخشیدن مردم و رهایی آنها از جهل و خرافه و گمراهی است و در تئوری و عمل بشر را به پیروی از راه راست، کردار و گفتار نیک فرا می‌خواند.

نهج‌البلاغه مباحث گوناگونی را دربر می‌گیرد؛ ولی مباحث مربوط به عدالت، سیاست، حکومت و خلافت از موضوع‌های محوری آن به شمار می‌آیند. مباحث مربوط به سیاست و حکومت را امام غالبا در برابر عناد و لجاجت خوارج و افراد کینه‌توز ابراز می‌دارد و بر ضرورت اقتدار حکومت برای صیانت از حقوق مردم و حکومت در مقابل یکدیگر و امانتداری حقوق مردم از سوی حکومت تاکید می‌ورزد. با وجود این مساله عدالت و برقراری آن در جامعه نزد امیرالمومنین بر هر موضوع دیگر تقدم و برتری دارد.

امام معتقد است؛ هرگز نباید عدالت را فدای مصلحت کرد. حکومت باید امین و امانتدار مردم باشد. مساله خلافت و جانشینی پیامبر، نزد امام، تنها مختص اهل بیت است که از هر نظر شایستگی و لیاقت آن را دارند. این خاندان در اندیشه وی این‌گونه توصیف شده‌اند: اهل بیت جایگاه راز خداوند، پناهگاه دین، صندوق علم، مرجع حکم او، رکن و پایه دین بوده و هیچ‌کس از امت پیامبر قابل مقایسه با آنها نیست.

جامه زیرین، گنجینه و درهای علم ما هستیم و به خانه جز از راه در نمی‌توان وارد شد. حلم و بردباری ما از میزان علم ما حکایت می‌کند.

● بغض سهمگین

پیامبر با دید آینده‌نگر خود در واپسین روزهای عمرش از فتنه‌هایی خبر داد که همچون پاره‌های شب ظلمانی، پی‌درپی فرامی‌رسیدند. اکنون در بستر مرگ تقاضایی برای نوشتن سفارشاتی کرد . یکی از حاضران بر بالین پیامبر گفت: این مرد مریض است و هذیان می‌گوید.

در واقع افرادی که از این نوشتار مستند پیامبر می‌ترسیدند و مانع نگارش آن شدند، افرادی بودند که با طرح قبلی بلافاصله پس از درگذشت پیامبر در ثقیفه بنی‌ساعده گردهم آمدند و اولین کودتای سیاسی را علیه جریان و آیین نوپای پیامبر شکل دادند. در نتیجه ۲ جریان عمده شکل گرفت؛ ارتداد (بازگشت از دین)‌ و نپرداختن زکات به علت مشخص نبودن جانشین پیامبر.

ابوبکر و ابوعبیده به پیغام عمر شتابان به ثقیفه رفتند و پس از تعیین خلیفه به مسجد آمدند و آن را اعلام داشتند. علی(ع)‌ و یاران باوفای پیامبر پس از غسل و تدفین او در خانه بودند. گروه ثقیفه، مسلح برای بیعت گرفتن از علی(ع)‌ به خانه‌اش هجوم آوردند. علی بیعت نکرد و با دلایل روشن آنها را از این کار برحذر داشت و در پی تهدید آنها، زهرا(س)‌ اعتراض شدیدی به آنان کرد. سرانجام علی(ع)‌ برای حفظ اصل اسلام، بیعت را پذیرفت. از این زمان به بعد پایه‌های مخالفت با امام گذاشته شد و بدعت‌هایی به وجود آمد.

جریانی که از ثقیفه آغاز شد، کم‌کم قوت گرفت و گروه‌هایی را شکل داد که هرچند در باورها و عقایدشان در برابر امام اختلاف داشتند؛ اما در هدف مشترک بودند و در این راستا، دست به جذب افراد سست‌عقیده، بی‌تفاوت و خنثی از طریق تطمیع، ترساندن، پول و فریب زدند و با شبهه‌افکنی و شیوع دروغ و نیرنگ سعی در تغییر شرایط به سود خود و پیشبرد اهدافشان داشتند که در این کار توفیق به دست آوردند.

واکنش امام در برابر این رویدادها این بود که ابتدا نظاره‌گر وقایع بود و سپس سیاست صبر و حوصله را در پیش گرفت و کم‌کم با بدعت‌ها مبارزه کرد؛ ولی بحث این است که سیاست‌ها و اندیشه‌های روشنگرانه وی چنانکه گفتیم ۳ دسته مخالف را در مقابلش قرار داد. ایشان تنها راه رهایی اسلام را از انحراف و تهدید در آن مقطع، سیاست صبر و سکوت دید.

