دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

معنای امی بودن پیامبر اسلام ص


معنای امی بودن پیامبر اسلام ص

اشتباه بزرگی که باید در این جا از آن اجتناب کرد این است که درس نخواندن غیر از بی سواد بودن است و کسانی که کلمه «امی» را به معنی «بی سواد» تفسیر می کنند, گویا توجه به این تفاوت ندارند

● درس نخواندن غیر از بی سوادی است

اشتباه بزرگی که باید در این جا از آن اجتناب کرد این است که درس نخواندن غیر از بی سواد بودن است و کسانی که کلمه «امی» را به معنی «بی سواد» تفسیر می کنند، گویا توجه به این تفاوت ندارند. هیچ مانعی ندارد که پیامبر(ص) به تعلیم الهی «خواندن» - یا - «خواندن و نوشتن» را بداند بی آن که نزد انسانی فرا گرفته باشد، زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است و مکمل مقام نبوت است. شاهد این سخن آن است که در روایاتی که از امامان اهل بیت(ع) نقل شده می خوانیم پیامبر(ص) می توانست بخواند و هم توانایی خواندن داشت و هم توانایی نوشتن. (تفسیر برهان، ج ۴/۲۳۲ ذیل آیات اول سوره جمعه)

اما برای این که جایی برای کوچک ترین تردید برای دعوت او نماند از این توانایی استفاده نمی کرد.و اما در پاسخ به دو حدیثی که مرحوم فیض نقل کرده و به استناد آن ها نسبت خواندن و نوشتن را به پیامبر (ص ) قطعی دانسته است ، می گوییم یکی از این دو روایت به اصطلاح «مرفوعه» است و سند آن فاقد ارزش و روایت دوم از «جعفربن محمد صوفی» نقل شده که از نظر علم رجال شخصی مجهول و ناشناخته است و اما این که بعضی تصور کرده اند که آیه دوم سوره جمعه: « یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» و آیات دیگری که به این مضمون است، دلیل بر آن است که پیامبر(ص) قرآن را از روی نوشته بر مردم می خواند کاملا اشتباه است، زیرا تلاوت هم به خواندن از روی نوشته گفته می شود و هم به خواندن از حفظ، کسانی که قرآن یا اشعار یا ادعیه را از حفظ می خوانند، تعبیر به تلاوت در مورد آن ها بسیار فراوان است.

دیگر این که کلمه «ام القری» اسم خاص نیست و بر مکه به عنوان یک صفت عام نه یک اسم خاص اطلاق شده است. «ام القری» یعنی مرکز قریه ها. هر نقطه ای که مرکز قریه هایی باشد، «ام القری» خوانده می شود. از آیه دیگر از قرآن که در سوره قصص آیه ۵۹ آمده است معلوم می شود که این کلمه عنوان وصفی دارد نه اسمی: « ما کان ربک مهلک القری حتی یبعث فی امة رسولا».

پروردگار تو چنین نیست که مردم قریه هایی را هلاک کنند مگر آن که قبلا پیامبری در مرکز آن قریه ها بفرستد و حجت را بر آن ها تمام کند. معلوم می شود در زبان قرآن هر نقطه ای که مرکز یک منطقه باشد ام القرای آن منطقه است. ( مجله مشکوة، ش ۲، ص ۴۵)دیگر این که این کلمه در قرآن به کسانی اطلاق شده است که مکی نبوده اند. در سوره آل عمران آیه ۲۰ می فرماید: « و قل للذین اوتوا الکتاب و الامیین ءاسلمتم »؛ بگو به اهل کتاب و به امیین (اعراب غیر یهودی و نصرانی ) آیا تسلیم خدا شدید؟ پس معلوم می شود در عرف آن روز و در زمان نزول قرآن به همه اعرابی که پیرو یک کتاب آسمانی نبودند «امیین» گفته می شده است.بالاتر این که این کلمه حتی به عوام یهود که سواد و معلوماتی نداشتند با این که اهل کتاب شمرده می شدند نیز اطلاق شده است، چنان که در سوره بقره آیه ۷۸ می فرماید: « و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی»؛ بعضی از فرزندان اسرائیل امی هستند، از کتاب خود اطلاعی ندارند مگر یک سلسله خیالات و اوهام. بدیهی است یهودیانی که قرآن آنان را «امی» خوانده است، اهل مکه نبوده اند، غالبا ساکن مدینه و اطراف مدینه بوده اند.

و برخی دیگر از بزرگان به حدیث معروف دوات و قلم ( یا دوات و شانه) استناد می کنند، می گویند: « در اخبار معتبر و در تواریخ وارد شده که آن حضرت در هنگام وفات فرمود دوات و شانه بیاورید تا برای شما دستوری بنویسم که بعد از من گمراه نشوید» (بحارالانوار، ج ۱۶ / ص ۱۳۵)استناد به حدیث دوات و قلم استناد صحیحی نیست. این حدیث صراحت ندارد که رسول خدا(ص) می خواسته است با دست خود بنویسد. اگر فرض کنیم می خواسته است در حضور جمع فرمان بدهد بنویسند و آن ها را شاهد بگیرد و به عنوان شهادت از آن ها امضا بگیرد باز تعبیر این که « می خواهم برای شما چیزی بنویسم که گمراه نشوید» صحیح است. به اصطلاح ادبی، این گونه تعبیرات « اسناد مجازی» است و اسناد مجازی از وجوه فصاحت است و در زبان عربی و غیرعربی شایع است.

● نقد نظریه مشهور

سپس ملامحسن فیض، سخن مشهور را که پیامبر(ص) خواندن و نوشتن نمی دانست رد می کند و می گوید: در حالی که از اهل بیت (ع) خلاف آن روایت شده است:

۱) در کتاب بصائر الدرجات از محمدبن حسن صفار به اسناد وی از عبدالرحمن بن حجاج نقل شده که می گوید: امام صادق(ع) فرمود: « همانا پیامبر(ص) می خواند و می نوشت و هر نانوشته ای را نیز می خواند.» (بصائرالدرجات، ص ۶۲).

۲) و به اسناد خود از جعفربن محمد صوفی نقل می کند و می گوید: از ابوجعفرمحمدبن علی الرضا(ع) (امام جواد(ع)) پرسیدم:« یابن رسول ا...! چرا پیامبر را امی می گفته اند؟ فرمود: مردم چه می گویند؟عرض کردم: مردم گمان می کنند که پیامبر را از این جهت امی گفته اند که چیزی ننوشت. فرمود: دروغ گفته اند، لعنت خدا بر ایشان باد! کجا چنین چیزی ممکن است در حالی که خدای تبارک و تعالی در کتاب استوارش می فرماید: « هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» (جمعه/۲) چگونه ممکن است چیزی را که خوب نمی دانست به مردم تعلیم دهد؟ به خدا سوگند که رسول خدا(ص) به ۷۲ یا ۷۳ زبان می خواند و می نوشت و به این جهت او را امی گفته اند که از مردم مکه - از مراکز بزرگ اجتماع - بوده است و این همان فرموده خدا در قرآن است: « لتنذر ام القری و من حولها» (انعام/۹۲)» (بصائرالدرجات، ص ۶۲ و صدوق در علل الشرایع، ج۱، ص ۱۱۸)

یکی از مسائلی که در بحث اعجاز قرآن مطرح می شود، «امی» بودن پیامبر اعظم(ص) است. البته موضوع «امی» بودن پیامبر به طور مستقل نیز مطرح و در تفسیر و تبیین آن دیدگاه های متعددی ابراز می شود، به ویژه آن که در قرآن کریم از «امی» بودن پیامبر اکرم(ص) سخن به میان آمده و فرموده است: « هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم»؛ «اوست که در میان درس ناخواندگان پیامبری از خودشان برانگیخت» و در آیات دیگر قرآن نیز از ننوشتن و نخواندن پیامبر(ص) پیش از بعثت سخن گفته است.

این اشارات قرآنی سبب شده تا «امی» بودن پیامبر(ص) به عنوان یک ویژگی از سوی اندیشمندان و مفسران مسلمان مورد بررسی قرار گیرد و آرای مختلفی در این باره ابراز شود. علاوه بر این که «امی» بودن پیامبر(ص) در بحث اعجاز قرآن نیز مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به آن الهی بودن قرآن تایید و لدنی بودن علم و دانش آن حضرت اثبات می شود.به هر حال، این نکته مسلم است که پیامبر (ص) درس نخوانده و مکتب ندیده بود و نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و کتابی آشنا نبوده و هیچ یک از مورخان مسلمان یا غیرمسلمان مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوره رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است و همچنین احدی ادعا نکرده و موردی را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است.

● نظریه فیض کاشانی درباره «امی» بودن پیامبر(ص)

اما برخی دیگر از بزرگان از جمله مرحوم فیض کاشانی نظریه دیگری دارد و می گوید: هر کس شاهد احوال پیامبر(ص) بوده و یا به اخباری درباره اخلاق، سجایا، رسیدگی به امور توده های خلق و حفظ و انسجام آنان و نزدیک کردنشان به یکدیگر و رهبری ایشان به فرمانبری خود، به دقت گوش فرا داده و پاسخ های شگفت آور آن بزرگوار را به مسائل دشوار و تدبیرات جالبش را در زمینه مصالح خلق و اشارات زیبایش را درباره تفصیل شریعت که فقیهان و خردمندان از دریافت نخستین مراتب از دقایق آن ها در طول عمرشان عاجزند شنیده باشد، هیچ شک و تردیدی به خود راه نخواهد داد که هیچ کدام از این ها با نیروی بشری حاصل نشده است زیرا تحقق چنین اموری جز به استمداد از تاییدات آسمانی و نیروی الهی قابل تصور نیست و این همه از فردی دروغگو و دغل باز نمی تواند سر بزند بلکه شمایل و حالات آن حضرت گواهی قطعی بر راست گویی اوست، تا آن جا که هر گاه عربی آن حضرت را می دید می گفت: به خدا سوگند که این سیمای شخص دروغگو نیست و به صرف دیدن شمایل آن حضرت به راست گویی او گواهی می داد تا چه رسد به کسی که شاهد اخلاق آن بزرگوار بوده و در همه جا و با هر شرایطی سر و کار با احوال او داشته است.

ما برخی از اخلاقیات او را نقل کردیم تا اخلاق نیکوی آن حضرت را بشناسند و به صداقت و ارج و عظمت مقام والایش در پیشگاه خدا توجه پیدا کنند. همه این ها را خداوند به او داده در حالی که او مردی امی بوده و سر و کاری با علم و دانش نداشته و هیچ کتابی را نخوانده و هرگز در طلب علم و دانش مسافرت نکرده است و همواره در چشم نادانان عرب، به عنوان فردی یتیم، ناتوان و ضعیف جلوه می کرد. این همه اخلاق و آداب نیکو - به طور مثال، گذشته از علوم دیگر، آگاهی به مصالح فقهی - تا چه رسد به شناخت خدا، فرشتگان، کتاب های آسمانی و فرستادگان خدا و دیگر چیزهایی که از ویژگی های نبوت هستند، اگر صریح وحی نبود، از کجا برای او میسر می شد؟ و از کجا بشری از پیش خود به این همه کمالات می رسید؟

● اقوال سه گانه درباره معنای « امی»

اما بسیاری از مفسران و اندیشمندان اسلامی و شیعی با نظریه مرحوم فیض مخالفت ورزیده اند، به ویژه دانشمندان متاخر با رد این ۲ حدیث که مرحوم فیض و همفکرانش به استناد آن خواندن و نوشتن پیامبر(ص) را قطعی دانسته، به رد این نظریه پرداخته اند.

بنابراین شاید بی جا نباشد که برای روشن شدن مطلب به بررسی این ۲ حدیث و نظرات مختلف درباره آن ها دست بزنیم اما چون در کتب مختلف امروز این بحث مطرح شده و در کتاب مختصر استاد مطهری به نام «پیامبر امی» به مقدار کفایت آمده و در دسترس نسل جوان است، به طور خلاصه می توان گفت: درباره مفهوم امی، ۳ احتمال معروف وجود دارد؛ نخست این که به معنی درس نخوانده است. بیشتر طرفدار این نظرند و یا لااقل این نظر را ترجیح می دهند. طرفداران این نظر گفته اند این کلمه منسوب به «ام» است که به معنی مادر است.

امی یعنی کسی که به حالت مادرزادی از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته ها و معلومات بشری باقی مانده است و یا منسوب به «امت» است، یعنی کسی که به عادت اکثریت مردم است، زیرا اکثریت توده، خط و نوشتن نمی دانستند و عده کمی می دانستند، همچنان که «عامی» نیز یعنی کسی که مانند عامه مردم است و جاهل است (مفردات راغب، ذیل کلمه «ام» ). بعضی گفته اند یکی از معانی کلمه «امت» خلقت است و «امی» یعنی کسی که بر خلقت و حالت اولیه که بی سوادی است باقی است. به هر حال، چه مشتق از «ام» باشد و چه از «امت» و «امت» به هر معنی باشد، معنی این کلمه درس ناخوانده است. ( مجمع البیان، ذیل آیه ۷۸ بقره)دوم این که، به معنی کسی است که در سرزمین مکه تولد یافته و از مکه برخاسته است. سوم به معنی کسی است که از میان امت و توده مردم قیام کرده است.

ولی معروف تر از همه تفسیر اول است که با موارد استعمال این کلمه نیز سازگارتر می باشد و همان گونه که گفتیم ممکن است هر سه معنی با هم مراد باشد. در این که پیامبراسلام (ص) «به مکتب نرفت و خط ننوشت» در میان مورخان بحثی نیست و قرآن نیز صریحا در آیه ۴۸ سوره عنکبوت درباره وضع پیامبر(ص) قبل از بعثت می گوید: « و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون؛ پیش از این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود چیزی می نوشتی تا موجب تردید دشمنانی شود که می خواهند سخنان تو را ابطال کنند.»اصولا در محیط حجاز به اندازه ای با سواد کم بود که افراد باسواد کاملا معروف و شناخته شده بودند، در مکه که مرکز حجاز محسوب می شد تعداد کسانی که از مردان می توانستند بخوانند و بنویسند از ۱۷ نفر تجاوز نمی کرد و از زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن و نوشتن داشت. ( فتوح البلدان بلاذری، مصر، ص ۴۵۹). مسلما در چنین محیطی اگر پیامبر (ص) نزد معلمی خواندن و نوشتن را آموخته بود کاملا معروف و مشهور می شد. در چنین شرایطی پیامبر(ص) چگونه می توانست با صراحت در کتاب خویش این موضوع را نفی کند؟ آیا مردم به او اعتراض نمی کردند که درس خواندن تو مسلم است، این قرینه روشنی بر امی بودن اوست.

در هر حال وجود این صفت در پیامبر(ص) تاکیدی در مورد نبوت او بود تا هر گونه احتمالی جز ارتباط با خداوند و جهان ماوراء طبیعت در زمینه دعوت او منتفی شود. پس از بعثت نیز در هیچ یک از تواریخ نقل نشده است که او خواندن و نوشتن را از کسی فرا گرفته باشد، بنابراین به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی ماند.

کونستان ورژیل گیورگیو، در کتاب «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت» می گوید: « با این که امی بود، در اولین آیات که بر وی نازل شده صحبت از قلم و علم، یعنی نوشتن و نویساندن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است. در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قائل به اهمیت نشده اند و هیچ دینی را نمی توان یافت که در مبداء آن، علم و معرفت این قدر ارزش و اهمیت داشته باشد. اگر محمد یک دانشمند بود، نزول این آیات در غار (حرا) تولید حیرت نمی کرد، چون دانشمند قدر علم را می داند، ولی او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگاری درس نخوانده بود. من به مسلمان ها تهنیت می گویم که در مبداء دین آن ها کسب معرفت این قدر با اهمیت تلقی شده است.» (چاپ اول، ص ۴۵)