یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
صمیمیت از دست رفته
گاهی احساس تنهایی آزارم میده؛ این حس كه هیچ كسی نیست كه بتونم بهش اعتماد كنم.
هیچ كسی نیست كه اینقدر باهاش صمیمی باشم كه بتونم حرفهای دلمو باهاش بزنم. نمیدونم چرا وقتی كم سن و سال بودم چیزهای لذت بخش اطرافم خیلی زیاد بودند. از حضور تو جمع هم سن و سالهام تو فامیل، مدرسه یا عالم همسایگی احساس خوبی بهم دست میداد. فكر میكردم چقدر تعداد كسایی كه میتونم باهاشون بیدغدغه و بیریا حرف بزنم زیادند. فضاهای دوستانه بهم انرژی مثبت میداد. اما حالا قضیه خیلی فرق كرده. دیگه كسی با كسی گرم نمیگیره. دیگه از اون صمیمیت خبری نیست.
خیلیها سرشان تو كار خودشان است و شاید بهتره بگیم یه جورایی داریم زیست میكنیم نه زندگی. خیلیاز ما یه جورایی دچار روزمرگی شدیم و یك سیكل بستهرو هر روز تكرار میكنیم. زندگیا همش شده كار و كار و كار. روزهای تعطیل بیشتر شده روزهای تجدید قوا برای شروع كار تو هفته جدید. نه تنها خانوادهها با هم رفت و آمد ندارند، اعضای خانواده هم خیلی كم همدیگهرو میبینند چه برسه به اینكه سر یك سفره بنشینند و با هم غذا بخورند.
تعداد كسایی كه میدونند اسم همسایههاشون چیه انگشت شمارند و اونهایی كه با همسایههاشون رفت و آمد میكنند، نایاب! رفت و آمدهای فامیلی هم تبدیل شدن به تماسهای تلفنی! تازه اگر مشغلهها اجازه بدن و دلخوریها امان! هر چیزی كه قبلاً دستهجمعی بودنش باعث شادی و ایجاد صمیمیت میشد حالا دیگه انفرادی برگزار میشه! حتی تفریحها هم انفرادی شدند. نمیدونم داریم به كدوم سمت میریم. گاهی از فكر كردن به این قضایا دلم میگیره.
این حرفها میتواند حرف دل اكثریت ما باشد. اینكه تقریباً در كل شبانهروز تنهاییم و تمامی كارهای روزمرهمان را تنها انجام میدهیم. تنها غذا میخوریم. تنها اوقات فراغتمان را میگذرانیم. تنها تفریح میكنیم و... در خانه حتی با حضور تمامی افراد خانواده، خیلی كم پیش میآید كه در یك زمان پای یك سفره بنشینیم و در حین غذا خوردن، طعم حضور صمیمانه یكدیگر را نیز بچشیم. در زمانهایی نه چندان دور همین اعتقاد ساده كه همه باید با هم سر یك سفره بنشینند و غذا بخورند، صمیمیت اعضای خانواده را دو چندان میكرد.
اما در حال حاضر نه اینكه فرصتی برای دور هم بودن نباشد، نه!، انگار حوصلهای نیست برای اینكه كارهایی كه امكان جمعی بودنشان هست، به صورت گروهی انجام دهیم. كمرنگ شدن صمیمیتها میتواند علتهای بسیاری داشته باشد، علتهایی كه شاید به این سادگیها به ذهنتان نرسد، پس خواندن این متن را ادامه دهید تا ضمن ریشهیابی علتها و رفع آنها، شاید بتوانید رنگ صمیمیت را دوباره به زندگی بازگردانید.
● صمیمیت یعنی چه؟
صمیمیت لحظاتی از ارتباطات انسانی است كه احساسات ظریف طرفین ابراز و محبت بین دو نفر برانگیخته میشود كه به معنی علاقهای واقعی و به دور از هر نوع آلایش است. این تعریفی است كه برای صمیمیت در روانشناسی تحلیل رفتار متقابل در نظر گرفته شده است. اما هیچ نیازی نیست به این تعریف هم خیلی تكیه كنیم، همه ما میدانیم صمیمیت یعنی چه؟ نسترن ۲۲ ساله است و كاردانی بهداشت خوانده.
او صمیمیت را اینگونه تعریف میكند: «نوعی رابطه عاطفی كه در این رابطه افراد با هم احساس راحتی میكنند.» نازنین ۲۰ ساله است و پشت كنكوری. وقتی از او در مورد صمیمیت میپرسم با ذوق میگوید: «به نظر من صمیمیت یعنی اینكه در مواقع شادی و ناراحتی در كنار هم بوده و تكیهگاه عاطفی یكدیگر باشیم. صمیمیت به من حس عجیبی را منتقل میكند. یك حس راحتی فوقالعاده. یك حس لذت بخش».
عاطفه- ۱۸ ساله و پشت كنكوری- هم معتقد است كه صمیمیت با دیگران به او كمك میكند آرامش پیدا كرده و دغدغههایش را فراموش كند. نسرین ۱۹ ساله است و دانشآموز پیشدانشگاهی. او میگوید: «صمیمیت رابطهای نزدیك در همه زمینههای زندگی از جمله اجتماعی، عاطفی، كاری و تحصیلی میباشد. حسی كه بر اثر نیاز عاطفی ایجاد میشود و اگر وجود داشته باشد باعث شوری خاص شده و انسان احساس آرامش میكند».
