سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مطالعه تطبیقی دین؛ رشته آکادمیک


مطالعه تطبیقی دین؛ رشته آکادمیک

تفسیر و مقایسه ادیان، همزمان سبب گسترش دانش نسبت به فرهنگ‌های دیگر نیز می‌شود
ما تنها در مورد آنچه درخصوص آن اطلاعات داریم، می‌توانیم دست به مقایسه بزنیم و مطالعه و پژوهش …

تفسیر و مقایسه ادیان، همزمان سبب گسترش دانش نسبت به فرهنگ‌های دیگر نیز می‌شود

ما تنها در مورد آنچه درخصوص آن اطلاعات داریم، می‌توانیم دست به مقایسه بزنیم و مطالعه و پژوهش در مورد «دیگران» تنها بر مبنای نوع دانش ما نسبت به فرهنگ های دیگری است که در این زمان به آنها دسترسی داریم. به‌عنوان مثال، در تورات اشاره‌ به ادیان دیگر، همواره[برگرفته از] نقل‌قولهای ادیان خاور نزدیک، و نه ادیان چینی، ژاپنی یا هندی است. در اوایل قرن نوزدهم، جهان مسیحیت غرب، دین را یک‌سره در چهار طبقه دسته‌بندی کرد:

ادیان توحیدی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) و مابقی ادیان که در مجموع تحت اصطلاح توهین‌آمیز «بت پرستان» یا «مشرکان» جمع می‌آیند؛ این اصطلاح ناظر به افرادی بود که خدایان دروغین را می‌پرستیدند. گزارشهای مبلغان و مسافران همچنان بر کلیشه وضعیت تیره و تار اقوام غیرغربی یا اقوامی که صاحب کتاب مقدس نبودند مهر تأیید می‌زد.

اما از اواسط تا اواخر قرن نوزدهم، مطالعه تطبیقی دین با همین نام به‌عنوان رشته جدید آکادمیک مطرح شد. چندین تحول پیاپی این امر را میسر ساخت: یکی، گسترش دانش در مورد ادیان آسیایی خاصه از گذر دسترسی به ترجمه متون مقدس آنها.

دیگری، رشد دانش نسبت به فرهنگهای ابتدایی (پیش از کتابت) که این امر تا اندازه‌ای دستامد رشته جدید انسان‌شناسی بود. سوم پیدایش تلقی جدید از تاریخ، یعنی قول به این که فرهنگ انسانی یک‌سره تکاملی طولانی از خاستگاه‌های اولیه را از سر گذرانده است (که این نظریه با تلقی کتاب مقدس درخصوص خاستگاه انسان در تضاد و تقابل بود) و چهارم گرایش عام به سوی طبقه‌بندی و نقشه‌مند کردن اطلاعات مربوط به موضوعات مختلف جهان.

این عوامل روی هم رفته بافت جدید و گسترده‌ای را برای مطالعه دین پدید آورد.تأثیرگذارترین حامی مطالعه تطبیقی دین در قرن نوزدهم «اف.ماکس مولر» (۱۸۲۸-۱۹۰۰) بود. مولر، آلمانی‌تبار بود که از سن ۲۳ سالگی در دانشگاه آکسفورد مشغول تحقیق شد. وی بر سانسکریت تسلط داشت.

مولر ویراستار مجموعه پنجاه جلدی کتب مقدس شرق است. او تأکید کرده که مطالعه دین، دیگر نباید به ادیان مدیترانه محدود شود و ادیان مربوط به تمدنهای بزرگ شرق و کتب مقدس آنها را باید جدی گرفت. ادیان آسیایی را باید هم افق با ادیان کتاب مقدس محترم شمرد و آنها را با یکدیگر مقایسه کرد.در اینجا، دیدگاه سنتی بطریقی غرب درخصوص تاریخ دین به مثابه تقابل محض سنتهای شرک‌آمیز و سنتهای مبتنی بر کتاب مقدس منسوخ شده است.

در این میان، تاریخ‌های دقیق‌تری درخصوص دین پدید آمد. این تاریخ‌ها جایگزین مفاهیم ساده‌لوحانه پیشین شدند که براساس آنها تمام زبانهای بشر از تورات برخاسته‌اند و تمام فرهنگها و ادیان به خاندان نوح باز می‌گردند و تاریخ‌گذاری متون مقدس –خواه کتاب مقدس و خواه غیرکتاب مقدس- را باید آن‌گونه که هست پذیرفت.پژوهش دینی همانند علوم زندگی از طریق به‌کارگیری این روش رشد کرد.

مطالعه یک دین دریچه‌ای به مطالعه دین دیگر می‌گشاید. مولر مایل بود آنچه را گوته در مورد زبان گفته، در مورد دین هم به‌کار برد: «کسی که یک شخص را می‌شناسد... در واقع هیچ‌کس را نمی‌شناسد.»

افزون بر این، مولر یک روش‌شناسی و طرح و برنامه جامعی درخصوص مطالعه تطبیقی دین مطرح کرده است. این طرح شامل اصولی از این قبیل است: حصول دانش درخصوص دیگران (ادیان دیگر) از طریق آثار و نوشته‌های آنها، دسته‌بندی ادیان براساس بافتهای زبانی و منطقه‌ای آنها و پرهیز از خطای رایج در مقایسه ابعاد مثبت یک دین با ابعاد منفی دین دیگر.