وجهی از مبارزه امام پس از ثقیفه مواجهه با بدعت‌هایی است که پس از پیامبر در دین و آیین او به وجود آمد. با این توضیح که در ثقیفه اساس یک جریان فکری و سیاسی انحرافی گذارده شد. گام اول غصب جانشینی و حق مسلم امیر برای خلافت مسلمین بود. گام دوم ممانعت از گردآوری و تدوین گفتارها و احادیث مستند و منسوب به پیامبر بود به طوری که بسیاری از آنها سوزانده شد. پیشتر نیز ۵۰۰ حدیث را از میان برده بودند. بدعت سوم، ایجاد اجتهاد در مقابل نص قرآن و سنت بود که با این وضعیت، آموزه‌های قرآن و سنت به حاشیه رانده می‌شد. چنین رسم نامبارک و شوم موجب شد افراد فاسد، نالایق، فرصت‌طلب، مستبد و جاه‌طلب رشته امور را به دست گیرند و به مقام‌های مهم منصوب شوند؛ رسمی بدفرجام که بعدها نیز تداوم یافت و زمامداران بی‌کفایت و نادان و خودرای با نام دین آن را ابزار مشروعیت حکومت خود ساخته و هرچه خواستند انجام دادند.

در این شرایط بود که امام لب به انتقاد از حکومت های وقت گشود، امیرالمومنین در برابر تمام این ناملایمات صبر کرد و البته هیچ‌گاه از ارائه نصیحت و مشاوره به ابوبکر، عمر و عثمان خودداری نکرد،در حالی که گویی خار در چشم و استخوان در گلو داشت.‌

● خورشید عدالت

اصل بنیادین اندیشه‌های اجتماعی علی (ع)‌ «عدالت» بود. برابری حقوق اجتماعی، مادی و معنوی و برخورداری یکسان همگان از فرصت‌ها و امکانات دغدغه اصلی وی بود. عدالت را عین زندگی می‌پنداشت. اندیشه‌های او برگرفته از کلام خداوند بود و در قرآن نسبت به اجرای عدالت تاکید فراوان شده است. اسلا‌م ناب به ما سفارش میکند که : مبادا دشمنی با گروهی موجب ترک عدالت شود. همواره عدالت را برپا دارید اگرچه علیه خود و بستگانتان باشد. عدالت را در گفتار و عمل حتی در مورد نزدیکانتان رعایت کنید.

از این رو امام فرمود: به خدا سوگند این پاره کفش بی‌ارزش برایم از حکومت بر شما دوست‌داشتنی‌تر است، مگر به وسیله آن حقی را به پا دارم یا باطلی را دفع کنم.

عدالت یکی از اصول پایه‌ای در مشی سیاسی و حکومتی او بود و زمامداران وی نیز موظف به رعایت آن بودند: باید برای تو پسندیده‌ترین کارها میانه‌ترینشان در حق، شامل‌ترینشان در عدل و فراگیرترینشان در جلب خشنودی مردم باشد. عدالت را درباره دوست و دشمن یکسان اجرا کنید.‌

امام مرد گفتار و عمل به طور توامان بود. بسیار کم هستند افرادی که دم از حق و عدالت می‌زنند لیکن در عمل هیچ اعتقادی به آن ندارند. در برابر ستمگران همانند تندر و صاعقه فرود می‌آمد و برای ستمدیدگان پناهگاه امن و استوار بود. حریم پاک عدالت را با قلم و گفتار و نهایتا شمشیر صیانت می‌کرد. چه کسی جز او می‌توانست بر سیری ظالم بتازد و بنیان ستم و دوچهرگی را از ریشه براندازد.

عملکرد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی امام در تئوری و عمل چنان که گفتیم مخالفان فراوانی را علیه او برانگیخت، زیرا برنامه‌های او جامع، قاطع و آینده‌نگر و مبتنی بر واقعیات اجتماعی بود. با این وصف در خطبه آغازین از موانع و کارشکنی‌هایی خبر داد که بر اثر جهل و خرافه و کینه و حسادت در برابرش ایجاد می‌شود. این موانع ریشه در نفاق، حاکمیت روح اشرافیت مادی، برتری قبیله‌ای و نژادی داشت که معاویه در شام و خلفا در مدینه به عنوان میراث عهد جاهلیت در طول سال‌های دوری امام از قدرت، احیا و حاکم ساخته بودند.

مساله این است که امام هرگز برقراری عدالت را فدای مصالح سیاسی شخصی و اجتماعی نکرد. هرگز کسی را پیش از آن که مرتکب عملی شده باشد بازخواست نمی‌کرد. این مساله در واقعه جنگ جمل که اولین واکنش مخالفان بر ضد برنامه‌ها و اندیشه‌های سیاسی امام بود، بخوبی نمایان شد به این معنا که: قدرت و جاه‌طلبی افراطی و خودخواهانه در قاموس وی جایگاه و ارزشی نداشت که طلحه و زبیر قصد چنین کاری داشتند.

‌● سکوت مقدس

مهدی مسکنی

زندگی علی ویژگی‌ای استثنایی دارد. این که زندگی پس از مرگش موثرتر، عمیق‌تر، دامنه‌دارتر و زنده‌تر از دوران کوتاه زندگی پیش ازمرگش بوده است؛ چراکه خودخواهی‌ها، خصومت‌های فردی و طایفه‌ای و عدم تکامل اندیشه از جمله مواردی بودند که مانع درخشش واقعی و کامل شخصیت‌ حضرت علی(ع)‌ شدند.

آنچه ضروری به نظر می‌رسد و باید پیش از هر شعر و ستایش و مدح و تجلیل ازعلی بدان پرداخته شود، معرفت علی است که نیاز زمان ما و جامعه ماست. محبت بی‌معرفت ارزش ندارد. علی اگر یک رهبر است، یک امام و یک نجات‌بخش است و مکتب او اگر روح و راه یک جامعه است و اگر نشان‌دهنده مقصد حیات و کمال انسان است،‌ در آشنایی مکتب او و شخصیت اوست نه در محبت توام با جهل؛ چراکه محبت زاییده جهل هیچ ثمری ندارد.

دکتر جورج جرداق که یک طبیب و نویسنده مسیحی است، در کتاب «الامام علی صوت‌العداله الانسانیه» می‌نویسد: ای روزگار، کاش می‌توانستی همه قدرت‌هایت را و ای طبیعت کاش می‌توانستی همه استعدادها را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع می‌کردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر می‌دادی.»

این جمله از جانب یک نویسنده مسیحی نشان می‌دهد علی، تنها در چارچوب یک فرقه ارزیابی نمی‌شود؛ بلکه انسانی که به مفاهیم انسانی معتقد است، به علی معتقد است و هر عصر و هر نهضتی که به این ارزش‌ها معتقد است، به شناخت علی نیازمند است و مسلما وقتی او را شناخت، به او عشق می‌ورزد و این عشق بزرگ‌ترین نیروی محرک و بزرگ‌ترین قدرت نجات‌دهنده انسان می‌شود. دوران زندگی علی(ع)‌ را می‌توان به ۳ بخش تقسیم کرد.

دوره نخست بعثت پیامبر(ص)‌ و همراهی و همگامی علی(ع)‌ با پیامبر، دوره دوم وفات حضرت پیامبر(ص)‌ و شروع فتنه و آغاز سکوت علی که البته از این دوران کمتر سخن گفته شده است. درست است که خوابیدن علی به جای پیامبر فداکاری بزرگی است، از جای کندن در بزرگ خیبر به عنوان سمبل شهامت علی، بسیار مورد تجلیل و تمجید قرار می‌گیرد که گاه مبالغه هم می‌شود؛ اما از بزرگ‌ترین و سخت‌ترین دوران رسالت علی که سکوت اوست، سخنی به بیان نمی‌آید. سکوتی که هم شیعیان درباره‌اش سکوت کرده‌اند و هم محققان اهل سنت و این سکوت‌ها باعث شده تا بزرگ‌ترین تجلی علی و شهامت و فداکاری و حق‌پرستی علی که در سکوت او بوده است، بر اذهان و افکار روشن نباشد. و سکوت علی به این معنی که نمی‌تواند فریاد بزند، ۲۵ سال به طول انجامید و دوره سوم، حکومت ۵ ساله علی(ع)‌ است و ۵ سال تلاش برای استقرار عدالت در میان توده مردم و سرانجام در بیست و یکم رمضان سال ۴۰ هجری به خدای کعبه رستگار شد.

قاسم آخته