رضا ۲۵ سال سن دارد، پژوهشگر باستانشناسی است و در ضمن دانشجوی كارشناسی ارشد همین رشته نیز هست. او با دقتی فوقالعاده به سؤالاتم گوش میدهد و وقتی از او میپرسم به نظر او صمیمیت چیست؟ میگوید: «صمیمیت یعنی با دیگران احساس راحتی داشتن، یعنی اعتماد متقابل، یعنی احترام متقابل، یعنی در حین حفظ حریمها و مرزهای ادب، بیپرده و رك بودن با دیگران».
آرزو ۲۴ ساله است و كارشناسی مدیریت آموزشی خوانده، او صمیمیت را اینگونه تعریف میكند: علاقه و محبت نسبت به دیگران و گرمی در روابط كه از همان علاقه سرچشمه میگیرد. به نظر نسترن اگر با كسی ادعای صمیمیت میكنیم نباید فقط در شادیها با او همراه باشیم، بلكه باید در مواقع مختلف به فكرش بوده و آن فرد را فقط به خاطر وجود خودش بخواهیم. رامین ۲۶ ساله است و شغل آزاد دارد.
به نظر او صمیمیت نوعی همدلی و همراز بودن است. او میگوید: «وقتی با كسی صمیمی هستیم دلتنگیهایمان را برایش بازگو میكنیم و كمی آرام میشویم.» علیرضا ۲۴ ساله است و دیپلمه. او مختصر و مفید میگوید: صمیمیت ایجاد و حفظ رابطه مطلوب با دیگران است.
● در گذشته صمیمیت از چه جنسی بود؟
صمیمیت در گذشته از جنس دیگری بود؛ یك جنس منحصر به فرد؛ جنسی كه حتی وقتی به آن فكر میكنیم، یك حس شعف و نشاط خاص به سراغمان میآید. البته ما جوانترها طعم صمیمیتهای گذشته را نچشیدهایم، ولی چیزهایی كه از آن شنیدهایم كافی است برای آنكه دلتنگ شویم و غبطه بخوریم.
هر وقت صحبت از خاطره میشود، مادرم حرفهای نابی برای گفتن دارد. وقتی از جمع خانوادگیاش در گذشته و دور هم بودنهایشان حرفی میزند، آنچنان شوقی در صدایش میآید كه من هم حسابی سر ذوق میآیم و حس میكنم آن موقع در آن جمع حضور داشتهام.
رضا ۴۷ ساله است و معلم بازنشسته. وقتی از او میپرسم صمیمیت در گذشته چگونه بود و یا چه رنگی داشت؟ آهی میكشد و میگوید: «اون موقعها هم چیز صفای دیگری داشت. انگار فرصتها بیشتر بود. روز طولانیتر بود. آنقدر طولانی كه به تمام كارهامون میرسیدیم. هر چند اون موقع مشغلهای وجود نداشت.
ساعت مشخصی برای كار بود و ساعات مشخصی برای با هم بودنها. همه تو خونه به هم توجه داشتیم و ساعات خیلی زیادیرو دور هم سپری میكردیم. حتی وقتی كسی ازدواج میكرد، مثل الان نبود كه از خانواده فاصله بگیره و سال به سال همدیگهرو نبینند، بلكه به خانواده یك عضو جدید اضافه میشد. من اگر بخواهم رنگی برای صمیمیت در گذشته در نظر بگیرم، بیشك رنگ سبز را انتخاب میكنم.»
وجود این صمیمیت خاص، میتوان علتهای زیادی داشته باشد. در گذشته اعضای خانواده مثل الان سلولی نبودند، یعنی خانوادهها سنتی بودند. (علاوه بر پدر و مادر، پدر بزرگ و مادربزرگ هم حضور داشتند) همین امر میتواند به دلیل وجود افراد و نقشهای بیشتر میزان صمیمیت بیشتری را تولید كند. یا این كه افراد علاوه بر این كه سختكاری میكردند، سعی میكردند از هر فرصتی برای ایجاد شادی و صمیمیت بیشتر با اعضای خانواده استفاده كنند. مثلاً همه با هم غذا بخورند، همه با هم به مهمانی بروند، حتی دستهجمعی عصرانه سادهای را به همراه چای در حیاط خانه صرف كنند و گپ بزنند.
● چرا دیگر با هم صمیمی نیستیم؟
این قضیه میتواند علتهای مختلفی داشته باشد. سعی میكنیم به ترتیب اولویت این علتها را نام برده و در مورد آنها صحبت كنیم.
۱) شكاف نسل:
نازنین ۲۴ ساله و مهندس شیمی است. او در مورد علت كمرنگ شدن صمیمیت یا تغییر جنس آن در حال حاضر میگوید: فكر میكنم امروزه به این خاطر كه نسل گذشته ما نتوانسته است آن طور كه باید و شاید با فرزندان خودش ارتباط برقرار كند و آنها را به عنوان نسل امروزی بپذیرد و متعاقباً نسل امروزی هم در پذیرش افكار و عقاید و نوع روابط آنها، موفق نبوده در نتیجه صمیمیتها بسیار كم رنگ شده و شاید در حال محو شدن است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست