یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فیلم سازی در سینما


فیلم سازی در سینما

باید دانست که لغت «فیلمبردار» یک اصطلاح است و معمولاً بر سر دوربین فیلمبرداری بیش از یک نقر کار می کند دوربین معمولاً یک مسئول دارد که در واقع فیلمبردار اصلی و مسئول اجرای نظر کارگردان است

● فریم (كادر) Frame

یك قابل از تصویر فیلم، یك كادر فیلم، یك تصویر واحد از فیلم. به صورت عادی در فیلمهای ۳۵ میلیمتری هر ۲۴ كادر در یك ثانیه از فیلم را نمایش میدهد.

● فلاش بك (رجوع به گذشته)Flush back

تدبیری سینمایی در بیان قصه كه طی آن، فیلم واقعه زمان حاضر را رها می كند و (معمولاً از نظر یكی از قهرمانان داستان) به نقل اتفاقی در گذشته میپردازد.

● فلاش فوروارد (تجسم آینده)Flash Forward

معكوس یادآوری گذشته، موقعی كه فیلم در نقل قصه ناگهان به زمان آینده می جهد و مثلاً یكی از شخصیتها، اتفاقاتی را كه قرار است بعدها رخ دهد درنظر مجسم میكند و فیلم این اتفاقات را نشان میدهد.

● فوكوس (وضوح)Focus

خطوط منعكس از جسمی كه روبروی عدسی دوربین فیلمبرداری قرار دارد، بعداز عبور از عدسی در یک نقطه (محور تقاطع) به هم می رسند و جسم در این نقطه واضح دیده میشود، یعنی تصویری که چشم از دریچه دوربین می بیند (و بر فیلم نقش می بندد) دارای وضوح است.

● فیدآت (تاریک شدن تدریجی تصویر) Fade - out

تصویر فیلم به تدریج در سیاهی فرو میرود و صحنه یا فصلی به این ترتیب ختم میگردد تا صحنه بعدی به تدریج از درون تاریکی دربیاید. Fade-in

● فیداین (روشن شدن تدریجی تصویر) Fade – In

تصویر اول سیاه است بعد به تدریج از تاریکی درمی آید و واضح میشود. «تصویر روشن شونده» معمولاً بلافاصله بعداز «تصویر تاریک شونده» Fade-out می آید و گذر زمان را نشان میدهد.

● فیلتر(صافی) Filter

ورقه نازکی معمولاً از طلق رنگی که جلوی عدسی دوربین فیلمبرداری قرار می گیرد تا رنگ نوری را که به فیلم میرسد تغییر دهد. مثلاً در فیلم سیاه و سفید با قرار دادن «فیلتر» زرد جلوی دوربین، آسمان آبی تیره تر و ابرهای سفید مشخص تر میشود. در فیلم رنگی «فیلتر» برای آن به کار میرود که نوع نور با حساسیت فیلم رنگی تطبیق داده شود. مثل موقعی که فیلم رنگی مخصوص فیلمبرداری در محیط داخلی را برای فیلمبرداری از صحنه های خارجی و در نور بیرون به کار میبرند. گاه صافیهای رنگی را برای دادن حالت مبالغه شده و یا ایجاد احساسی خاص در صحنه جلوی منبع نور قرار میدهند و به صحنه رنگ یا رنگهای تندی می دهند.

● فیلمبردار Cameraman

باید دانست که لغت «فیلمبردار» یک اصطلاح است و معمولاً بر سر دوربین فیلمبرداری بیش از یک نقر کار می کند. دوربین معمولاً یک مسئول دارد (که در واقع فیلمبردار اصلی و مسئول اجرای نظر کارگردان است). این مسئول را در آمریکا «مدیر عکاسی» یا «مدیر فیلمبرداری» Cinema to grapher , Director of photography می گویند.... دوربین فیلمبرداری معمولاً دارای یک فیلمبردار «متصدی دوربین» Camera operator یک «مسئول تنظیم عدسی» تنظیم عدسی» Focus puller یک «مسئول کلاکت» claupper boy و یک یا چند مسئول جابه جا کردن دوربین Grip است.

● فیلمبرداری با وقفه Stop-motion photography

فیلمبرداری به شیوه ای که در آن دوربین یک کادر از موضوع، فیلم بگیرد، بعد متوقف شود و پس از مکثی کوتاه یا طولانی ، کادر دیگری را بگیرد و این کار (با حفظ یکسان بودن زمان بین هر «نوبت فیلم گرفتن» همچنان ادامه پیدا کند. به این طریق است که شکفتن یک گل را که ممکن است دو سه روز طول بکشد، در فیلم ظرف چندثانیه مشاهده می کنیم. دوربین به طور خودکار تنظیم میشود تا در وقفه هایی معین فیلم بگیرد، منتهی باید زمینه تصویر و نور عوض نشود که در تصویر پرش به وجود نیاید.

● فیلم چند داستانه (اپیزودیک) Episode Film

فیلم بلندی که از مجموعه چند فیلم کوتاه تشکیل میشود و معمولاً موضوع یا مایه واحدی در تمام آنها جریان دارد. فیلم چند داستانه میتواند کار یک فیلمساز یا اثر کارگردانهای مختلفی باشد.

● فیلمخانه (سینماتک) Cinemateque

▪ موزه و یا آرشیو فیلم

فیلمی که قابلیت جذب روشنایی اش از فیلم معمولی بیشتر است و درنتیجه در نور کم و گاه نور موجود در محیط و بدون احتیاج به نورهای تقویتی و مصنوعی هم میتوان با آن فیلم گرفت.

● فیلم (ری ورسال) Reversal Film

فیلمی که نسخه منفی (نگاتیو) و نسخه مثبت (پوزیتیو) آن یکی است، یعنی همان فیلمی را که در دوربین می گذارند و با آن فیلم می گیرند بعداز ظهور، نسخه مثبت و قابل نمایش به دست بدهد. فیلمهای ۸ میلی متری «ری ورسال) هستند.

● فیلم سیاه Film moir

اصطلاحی که منتقدان سینمایی فرانسه برای توصیف نوعی فیلم جنایی با فضای دلهره آمیز و تیره به کار برده اند، به خصوص فیلمهایی از این نوع که در دهه ۴۰ و اوایل و۵۰ در آمریکا ساخته شده است ریشه این تبعید از اصطلاح «رمان سیاه» گرفته شده که فرانسویها به نوعی از رمانهای فوفناک سبک دوماتیک انگلیس اطلاق می کردند.

● فیلم عروسکی Pupped Film

فیلمی که شخصیتها و بازیگرانش عروسک هستند و اغلب به وسیله فیلمبرداری تک کادری را حرکت داده میشوند، یعنی دوربین فیلمبرداری یک کادر از عروسک فیلم میگیرد. بعد عروسک را حرکت مختصری میدهند، یک کادر دیگر فیلم می گیرند و این کار همچنان ادامه پیدا می کند و وقتی این کادرهای تک – تک گرفته شده دنبال هم نمایش داده شود. عروسک متحرک به نظر میرسد. برای یک فیلم عروسکی ۵ دقیقه ای، عروسک را باید ۷۲۰۰ بار حرکت داد.



همچنین مشاهده کنید