سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

مروری بر آخرین ساخته بهرام بیضایی ما خواب نیستیم آقای ...!


مروری بر آخرین ساخته بهرام بیضایی ما خواب نیستیم آقای ...!

در هفتادمین سال زندگی و در پنجمین دهه فعالیت هنری بعد از ساخت ۹ فیلم بلند چهار فیلم کوتاه و به صحنه بردن ۷ نمایش و بعد از ۸ سال دوری از سینما استاد دهمین فیلم بلند سینمایی اش را …

در هفتادمین سال زندگی و در پنجمین دهه فعالیت هنری بعد از ساخت ۹ فیلم بلند چهار فیلم کوتاه و به صحنه بردن ۷ نمایش و بعد از ۸ سال دوری از سینما استاد دهمین فیلم بلند سینمایی اش را بعد از پروژه متوقف شده « لبه پرتگاه » خود تهیه کرده است .

« وقتی همه خوابیم » را بهرام بیضایی نه فیلی درباره سینما می داند و نه آن را در رابطه با فلسفه و معنای سینما می شمرد و امیدوار است که تماشاگر معانی و اشاره های فیلم را دریابد و جالب آن که در پاسخ به سوالی که مجله صنعت سینما از او کرده است که آیا نیستانی در فیلم تصویر خود شماست می گوید : « نه چنین قصدی نبوده و اصولا این کارگردان میان سال می تواند دیروز کارگردان به پایان رسیده ای باشد یا فردای کارگردان تازه آغاز کرده ای . هر فیلم ساختی دویدن روی لبه است و کارگردان ها روی این لبه اند کارگردان این فیلم می تواند کم و بیش هر کارگردانی باشد که خود تعریفی از سینما دارد. »

« چکامه چمانی » نویسنده ای است که همسر و فرزندش را در حادثه رانندگی از دست داده و از سوی خانواده راننده ای که باعث تصادف شده تحت فشار است . او با « نجات شکوندی » که از حبس پنج ساله به خاطر قتل همسرش تبرئه شده و از طرف برادران ترنج همسرش تحت تعقیب است روبرو می شود.

« چکامه » می اندیشد که خواهرش « لبخند » در آن سانحه همراه خانواده اش بوده است و به « نجات » می گوید که او را بکشد در حالی که لبخند خود چکامه است که تغییر قیافه داده است و نجات از این کار سرباز زده و چکامه خود را به جای نجات شکوندی جا می زند تا برادران چاووشی (برادران همسر نجات ) او را مقابل سینمایی سوخته به ضرب چاقو از پای درآورند. چکامه مرگ خانواده خود را برنمی تابد و می خواهد که بمیرد...

این داستانی است که « پرند پایا » آن را نوشته و « نیرم نیستانی » آن را قرار است کارگردانی کند. پرند پایا خود نقش چکامه و لبخند را بازی می کند و « مانی اورنگ » به جای نجات شکوندی نقش آفرینی می کند اما تهیه کنندگان فیلم « خاطر مقبول » و « شایان شب رخ » را به جای پرند و مانی به گروه فیلم ساز تحمیل می کنند و به دلیل تازه کاری و نابلدی این دو هنرپیشه که با فیزیک چهره و روابط نسبی خود با تهیه کنندگان متکی هستند فیلمنامه نیز تحت الشعاع قرار گرفته و کارگردان فیلم نیز تغییر می کند.

علی رغم تمام حاشا کردن های تیم سازنده کیست که نداند بیضایی حدیث نفس می کند و کیست که مشابه خاطره ی مقبول و شایان شب رخ را نشناسد و کدام مسئول مدیر کارگردان و تهیه کننده ای در بدنه سینمای ایران و البته جهان فعالیت دارد که صابون امثال اشتهاریان به تنش نخورده باشد زد و بند در سینما نه تنها مشکل کشور ما که زیرپا خالی کردن و دور زدن از مشکلات جامعه مدرن بشری است و آن قدر بدیهی که از فردی مثل بیضایی که سال هاست با فیلمنامه ها و نمایشنامه های ساخته نشده چشم انتظار او هستیم و چه حیف که فصول به هم تنیده « ما همه خوابیم » با طراحی و ساخت صحنه های اعجاب برانگیز میزانسن های باشکوه و دکوپاژهای منحصر به فرد فدای زخم زبان ها تسویه حساب های شخصی و شعارهای گل درشت شود مثل وقتی دختر پرند می پرسد : « مامان لجن مال یعنی چه » و یا وقتی که پرند پایان به دخترش می گوید : « سینما رو دوست دارم اما حاشیه هاشو نه » !

مرور ذهنی پایان ساخته نشده فیلم که البته به لحاظ اجرا از قوی ترین صحنه های سینمای ایران است ضربه دیگری است که بیضایی بر مخاطب همیشگی خود وارد می کند. پلانی که پلاکارد « این ملک به فروش می رسد » کنار سینمای سوخته ای که بیضایی آن را با زحمت وصف ناشدنی در کارخانه چیت سازی گرفته است گویی به تماشاگر می گوید شما همه خوابید و فقط این بیضایی است که بیدار است و دلش به حال سینما می سوزد. فیلم با روایتی چند پاره و چند باره ساخته شده که هر بخش به سوی خود می رود و پرسش های بی پاسخ تماشاگر تم کهنه زن ستم کش مردان ستمگر خط کشی فیلمساز بین خودش و غیرخودش به عنوان دانا و نادان گرچه ارزش های فیلم را که گهگاه از سطح سینمای ایران یک سر و گردن هم بالاتر است خدشه دار نمی کند اما نمی گذارد آخرین فیلم استاد را مانند آثار قبلی دوست داشته باشیم چون می اندیشیم دغدغه های مرد بزرگ سینمای ایران از حواشی زشت و ضعیف آن بسیار بزرگ تراست !

ر. عباسی